به گزارش قدس آنلاین، به باور تحلیلگران، عوامل مختلفی همچون تورم، جنگ در اوکراین و تحریمها علیه روسیه ممکن است خطرات پیش رو را بهطور چشمگیری برای اقتصاد ایالات متحده افزایش دهد و پیامدهای غیرقابلپیشبینی برای اقتصاد این کشور و اقتصاد جهان در پی داشته باشد. ماه فوریه، نرخ تورم در آمریکا به ۷/۹ درصد یعنی بالاترین میزان در چهار دهه اخیر رسید. در انگلیس و منطقه یورو نیز نرخهای تورم بهشدت افزایشیافته است و اقتصاد آلمان را نیز تحت تأثیر قرار داده است.
بحث درباره رشد سریع نرخهای تورم در اقتصادهای بزرگ مدتی است که آغازشده و نگرانیهای عمیقی درباره اثرات این عامل بر اقتصاد جهان وجود دارد.
برای درک بهتر از شرایط کنونی قدس گفتوگویی با پروفسور «آندریاس بیلر» استاد اقتصاد سیاسی در دانشکده سیاست و روابط بینالملل دانشگاه ناتینگهام انگلیس ترتیب داده است که در ادامه میخوانید.
«آندریاس بیلر» (Andreas Bieler)، استاد اقتصاد سیاسی در دانشکده سیاست و روابط بینالملل و مدیر مشترک مرکز مطالعات عدالت اجتماعی و جهانی (CSSGJ) در دانشگاه ناتینگهام است.
بسیاری از مردم جهان بهویژه اروپا و آمریکا که تاکنون تورم بالایی را تجربه نکردهاند، این روزها با تورم عجیبی روبهرو هستند که رسانههای اروپایی از آن به تجربههای وحشتناک تعبیر میکنند. دلایل این تورم را در چه میدانید؟
برخی استدلال میکنند این بحران و تورم کنونی نتیجه تحریک مالی/ تسهیل کمی در طول همهگیری کرونا هستند، اما همانطور که همه میدانند اینها آثار بحرانهای نظام سرمایهداری هستند که هرچند سال یکبار نمود پیدا میکنند و البته بحران اوکراین که در عمیقتر شدن مسئله مؤثر بوده است. البته ممکن است سیاستهایی که فدرال رزرو در مقابل افزایش تورم اتخاذ کرده است، بهطور موقت مفید باشد اما این سیاستها همچنین مستلزم نوعی سیاستهای ریاضتی است که شهروندان و بهخصوص کارگران و اقشار کمدرآمد هزینه بحران را همانطور که در بحران مالی جهانی ۲۰۰۸ پرداخت کردند
پرداخت کنند.
بسیاری از اقتصاددانان بر این باورند به دنبال افزایش شدید نرخ بهره توسط فدرال رزرو ایالات متحده برای مقابله با تورم بیسابقه در ۴۰ سال گذشته، تجربه رکود در آمریکا دور از ذهن نیست. پیشبینی شما چیست؟
ما هنوز به آنجا نرسیدهایم، اما وضعیت کلی بهشدت ناآرام است و ممکن است یک بحران اقتصادی دیگر(جهانی) در راه باشد. اقتصاد جهانی در سال ۲۰۲۰ شاهد شدیدترین انقباض خود از دهه ۱۹۳۰ بود و پسازآن یک بازگشت شدید تا حدی به دلیل اقدامات محرک نئوکینزی، بهویژه در کشورهای پیشرفته سرمایهداری، بود؛ ازجمله این اقدامات تزریق تریلیونها دلار به بازارهای مالی بود؛ مبالغی که مردم عادی کمتر از آنها بهره میبرند.
بانکهای مرکزی و بسیاری از اقتصاددانان متعلق به بازار سرمایهداری مدعی هستند همه اینها به دلیل تورم و نرخ بهره نزدیک به صفر پایدار است، اما ISA اعلام کرد چنین شرایطی لزوماً پایدار نخواهد بود.
در تأیید این اطلاعیه ISA در آغاز سال جاری شاهد بودیم تصویر ساختهوپرداخته اینها با بالاترین تورم در ۴۰ سال گذشته در ایالات متحده و بالاترین تورم در ۳۰ سال گذشته در اروپا و انفجار در قیمت انرژی و مواد غذایی در سطح جهان جایگزین شد که به میزان قابلتوجهی توسط زنجیره تأمین جهانی هدایتشده بود. مشکلات؛ اما بهطور فزایندهای در اقتصاد گنجاندهشده است. دراینبین بارقههایی از امید به بهبود اوضاع وجود داشت که فشاری که بر زنجیرههای تأمین بود در حال کاهش هستند که خب با شعلهور شدن جنگ در اوکراین آن روزنه امید هم بسته شد. البته خطوط عرضه از روسیه و اوکراین به بسیاری از نقاط جهان قطعشده است. امکان دو یا سه برابر شدن هزینه حملونقل کانتینری وجود دارد. حتی مشکلات زنجیره تأمین با قرنطینههای جدید در چین در مراکز تولیدی مهم آن مانند شنژن و دونگوان به دلیل شیوع کووید۱۹ تشدید هم خواهد شد.
اگر اقتصاد ۲۰ سال گذشته اروپای غربی و آمریکا را با وضعیت فعلی مقایسه کنیم، به نظر میرسد اروپا و آمریکا دیگر آن قدرت سابق را ندارند و ازنظر اقتصادی ضعیف شدهاند؟
سرمایهداری بهطورکلی یک سیستم بحرانزده است. بحران مالی جهانی از قبل محدودیتهای یک استراتژی رشد نئولیبرالی مبتنی بر مالیسازی را نشان داده بود و درحالیکه هنوز از پیامدهای این بحران جهانی رنج میبرد، با شیوع همهگیری مواجه شد. جای تعجب نیست که این اقتصادها بهشدت آسیبدیدهاند. در مقابل، چین شاید تا حدی در برابر بحران سال ۲۰۰۸ محافظتشده بود؛ زیرا هنوز کنترلهایی بر سیستم مالی خود داشت. بااینحال، بهطورکلی بعید است حتی اقتصادهای قدرتمندی مثل چین و سایر کشورها بتوانند از بحران جاری و عمیق اقتصادی جهانی فرار کنند.
تورم فعلی الگویی شبیه پویایی «رکود تورمی» دارد که اقتصاد دهه ۱۹۷۰ را ایجاد کرد و بسیاری از آمریکاییها را بدبخت کرد. به نظر شما آیا ما همچنان شاهد رکود تورمی عظیم در اقتصاد جهانی خواهیم بود؟
بله، نئولیبرالیسم در بحران دهه ۱۹۷۰ تنها بهطور موقت به آن غلبه کرد. اما ما دوباره به آن(بحران ۱۹۷۰) برگشتیم. در مورد بحرانها این سؤال وجود دارد که آیا از بیرون به وجود میآیند یا از درون سیستم. من معتقدم که آنها بیشتر از درون سیستم ایجاد میشوند. مطالعه بحرانهای درونی نشان میدهد چرخههای تجاری وجود دارند که نسبتاً منظم هستند، به این معنا که تکرار میشوند، نه در دورههای زمانی دقیق، بلکه بارها و بارها تکرار میشوند. آنها مانند امواج در اقیانوس هستند و این موج امروز بار دیگر سر برآورده است.
انتهای پیام/
نظر شما