به گزارش قدس آنلاین، خلیفهای که در سال ۲۰۱۴ بر اثر سکته، فقط زنده بود و توانایی انجام هیچ کاری را نداشت، عصر جمعه درگذشت و حالا برادر ناتنی او، محمد بن زاید که پیش از این عنوان حاکم ابوظبی و ولیعهدی امارات متحده عربی را در دست داشت، رئیس این کشور شد.
از همین واژه «برادر ناتنی» باید فهمیده باشید که قرار است، شما را به یک ماجرای خانوادگی وارد کنیم! اما جدای از این موارد، این روزها سایه حضور فرشته مرگ در کشورهای عربی پر رنگ شده است. بعد از درگذشت سلطان قابوس در عمان، حالا خلیفه بن زاید رئیس امارات فوت کرد و خبرهای مختلفی از وخامت حال ملک سلمان، پادشاه سعودی به گوش میرسد که ممکن است در هفتههای آینده او نیز به دیگر سلاطین فقید عرب جنوب خلیج فارس ملحق شود.
مقدمه اینکه با مرگ خلیفه بن زاید، دو منصب به طور مستقیم و یک منصب به طور غیر مستقیم خالی خواهد شد و سرنوشت این سه منصب بسیار مهم خواهد بود.
خلیفه بن زاید، رئیس کشور امارات و امیر ابوظبی بود، با مرگ او این دو منصب به طور مستقیم خالی خواهد شد. با جانشینی ولیعهد به جای پادشاه نیز منصب ولایتعهدی به طور غیر مستقیم خالی خواهد شد؛ منصبی که شاید از دو مورد اول کم اهمیتتر باشد، اما حتماً مناقشه برانگیزتر خواهد بود.
مقدماتی درباره ساختار امارات
اول این را بدانید که کشور امارات متحده عربی که حدود ۵۰ سال قدمت دارد، در واقع یک کشور اتحادی متشکل از هفت امیرنشین ابوظبی، دبی، شارجه، عجمان، ام القوین، رأس الخیمه و فجیره است که هر یک از این امیرنشینها را یک خاندان پادشاهی به طور موروثی اداره میکند. مهمترین امیرنشینها ابوظبی(آل نهیان) و دبی(آل مکتوم) هستند که به طور سنتی، رئیس امیرنشین ابوظبی به عنوان ریاست کشور امارات انتخاب میشود و رئیس امیرنشین دبی جایگاه نخست وزیری را از آن خود میکند. البته انتخاب این دو منصب بر اساس قانون به عهده «شورای عالی امارات متحده عربی» است که متشکل از رؤسای این هفت امیرنشین است و هر یک از آنها روی کاغذ دارای حق رأی برابر هستند.
گفتیم که با مرگ خلیفه بن زاید، دو جایگاه امارت ابوظبی و ریاست امارات متحده خالی میشود. در مورد جایگاه اول، قطعی است که ولیعهد محمد بن زاید که سالهاست همه مقدرات این کشور را عملاً به دست دارد، بدون دردسر خاصی جانشین میشود. در مورد ریاست امارات متحده نیز نکاتی را باید اشاره کرد. اولاً باید تشریفات مربوط به جانشینی محمد بن زاید انجام شود که روز گذشته این امر انجام گرفت. اما باید دانست سرنوشت قدرت در امارات متحده، اینجا تعیین نمیشود؛ زیرا در سطح اتحاد، قدرت به طور بلامنازع در دست ابوظبی است و ابوظبی هم موم دستان محمد بن زاید است. مهمترین نقطه، ولایتعهدی ابوظبی است؛ چه کسی ولیعهد ابوظبی خواهد شد؟
ولیعهد بعدی چه کسی است؟
از ابتدا نمیخواهیم قویترین احتمالات را مطرح کنیم، ابتدا همه احتمالات را طرح میکنیم و بعد میان آنها اولویتبندی میکنیم. به طور کلی احتمالاً ولایتعهدی امارت ابوظبی را در سه دسته از افراد میتوان جستوجو کرد: ۱- برادران تنی(با سه گزینه) ۲- برادر ناتنی(با یک گزینه) و ۳- فرزند(با یک گزینه) لازم به ذکر است که در دو مورد اول جانشینی حول نسب برادری میچرخد و در مورد آخر حول نسب فرزندی.
