این سفرهای دوطرفه و در یک فاصله زمانی کوتاه، دلالتهای راهبردی متعددی در خود دارد. روابط دوجانبه تهران و دوحه در دهههای گذشته عمدتاً تحت تأثیر روابط ایران با سایر قدرتها و کشورها به خصوص عربستان بوده است. چنانکه روابط این کشور با ایران پس از قطع رابطه عربستان سعودی با ایران در سال ۹۴ به سردی گرایید، ولی پس از تحریمهای سیاسی- اقتصادی قطر به دست عربستان، بحرین، امارات و مصر از خرداد سال ۹۶ جایگاهی ویژه یافت. در آن شرایط که قطر در محاصره کامل زمینی، هوایی و دریایی ائتلاف سعودی قرار گرفته بود ایران با استفاده از کریدور هوایی خود با قطر به یگانه مسیر حمل و نقل کالاهای مورد نیاز و کمکهای انساندوستانه به آن کشور تبدیل شد. پس از این کمک سرنوشتساز ایران بود که نگاه قطر به ایران تغییر کرد و سعی در نزدیکی به جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک کشور قابل اعتماد و یاریدهنده دوستان در دوران سختی کرد. این رفتار ایران به قدری بر مقامات این کشور اثر داشت که بارها در مناسبتهای مختلف از جمله در سفر اخیر امیر قطر به تهران به آن اشاره و از ایران تشکر کردند. سفر امیر قطر و تلاش برای نزدیک شدن این کشور به ایران دلالتهای راهبردی ویژهای دارد که برخی از آنها عبارتند از:
۱. قطر کشور ثروتمندی است که فرصتهای زیادی در توسعه روابط تجاری و اقتصادی با آن نهفته است که از سوی دولت گذشته که عمده تخممرغهای دیپلماسی خود را در سبد اروپا و امریکا گذاشته بود مورد کمتوجهی و بیمهری قرار گرفت. در همین بازه زمانی که ایران محاصره قطر را شکست، ترکیه توانست با هواپیماهای اختصاصی محصولات متعدد از جمله محصولات صنایع پایین دست پتروشیمی خود را به این کشور صادر کند، ولی ایران از این فرصت استفاده قابل توجهی نکرد. ایران به دلیل شرایط آب و هوایی و منابع طبیعی گسترده و تولیدات پتروشیمی متنوع میتواند در صورت برنامهریزی دقیق بازار قطر را کاملاً در اختیار بگیرد. مسئولان قطری نیز بارها اذعان کردهاند که بسیاری از کالاهایی که لازم دارند با کیفیت بالا و قیمت مناسب در ایران وجود دارد. همچنین به دلیل قدرت گازی قطر و حضور جدی این کشور در اوپک گازی، ایران میتواند از این روابط برای پیشبرد برنامههای انرژیمحور خود استفاده کند.
۲. از آنجا که شورای همکاری خلیجفارس ماهیتی کاملاً ضدایرانی داشته، شکاف داخلی در آن به هر شکلی به نفع ایران و امنیت منطقه است. این نهاد که تلاش میشود تا مدل نظامی آن با عنوان ناتوی عربی و در ضدیت با ایران شکل بگیرد در راستای اهداف و سیاستهای غربیها و صهیونیستها علیه ایران است. جداسازی قطر و سایر کشورها از این نهاد و تلاش برای ایجاد الگوی جدید امنیتی در منطقه با مساعی مستقلانه کشورها میتواند امنیت منطقه را تأمین و از حضور مخاطرهآفرین بیگانگان جلوگیری کند.
