تحولات منطقه

درگیری‌های نظامی روسیه و اوکراین در حالی به هشتادمین روز خود نزدیک می شود که «ولادیمیر پوتین» رئیس‌جمهور روسیه روز دوشنبه در مراسم رژه «روز پیروزی» که در میدان سرخ مسکو برگزار شد، بر ضرورت ریشه‌کن شدن «نئونازیسم» تأکید کرد.

جنگ داغ آمریکا و روسیه در حیاط خلوت اروپا
زمان مطالعه: ۴ دقیقه

«بن والاس» وزیر دفاع انگلیس در واکنش به سخنرانی پوتین اعلام کرد هیچ «روز پیروزی» نمی‌تواند وجود داشته باشد، فقط بی‌شرمی و مطمئناً شکست در اوکراین است. «یوری بوریسوف» معاون نخست‌وزیر روسیه نیز روز گذشته از آزمایش نسل جدیدی از موشک‌های مافوق صوت در این کشور خبر داد و اعلام کرد مسکو موشک‌ها و مهمات مدرن با دقت بالا برای تکمیل عملیات نظامی در اوکراین دارد. به منظور بررسی آخرین تحولات جنگ در اوکراین و تأثیر و تبعات آن بر کشورهای مختلف به ویژه کشورهای اروپایی با «سامر کامل فاضل» کارشناس مسائل انرژی و تحلیلگر سیاسی سوری گفت‌وگو کرده ایم که در ادامه جزئیات آن را می خوانید:

توصیف شما از جنگ اوکراین چیست؟ طرف های حقیقی جنگ در کدام سوی معادله قرار گرفته‌اند؟
جنگ امروز اوکراین در واقع یک درگیری قدیمی میان آمریکا و روسیه است که در آسیا جریان داشت و پس از شکست تمام جنگ‌های واشنگتن در آسیا که پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی آغاز شد، اکنون به این نقطه جغرافیایی انتقال یافته است. شکست آمریکا در عراق و اعلام خروج از افغانستان پس از ۲۰ سال اشغالگری، در واقع مانند اعلام پایان جنگ‌های این کشور در آسیا بود؛ بنابراین پس از این، گزینه واشنگتن رویارویی مستقیم با روسیه در مرزهای خود این کشور از دروازه اروپا بود. ناتو اکنون به سرنیزه حضور آمریکا در مرزهای روسیه تبدیل شده تا آن را از نظر جغرافیایی و اقتصادی محاصره و شرایط تأمین گاز را برای اروپا مطابق برنامه های خود تحمیل کند؛ طرحی مشابه آنچه آمریکا در آسیا هنگام حمله به عراق و افغانستان برای محاصره چین انجام داد تا رشد اقتصادی آن را مهار کند، اما شکست خورد. از این رو، جنگ آمریکا با روسیه پس از پایان جنگ سرد و با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی متوقف نشده است؛ چراکه آمریکا معتقد بود روسیه با تمام امکانات جغرافیایی، قدرت نظامی و منابع انرژی خود به دنبال بازگرداندن شکوه اتحاد جماهیر شوروی و جایگاه بین المللی و جهانی آن به ویژه پس از روی کار آمدن ولادیمیر پوتین خواهد بود. 