امارات به تازگی تجربه هر دو را دارد. در سال ۲۰۰۴ که زاید بن سلطان از دنیا رفت، فرزندش خلیفه بن زاید را به جانشینی گمارد و خلیفه بن زاید نیز که البته برادری تنی نداشت، برادر ناتنیاش یعنی محمد بن زاید را به ولایتعهدی گمارد. وارد احتمالات شویم. در برادران تنی، سه نفر شانس ولایتعهدی دارند: عبدالله بن زاید، طحنون بن زاید و منصور بن زاید که هر سه تقریباً ۵۰ ساله هستند.
عبدالله؛ دیپلمات و چهره بینالمللی امارات
عبدالله بن زاید در حال حاضر وزیر امور خارجه امارات متحده و چهرهای بینالمللی برای این کشور است که توافقنامه ننگین ابراهیم را نیز او امضا کرده است. از دو نفر دیگر جا افتادهتر است و به لحاظ نقش بینالمللی مهمی که تاکنون داشته در فضای جهانی از همه شناخته شدهتر است.
عبدالله بن زاید را باید یکی از پرشانسترین افراد دانست، چه اینکه در میان سایر مدعیان از میان بنی فاطمه، از همه جا افتادهتر است و به لحاظ منصب فعلی نیز، بلندپایهترین جایگاه را در اختیار دارد، علاوه بر اینکه به واسطه عهدهداری وزارت خارجه، چهره بین المللی شناخته شدهای دارد و کمتر آوازه منفی در مورد او شنیده شده است.
طحنون؛ مرد مرموز و پشت پرده امارات
طحنون بن زاید، مرد پشت پرده امارات متحده است. همان گونه که در ترتیبات اجرایی، نقشهای پشت پرده را دارد، در سلوک اجتماعی هم همیشه عینک دودی به چشم میزند و سالهاست که چشمان او را دوربینهای عکاسی و فیلمبرداری ندیدهاند. از او به عنوان قدرتمندترین فرد امارات پس از محمد بن زاید یاد میشود که یک کارتل بزرگ اقتصادی را رهبری میکند و نقش امنیتی پررنگی دارد.
طحنون بن زاید اما در رسانهها کسی است که تمام نقاط تاریک پرونده آل نهیان در دوران اخیر به او منتسب میشود. خاصیت چهره پشت پرده بودن این است که مهابت زیادی دارد، اما محبوبیت چندانی هم نمیتواند پیدا کند، چه اینکه در عرصه بینالمللی نیز پس از محمد بن زاید، بیش از دیگران مورد تخریب قرار گرفته است، حال اینکه چه مقدار از آنها واقعیت است و چه مقدار داستانسرایی را نمیدانیم! اگر طحنون چهره خوش ترکیبتری داشت و در عرصه بینالمللی نیز خوشنامتر بود، به لحاظ قدرت سیاسی، اقتصادی و امنیتی برجستهاش شاید مهمترین گزینه بود.
منصور؛ چهره ورزشدوست امارات
منصور بن زاید، با سیمای جوانی که دارد، نام آشنایی است که طرفداران منچسترسیتی تمام توفیقات این باشگاه را مدیون سخاوتمندی او میدانند. او نقش اجرایی مهمی دارد؛ نایب نخست وزیر است و در عمل غالباً اواست که هیئت وزیران را اداره میکند. برگ برنده او داماد محمد بن راشد، حاکم دبی بودن نیز هست و ممکن است گزینه مورد نظر آل مکتوم هم باشد.