۳. نقش قطر در سالهای اخیر در قبال مسائل منطقه، ثباتبخش و تا حدی مستقل از سایرین بوده و مسیر کلی آن متفاوت از کشورهایی، چون عربستان و امارات بوده است. نقش میانجیگرانه قطر در مسائل گوناگون منطقه همچون لبنان و افغانستان و مخالفت با سیاستهای خصمانه امریکا و کشورهایی، چون عربستان علیه ایران، زمینه استفاده ایران از ظرفیت این کشور برای کاهش فشار و تهدیدات علیه خود را فراهم کرده است. شیخ محمد بن عبدالرحمان آل ثانی، وزیر امور خارجه قطر در تاریخ ۱۶ دسامبر ۲۰۱۸ ضمن انتقاد از سیاستهای عربستان و امارات و تحریمهای ضد ایرانی امریکا گفت: «تحریمها علیه ایران و سیاستهای امارات و عربستان، از دلایل اصلی بیثباتی در منطقه هستند.» با این اوصاف و این نگرش مقامات قطری میتوان از ظرفیتهای قطر در رابطه با سوریه، عراق، یمن، سرزمینهای اشغالی و به خصوص افغانستان به خاطر روابط ویژه این کشور با طالبان برای پیشبرد سیاستهای کشور استفاده کرد. نفوذ قطر بر مقامات طالبان میتواند ابزار خوبی برای پیگیری خواستههای به حق ایران از افغانستان به خصوص درباره تأمین حقآبه رود هیرمند و نیز برخورد جدی با تروریسم و قاچاق مواد مخدر و مسئله مهاجران افغان برای ایران باشد.
۴. توجه به امنیت جمعی منطقهای و بدون حضور بیگانگان همواره مورد تأکید ایران بوده و یکی از اهداف اصلی فعالیتهای منطقهای ایران اخراج بیگانگان به خصوص امریکا و رژیم صهیونیستی از منطقه است. با توجه به نوع رفتار کشورهایی، چون عربستان با قطر که همواره خطر بلعیده شدن این کشور به دست عربستان را به مقامات قطر گوشزد میکند، ایران میتواند از ظرفیت به وجود آمده در روابط خود با قطر برای اطمینانبخشی به این کشور جهت توسعه امنیت جمعی و وسعتبخشی به چتر امنیتی خود استفاده کند.
۵. قطر در سالهای اخیر با فعال شدن در عرصه دیپلماسی فرهنگی و عرصه رسانهای توانسته ظرفیت خوبی از قدرت نرم ایجاد کند که یک مورد آن شبکه الجزیره است که میتواند با توسعه بیشتر روابط در خدمت بهبود چهره ایران در منطقه و افزایش قدرت رسانهای محور مقاومت قرار بگیرد. همچنین برگزاری جام جهانی فوتبال در اواخر سال ۲۰۲۲ که فرصت مناسبی را برای مناطق آزاد ایران به ویژه کیش و قشم برای میزبانی از تماشاگران خارجی و انتفاع اقتصادی از آن را فراهم کرده است.
در گذشته روابط تهران و دوحه هیچگاه فراتر از سطح مصلحتگرایانه نرفته، اما به نظر میرسد الزامات ژئوپلتیک کنونی در حال متحول کردن این روابط است. دو کشور با تهدیدات مشترکی در منطقه مواجه هستند و در بسیاری از مسائل منطقه نگاه مشترک دارند. ضمن اینکه کارنامه ایران در دوران تنهایی و محاصره قطر، سبب ایجاد اعتماد بالایی به ایران در بین مسئولان این کشور شده است. از طرفی ظرفیتهای اقتصادی بالای کشور قطر میتواند بخشی از مشکلات اقتصادی ایران را مرتفع کند. اگر نوع نگاه به قطر در دستگاه دیپلماسی کشور تغییر کند که به نظر میرسد با تغییر دولت و روی کار آمدن دولت آقای رئیسی این مهم رخ داده است، با بسترسازی مناسب، دو کشور میتوانند به سوی ایجاد ترتیبات نهادی راهبردی و برقراری یک اتحاد راهبردی الگو حرکت کنند.
منبع:روزنامه جوان
نظر شما