به گزارش قدس آنلاین، در خصوص سید قطب قضیه در جایی حساس میشود که بدانیم بسیاری از جریانهای سلفی-تکفیری معاصر در جهان اسلام مانند جماعت الجهاد مصر که شخصیتهای تأثیرگذار سفی و چهرههایی همچون أیمن الظواهری رهبر کنونی القاعده بخشی از زندگی سیاسی خویش را در آن گذراندهاند متأثر از نظریه جاهلیت و اسلام سید قطب بوده و هستند.
در حقیقت پس از کتبی مانند آثار ابن تیمیه و آثار کلاسیک وهابیت باید آثار سید قطب خصوصاً اثر مشهور وی با عنوان«معالم فی الطریق» و کتاب بسیار مهم این متفکر برجسته سلفی که «جاهلیت در قرن بیستم» نام دارد را دومین منابع مطالعاتی جریانهای افراطی و تکفیری حال حاضر منطقه و جهان اسلام به حساب آورد. در گپ و گفتی دوستانه با دکتر وحید متشکر آرانی استاد دانشگاه و متخصص تاریخ تمدن اسلامی سعی نمودیم تا اثرات این متفکر مشهور و برجسته سلفی را بر جریانها و جنبشهای کنونی مدعی پیروی از سلف صالح بررسی کنیم.
قدس آنلاین: بسم الله الرحمن الرحیم با تشکر از این که با وجود مشغله فراوان وقت ارزشمند خویش را در اختیار خبرگزاری قدس آنلاین و ویژه نامه جهل مقدس گذاشتید. به عنوان مقدمه خواهشمندم کمی در مورد نظرات پایه گذاران مکتب سلفیه اصلاحی در خصوص افکار و عقاید سلفی توضیح دهید؟
آرانی: به نام خدا و با سلام اگر دقت کنید در جریانهای سلفی معاصر یکی از کلیدواژههای مهم بحث سلف است. سید جمال الدین اسد آبادی از کلمه سلف بیشتر تمدن و اقتدار سیاسی را متوجه میشود و برداشت میکند. و آن چیزی که ما در مورد وی میفهمیم این است که خود سید جمال یکی از طرفداران همین مفهوم سلف است. وقتی به سلف صالح اشاره میکنیم یعنی این که اگر شما میخواهید به تمدن برسید باید به سلف صالح رجوع کنید این مسئله بسیار مهم است وقتی ما این حیطه را بررسی میکنیم و بحث اندلس را پیش میکشیم باید توجه داشته باشیم که بحث اندلس هم به نوعی با بحث حوزه تمدنی شمال آفریقا متصل است.
بنابراین متفکران این حوزه برای ما نقش ویژهای دارد. چرا که این اتصال همیشه بین شمال آفریقا و اندلس برقرار بوده است. بنابراین اگر ما به دنبال واکاوی اندلس هستیم به نظر من باید سلفیه شمال آفریقا یا همان سلفیه اصلاحی را هم مورد بررسی قرار دهیم. اینها به نظر، فهم و عمل و رفتار سلف بسیار اهمیت میدادند. کسانی مانند سید جمال، رشیدرضا و محمد عبده در این حوزه تمدن میتوانند بسیار به ما کمک کنند. وقتی سید جمال بحث بیسوادی مسلمانان را مطرح می کند این نشان میدهد که مسلمانان در نظر وی از گذشته خود فاصله گرفتهاند.
البته مقصود سید جمال الدین از سلف با نگاه وهابیت به مفهوم این کلید واژه متفاوت است. هرچند بعدها شاگردان اینها و کسانی که پیرو این فکر هستند زیاد در حوزه فکری سید جمال نقش ایفا نمیکنند اما این که مقصود سید جمال از اجرای اصول اسلام به شیوه خلفای راشدین چیست نشان دهنده این مسئله است که این تفکر تمدن محور هم حتی بین این متفکرین نیز رایج بوده است. مطالبی که سید جمال در مورد غرب به آنها اشاره میکند و کثرت اندیشمندان اسلامی در اندلس مسلمان نشان دهنده برتری اسلام و تمدن اسلامی در این منطقه بود. اما نگاه سید جمال در مورد دلیل فاصله گرفتن مسلمانان از تمدن حاصل از سلف صالح این است که به نظر وی دیانت مسیح بر مسالمت و سازش بنا شده است.
در اینجا سید جمال بحث جهاد در اسلام را پیش میکشد و هر چند عملاً بر این نظر اصرار نمیورزد اما در اینجا میگوید مسیحیت بر مبنای سازش است اما اسلام این گونه نیست. از منظر وی اصول دیانت اسلام بر مبنای کسب عزت و شرف است لذا امت اسلامی را همچون یک جسم نیرومند و دارای تن سالم میدانست. هر چند عوارضی ممکن است بر این جسم عارض شود و در اینجا به نوعی بحث جهاد را مطرح میکندسید جمال هرچند به بحث علم و دانش هم بسیار اهمیت میدهد و فاصله گرفتن دولتها از علم را علت مشکلات مسلمین میداند.