از دیدگاه شما ریشه های اقدام روسیه به انجام عملیات نظامی در اوکراین در چه عواملی نهفته است؟ مسکو چه منطقی در این عملیات تعریف می‌کند؟
امروز هیچ کس با توصیف جنگ اوکراین به عنوان جنگ بین روسیه از یک سو و طرف دیگر متشکل از ناتو و غرب به رهبری واشنگتن مخالف نیست. ناتو در طول زمان برنامه‌های راهبردی خود را بر تجزیه روسیه که از نظر مساحت و جمعیت وسعت زیادی دارد و برپایه اعتقاد آمریکا به دنبال احیای شوروی سابق بوده، متمرکز کرده است. جنگ یوگسلاوی که آمریکا آن را به راه انداخت، اولین گام این کشور برای اجرای این راهبرد در جهت تجزیه روسیه بود که نتیجه این جنگ، تجزیه یوگسلاوی به چند کشور از جمله اسلوونی و صربستان و جدایی عنصر اسلاو به عنوان عنصر مشترک بین روس‌ها و صرب‌ها و عامل نگرانی واشنگتن بود. توافق نه فقط در مورد انصراف از ایده پیوستن اوکراین به ناتو و عدم تهدید روسیه با استقرار پایگاه های نظامی در خاک آن، بلکه این شرایط اکنون شامل همه کشورهای اروپای شرقی جدا شده از اتحاد جماهیر شوروی می‌شود تا آن‌ها نیز جرئت نداشته باشند در آینده نقشی مانند نقش کنونی اوکراین را ایفا کنند.
با شروع این جنگ و بررسی روند آن تاکنون متوجه می‌شویم دلخوشی آمریکایی‌ها و غربی‌ها برای به شکست کشاندن راه‌حل نظامی روسیه از طریق حمایت‌هایی که از کی‌یف با انواع سلاح‌های پیشرفته ارائه کرده‌اند، تاکنون شکست خورده است و دومین اقدام آن‌ها که بر فلج کردن اقتصاد، ایجاد بی‌ثباتی داخلی و بحران از طریق وضع تحریم‌های اقتصادی بی‌سابقه علیه روسیه متکی بود نیز پس از اینکه مسکو موفق شد تحریم‌های اقتصادی را به فرصتی برای رشد سرمایه ملی روسیه در پس‌زمینه تصمیم‌های جسورانه پوتین در زمینه فروش گاز روسیه به کشورهای غیردوست به روبل، تبدیل کند، شکست خورده است.

چرا آمریکا و به طور کل کشورهای غربی به طور مستقیم وارد جنگ علیه روسیه نشدند و به نوعی جنگ را از طریق حمایت های تسلیحاتی و لجستیک پشتیبانی کردند؟
هدف آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها از عدم مشارکت نظامی در جنگ اوکراین علیه ارتش روسیه این بود که صرفاً این گونه القا کنند این جنگ فقط بین روسیه و اوکراین در عرصه سیاسی و نظامی است، در حالی که واقعیت راهبردی این جنگ فراتر از اوکراین است و به تغییر در نظام سیاسی بین‌الملل و تحمیل تحولات جدید در نظم نوین جهانی که پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی فقط به صورت تک قطبی و با سلطه آمریکا اداره می‌شد، خواهد انجامید و اوکراین در این بین فقط بخشی از داستان و باب ورود آن است.

پیامدهای اقتصادی جنگ اوکراین و تحریم‌های اعمال شده از سوی غرب دامن کدام گروه را بیشتر گرفت؟ به طور کل وضعیت اقتصاد روسیه در یک سوی جنگ و اقتصاد اروپا به عنوان حامی اوکراین را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
پیامدهای این جنگ را نتایج و سرنوشت تحریم‌های اقتصادی گسترده اعمال شده علیه روسیه توسط آمریکا و اروپا تبیین کرده است؛ به گونه‌ای که نتیجه معکوس آن ایجاد عدم تعادل عمده در اقتصاد اروپا بوده که علت آن تصمیمات جسورانه ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه از موضع قدرت و توانایی برای کنترل امنیت اقتصادی قاره اروپا به عنوان بزرگ‌ترین کشور دارنده منابع انرژی برای این کشورهاست. بهبود سریع روبل پس از این تصمیمات تنها نشانه شکست تحریم‌های غرب علیه روسیه نیست، بلکه فراتر از آن بوده و پوتین باور داشت که این جنگ برای روسیه از نظر تحمیل دگرگونی‌های بزرگی که او سال‌ها پیش قوانینی را برای آن ترسیم کرده است، جنگ سرنوشت ساز است. بنابراین او با پیوند دادن فروش گاز روسیه به روبل این کشور، حمله اقتصادی و مالی به اروپا را آغاز کرد. این عنوان به سرخط جنگ جاری در اوکراین بدل شد و نقشه بازارهای جهانی انرژی و هویت نظام مالی جهانی را دگرگون کرد و به موازات اجماع با چین، مواضع هند و پاکستان نیز در قبال این پرونده همسو شد. 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.