تحولات منطقه در شرایط پرشتابی قرار گرفته است. در این میان سفر دو روز قبل بشار اسد به تهران را میتوان نشانهای از فعل و انفعالات تازه در مسیر پروندههای قدیمی غرب آسیا دانست. سفر از پیش اعلام نشده بشار اسد به ایران توجه بسیاری از رسانههای منطقهای و بینالمللی را به خود جلب کرد. این دومین سفر بشار اسد به ایران از زمان آغاز بحران سوریه بود که پیامهای ویژهای به همراه داشت. واقعیت این است که در ماههای اخیر و بهویژه پس از سفر بشار اسد به امارات، برخی گمانهزنیها وجود داشت که احتمالاً دمشق شرایط کشورهای عربی برای عادیسازی رابطه با سوریه و مشارکت در بازسازی این کشور را پذیرفته است. ورود سوریه به روند عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی و کاهش رابطه با ایران ازجمله شروط اعراب بیان میشد. با وجود این اما سفر اسد به تهران و برخی گفتوشنودهای آن نشان میدهد دمشق همچنان در نپذیرفتن شروط محور عبری-عربی-غربی مصمم است. اصل حضور اسد در تهران و دیدار گرم و صمیمانه وی با رهبر انقلاب و همچنین تأکید بر روابط راهبردی ایران و سوریه در مقابله با رژیم صهیونیستی و حمایت ایران از جبهه مقاومت را میتوان در همین زمینه مورد توجه قرار داد. این موضوع در کنار قدرت رو به تزاید گروههای مقاومت فلسطینی که شکنندگی قابل توجه در امنیت رژیم صهیونیستی در بُعد داخلی را رقم زده، نشانههای آشکاری از افزایش توان و ظرفیت سیاسی، نظامی و امنیتی جبهه مقاومت است.عامل دیگری که اهمیت این سفر را دوچندان میکند،پرونده اوکراین است.روسها پس از گذشت۷۵ روز از جنگ علیه دولت کی یف،همچنان به اهداف خود به طور کامل دست نیافتهاند و همین امر میتواند عواقب جدی برای موقعیت ژئوپلیتیک مسکو داشته باشد تا جایی که آنها برای حفظ متحدان سنتی خود در حوزه نفوذ روسیه با مشکل مواجه شوند.این امر به ویژه در سوریه که از دوران شوروی تحت چتر استراتژیک مسکو بوده است، میتواند مصداق داشته باشد.کما این که همین دیروز رسانههای دولتی روسیه اعلام کردند که روسیه فرایند کاهش نیروهای خود در سوریه را آغاز کرده است و بخشی از نیروهای این کشور از طریق پایگاههای موجود این کشور در سواحل مدیترانهای سوریه، این کشور را ترک کردهاند.طبیعتا با کاهش تاثیر روسیه در سوریه، کنشگری ایران و حزب ا...لبنان برای تداوم وضعیت موجود در سوریه افزایش خواهد یافت و سفر بشار اسد رئیسجمهور سوریه به ایران نیز در این زمینه ارزیابی میشود. افزون بر این، رهبر انقلاب در این دیدار چندبار بر لزوم تقویت روابط تهران و دمشق و جلوگیری از تضعیف این روابط تأکید کردند. مسئلهای که حداقل در بعد اقتصادی تاکنون چندان مورد توجه نبوده و در آمار و ارقام تجارت طرفین مشهود است. با توجه به خیز برخی کشورها مانند امارات برای حضور در بازارهای سوریه و نفوذ ترکیه در مناطق شمالی این کشور، تهران باید بیش از گذشته به توسعه روابط اقتصادی خود با سوریه توجه کند. براساس برخی آمارها، بازسازی سوریه به سرمایهگذاری ۴۰۰ میلیارد دلاری و صرف زمان ۱۰ تا ۱۵ سال نیاز دارد. این درحالی است که حدود ۷۰درصد از خاک سوریه هماکنون در اختیار دولت مرکزی است و ۳۰درصد باقیمانده در تصرف کردها، معارضان و تروریستها قرار دارد. به این محدودیتها باید تحریمهای آمریکا و اتحادیه اروپا علیه سوریه را نیز اضافه کرد.سوریه دیر یا زود به صورت جدی وارد فرایند بازسازی میشود و تهران به عنوان یکی از متحدان دمشق، قاعدتاً باید نقش مهمی در منافع اقتصادی آن داشته باشد. اما برخی عوامل مانند تحریمهای غرب علیه سوریه، توان ناکافی اقتصاد ایران برای حضور فعال در بازارهای سوریه و...، بخشی از موانع ایران برای نقشآفرینی مؤثر در دوره بازسازی است.به نظر میرسد فارغ از همه تهدیدات و ارزیابیها، مهمترین چالش جمهوری اسلامی ایران در این عرصه، ناتوانی -یا حداقل کاستی- داخلی در تبدیل قدرت سخت به قدرت اقتصادی است. موضوعی که حتی بازار اقتصادی ایران در عراق را نیز در معرض تهدید قرار داده است. در فضای پسامنازعاتی سوریه، دیپلماسی اقتصادی، جایگاه مهمی خواهد داشت. این اصل باید مورد توجه تهران باشد که سیاست خارجی، پیشرانی برای گسترش مراودات اقتصادی و بهبود اقتصاد داخلی است.
نظر شما