بعدها شیخ محمد عبده که جریان سلفی را ادامه میدهد و خودش به مانند استاد خویش خواهان اصلاح دینی است. جالب است که دوران عبده همزمان با ظهور وهابیت در عربستان است. لذا شیخ محمد عبده صریحاً خود را یک سلفی مینامد هر جند ممکن است که با برخی از افکار وهابیان مشکل داشته باشد ولی مانند استاد خود میگوید همه باید به سراغ قرآن برویم و به اقتدار جهان اسلام بازگردیم.
عبده عقیده دارد که وهابیون بدعتها را از دین برداشته اما خود درگیر ظاهر الفاظ شدهاند و اعتقاد دارد که اینها از معانی حقیقی دین به دور ماندهاند و میگوید اینها نه دوستدار دین هستند و نه دوستدار تمدن. این نشان میدهد که هرچند شیخ محمد عبده سلفی است اما طرفدار شمشیر و زور نیست. آنچه در مورد عبده مهم است این است که وی معتقد است اسلام بر پایه نظریه عقلگرا و تمدن محور بنا شده است. عقل در اسلام وسیله است که برای رسیدن به ایمان صحیح باید مورد استفاده قرار گیرد. یک جاهایی هم به وهابیت حمله می کند که چرا ما باید تمام مسلمین غیر از سلفیها را کافر بدانیم. وی هرچند با برخی افکار وهابی مخالف است ولی در بحثهایی مانند زیارت قبور با آنها همفکر است.
میخواهم بگویم شاید بتوان اولین جرقههای تفکر سلفی ابن تیمیه را در آثار شیخ محمد رشید رضا یافت. رشید رضا در یکی از آثار خود میگوید: «من در اوایل طلبگی فکر میکردم که مذهب سلفیه بسیارضعیف و ناکارآمد است اما هنگامی که آثار ابن تیمیه را مطالعه کردم دانستم که این مذهب حق است.» وی در مجله المنار هم این را توضیح داده است. پس از انتشار این آثار وقتی شما وارد قرن بیستم میشوید میبینید جریانهای فکری نیرومندی از پی این اندیشهها در حال شکل گیری است.
تا میرسیم به تفکرات شیخ حسن البنا که متأثر از رشیدرضا است به گفته حسنین هیکل در کتاب پاییز خشم به هر حال رشیدرضا ابن تیمیه را اعلم اهل زمین میدانست. این خیلی مهم است از منظر رشیدرضا از همه علمای اسلام برتر است و هیچ کس از کتب وی بینیاز نیست و آثار وی حتی بر کتبی مانند شرح المواقف یا شرح المقاصد برتری دارد چون آثار ابن تیمیه ما را به مذهب سلف ارجاع میدهد. بررسی مکتب سلفیه اصلاحی شاید بتواند ما را با اندیشه اخوان المسلمین هم آشنا کند.
قدس آنلاین: به نظر شما اثرگذاری سید قطب بر جنبش سلفیه جدید در قرن بیستم چگونه است؟
آرانی: من میخواهم از بحث قبلی به یک نتیجهای برسم و به این سؤال پاسخ دهم که چرا در بین قشر جوان متمایل به جنبش سلفیه استقبال عظیمی از سید قطب و کتاب معروف وی یعنی«معالم فی طریق» داریم که این مسئله باعث ظهور گروههای تندرویی مانند« جماعت التکفیر والهجره» و«جماعت الجهاد» در بین نسل جوان سلفیها در قرن بیستم شد. در خصوص این که این جنبش جدید از کجا آغاز میشود. باید گفت به تعبیر سید جمال:« همه قوانین و سنتهایی که مخالف با احکام شرعی وضع شدهاند باید از بین بروند.»
این تفکر در شاگردان وی مانند محمد عبده هم شکل میگیرد و عبده در مصر حرکت سلفی سید جمال را دنبال میکند. به هر حال اینها حتی آیه 52 سوره أعراف را این گونه تأویل میکنند که توجیه کننده این تفکر باشد. و حتی از مفهوم توحید و تفسیر کلمه ولی در قرآن استفاده کردهاند. آنچه موجب غلبه گرایشات تند سلفی مآبانه توسط امثال رشید رضا میشود تلاش اینها برای تجدید مجد و عظمت عالم اسلام از طریق احیای مفهوم جهاد است. هر چند این گرایشات ممکن است در جایی اعتدالی یا افراطی شود. ولی سید قطب دقیقاً از داخل همین تفکرات بیرون آمد و یک گرایش بسیار نیرومندی را در بین جوانان این دوره ترویج کرد و آنها را به سمت تلاش برای احیای قهر آمیز آرمانهای سلف صالح کشاند.