منصور بن زاید اما چهره جوان پسندی است که در عرصه بینالمللی به واسطه تملک گروه سیتی شناخته میشود که مالکیت چندین تیم باشگاهی را در اختیار دارد که مهمترین آنها منچسترسیتی است. او همان کسی است که وقتی بازیکنی به چشم گواردیولا بیاید، سرمربی با چند فیلم از بازی آن بازیکن پیش شیخ منصور میرود و دیگر هر چند میلیون دلار که برای آن بازیکن بخواهد، فراهم میشود. این محبوبیت بین المللی در میان جوانان، در کنار اینکه داماد محمد بن راشد، حاکم دبی است، از او گزینه آینده را ساخته است.
سیف؛ ناتنی کمشانس امارات
اما تنها برادر ناتنیای که شاید شانسی برای ولایتعهدی داشته باشد، سیف بن زاید، وزیر کشور امارات است. او از مهمترین همپیمانان این برادران تنی(یعنی فرزندان فاطمه الکتبی که بنی فاطمه خوانده میشوند) است و نقش اجرایی بسیار مهمی در امارات متحده عربی دارد.
گرچه سیف بن زاید را میتوان آیندهنگرانه ترین گزینه برای ولایتعهدی دانست و اگر او به عنوان ولیعهد تعیین شود، نشاندهنده خردمندی و دوراندیشی حاکمان ابوظبی خواهد بود؛ زیرا هم خاندان نهیان را منسجم میکند و هم در میان باقی امیرنشینها نشانه مناعت طبع این خاندان خواهد بود، اما واقعیت آن است که شانس او از همه کمتر است.
خالد؛ جوانک مسن امارات
اما نفر آخر، فرزند محمد بن زاید، یعنی خالد بن محمد بن زاید است. خالد چند وقتی است که سعی میکند خود را در انظار عمومی جلوهگر کند و با محاسن سپیدی که بر صورت دارد، نشان دهد برای این جایگاه به اندازه کافی بالغ شده است. او کار اجرایی برجسته و دستاورد مهمی در کارنامه ندارد، اما زور آقازادگی میتواند به همه اینها بچربد.
اما خالد بن محمد، چهرهای است که تا همین چند سال پیش هیچ خبری از او نبود و در رسانهها حضوری نداشت. شاید بیراه نباشد که بگوییم اصلاً دلیل مطرح شدن او در چند سال اخیر و مانورهای رسانهای حول او، همین رقابت پنهان برای ولایتعهدی باشد. شاید برگ برنده اصلی او این باشد که نظام وراثت برادرگَرد خیلی آخر و عاقبت ندارد و در آینده ممکن است بحرانهای هولناکی را در پی داشته باشد؛ کما اینکه در عربستان تبدیل وراثت از مدل برادرگَرد به مدل فرزندگَرد آن چنان تنشزا شده که ممکن است آینده این پادشاهی را به شدت تحت تأثیر قرار دهد.
قدرت در دست کیست؟
از میان این پنج نفر مهمترین و مطمئنترین گزینه را عبدالله بن زاید، آیندهدارترین گزینه را منصور بن زاید و با مناعتطبعترین و خردمندانهترین گزینه را سیف بن زاید باید دانست و ولایتعهدی طحنون بن زاید را خروجی ساختارهای پنهان برشمرد. البته برای خالد شانس بالایی باید قائل شد و او را در کنار عبدالله بن زاید در زمره محتملترین افراد تلقی کرد. تکلیف امارت ابوظبی که روشن است و محمد بن زاید عهدهدار این نقش خواهد شد؛ جدای از آنکه ریاست امارات متحده عربی را هم بر عهده خواهد داشت. البته در همه این حالات قدرت در دست که خواهد بود؟ خودتان را دردسر ندهید، قدرت در دست محمد بن زاید است.
انتهای پیام/
نظر شما