تحولات لبنان و فلسطین

۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۱ - ۰۹:۰۴
کد خبر: 799133

اگر در تهران بودم و توفیق حاصل می‌شد، عصر سه‌شنبه‌ها پای درس شرح صحیفه سجادیه آیت‌الله فاطمی‌نیا در مسجد جامع ازگل حضور پیدا می‌کردم، این کلاس و منبر انسان‌ساز چند سالی برپا بود.

بارها این صحنه را مشاهده کردم؛ آقای فاطمی‌نیا زودتر از ساعت کلاس در مسجد حاضر می‌شد، سؤالات مردم را می‌شنید و با سعه‌صدر به آن‌ها پاسخ می‌گفت. حتی در اوج شلوغی، متانت خاص ایشان حلقه انبوه پرسشگران را راضی باز می‌گرداند. از در انتهایی مسجد وارد می‌شد تا جلوی مسجد و کنار منبر برسد. در مسیر، هر کسی که می‌آمد و عرض ارادت می‌کرد و سؤالی داشت، می‌ایستاد و هم به سلام و علیک و هم به سؤالات پاسخ می‌گفت. اوضاع پس از اتمام کلاس هم بر همین منوال بود. در عین اشتغال فراوان و کارهای زیاد در گوشه و کنار شهر و خارج از شهر، اهل راننده و ماشین اختصاصی نبود. پسر ایشان، آیت‌الله را به مسجد می‌آورد. هر کسی هم ساعت و مکان حضور آیت‌الله را می‌خواست، از فرزند ایشان می‌پرسید و او هم بی‌غل و غش آمار حاج آقا را در اختیار می‌گذاشت. نحوه بیان، غنای مطالب، لهجه شیرین و شوخی‌های حین صحبت، کلاس اخلاق و تدریس صحیفه سجادیه را الحق و الانصاف متمایز
کرده‌بود.
سیدحسین فاطمی‌نیا، فرزند آیت‌الله تعریف می‌کرد که هیچ‌گاه ندیده‌است آیت‌الله در خانه مادرمان را بدون پسوندهای محبت‌آمیزی نظیر جانم و عزیزم صدا کند؛ مقابل مادرمان تمام قد بلند می‌شدند؛ هر موقع مادر خواب بود، به همه می‌فهماندند که باید آرام صحبت کنند تا خواب مادر به هم نخورد. با کودکان همراهی می‌کردند تا دل‌شان را به دست بیاورند؛ حتی در اوج مطالعه، ادامه خواندن را رها می‌کردند و با نوه به دیدن کارتون پای تلویزیون می‌نشستند.
نه‌تن‌ها سخنرانی‌ها و کلاس‌ها که حتی زندگی شخصی این عالم وارسته مصداق بارز امر به معروف و نهی از منکر بود. دلداری مردم و آرام کردن‌شان هم در سخنرانی‌ها و هم در پاسخ به سؤالات، زبانزد بود. بدون اینکه مستقیماً اسمس از امر به معروف و نهی از منکر بیاورند، والاترین آموزه‌های عملی این فریضه را در گفتار و رفتار خودشان متجلی ساخته‌بودند.
آیت‌الله فاطمی‌نیا استاد اخلاقی بود که می‌شد اخلاق را از راه رفتنش هم فهمید. عاری از هرگونه تکبر و تبختری برخورد می‌کرد. وقتی لب به سخن می‌گشود، لزوم دوری جستن از بدترین منکرها را به زیباترین لحن بیان می‌کرد. از زبان ایشان شنیدم و به یادگار دارم که روی منبر گفت: «عجب» از «تکبر» بدتر است. عجب، فخرفروشی نداشته‌ها است. کسی که دچار عجب است حتی به خودش هم دروغ می‌گوید. به خود بالیدن بر اساس عجب، تباه‌کننده اعمال است؛ باید خیلی مراقبت کنیم که دچار
عجب نشویم.

منبع: جوان آنلاین

انتهای خبر/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.