طغیان سید قطب در برابر دولت و حضور وی به عنوان یک عنصر فعال در جامعه باعث شد که مبارزان خیلی جوانی وارد این حوزه شوند. به هر حال تفکر سید قطب این است که باید با تمسک به اقدام قهر آمیز در برابر سیستم جاهلیت ایستاد و این مسئله با پیکار و جنگ به دست میآید وی در کتاب معالم فی الطریق هدف نهایی مسلمانان را استقرار حاکمیت نهایی خداوند میداند تا بدین وسیله تمامی گناهان و رنجها نابود شود. ما اگر گرفتار جاهلیتی هستیم باید با فرمول جنگ و جهاد با آن مقابله کنیم. از منظر سید قطب حکم یا حکم خدا است یا حکم جاهلیت است! این تفکر با وهابیت و افکار ابن تیمیه هم پوشانی دارد و به نوعی نسخه به روز شده همان تفکر است. که مبنا و عصاره اعتقادی- سیاسی سلفیت تکفیری در عصر حاضر است که از تفکرات سید قطب نشأت گرفته است.
قدس آنلاین: چرا درک تفکرات سید قطب برای فهم حرکتهای کنونی جریانهای تندروی سلفی این قدر مهم است؟
آرانی: زیرا همان طور که عرض کردم سید قطب به عنوان یک نظریهپرداز نیرومند در حوزه نوزایی و جهتدهی به ایدئولوژی سلفیگری جهادی ظاهر شد و این خیلی مهم است او یک عضو برجسته جریان سلفی است که به این تفکر یک جنبه سازمانی و انقلابی قدرتمند میبخشد. به جرأت میتوانم بگویم این سیستم سیاسی-اجتماعی که در حال حاضر بر جهان اسلام مسللط است همان سیستم قدرتمندی است که امثال حسن البناء و سید قطب طراحی کردهاند و مبنای آنها هم این است که ساختار اجتماعی حاکم بر جهان اسلام در دوران کنونی همان ساختار آمیخته با گناه کاری و بی عدالتی و رنج دوران جاهلیت است. ایده اصلی سید قطب نیز این است که مسلمانان وظیفه دارند که از طریق دعوت و جهاد پیکارجویانه به تجدید حیات اسلام دست بزنند و باید در این زمینه فداکاری کنند.
قدس آنلاین: با این حساب جنبه ضد استعماری و غرب ستیزانه تفکر سید قطب چه میشود؟
آرانی: هنگامی که حسن البناء ترور میشود سید قطب در آمریکا است و در آنجا وقتی خوشحالی آمریکاییها از از مرگ حسن البناء میبیند. یکسری از واقعیتها برای وی مشخص میشود و متوجه میشود که جاسوسهای انگلیسی درصدد هستند که جنبش اخوان المسلمین را منحرف کنند. و لذا پس از بازگشت از آمریکا به عضویت اخوان درمیآید و روابط وی با این جریان سیاسی-مذهبی استوار میشود. البته سید قطب میگوید:«من اخوان السمسلمین را بستر مناسبی یافتم تا دین گستری را در تمام منطقه از طریق این جنبش احیاگرانه اسلامی ادامه دهم.» بنابراین او با اخوان المسلمین همکاری دارد و حتی در مقاطعی رهبری این جنبش را برعهده میگیرد.
رهبری وی بر اخوان المسلمین موافقانی مانند: یوسف کمال، رفعت صیاد و فوزی نجم و مخالفانی مثل لطفی سلیم و عبدالعزیز جلال دارد اما آنچه که مهم است این است که سید قطب معتقد است که رهبری و قیادت غرب بر بشریت پایان یافته و این تمدن رو به زوال و شکست است. چرا که تمدن غربی هم از جنبه مادی و هم از جنبه اقتصادی رو به ضعف و پژمردگی نهاده است.
از حیث فرهنگی و عقیدتی هم وضع به همین گونه است. بنابراین از نظر سید قطب اسلام و عقیده اسلامی تنها راه رهایی بشریت از این اوضاع بحرانی و درنتیجه احیای تمدن و ایدئولوژی اسلامی است. سید قطب معتقد است ناتوانی فرهنگ غربی نظام جهانی را به سمت یک جامعه جاهلی سوق داده است یعنی سیستمی که غرب اکنون براساس آن جهان را اداره میکند یک ساختار جاهلی است و راهکار سید قطب برای برون رفت از این بحران استخراج نشانههای راه از تمدن اسلامی است. از منظر وی امتیازات تمدن اسلامی به گونه ای است که می تواند یک نقشه راه و روش جدیدی ارائه دهد.
قدس آنلاین: نگاه سید قطب به مقوله جهاد چگونه است؟
آرانی: سید قطب برخلاف برخی که معتقدند جهاد در اسلام صرفاً دفاعی است. میگوید جهاد در اسلام جهاد هجومی است و دفاعی دانستن جهاد توسط برخی از فقها را اشتباهی بزرگ میداند. وی هدف دین را آزادسازی انسان از سلطه و عبودیت انسان میداند و این هدف تنها با یک جهاد هجومی شکل جامه عمل به خود میپوشد بنابراین سید قطب ماهیت جهاد را هجومی میداند. وی این تفکر را تئوریزه کرد و آن را دربین جوانان شمال آفریقا رواج داد و الان هم خیلی از کسانی که در اروپا زندگی میکنند با این سبک فکری آشنا هستند و آن را برای خودشان یک مبنا میدانند.
نظر شما