به گزارش قدس آنلاین، وارد تالار مطهری دانشگاه قم میشوم. هنوز تا شروع مراسم مانده. روی صندلیهای قرمز سالن مینشینم. چند خادم جمکران وارد سالن میشوند. مگر میشود نامی از مهدویت باشد و خادمین مسجد حضرتش نباشند؟ پرچم مسجد جمکران را روی صحنه بردند. چشمانم محو سرخی پرچم میشود.
خادمین مسجد دستههای گل را روی صحنه میبرند.
دو خادم با همان ادب همیشگی دو سوی صحنه ایستادهاند. یکی از خادمین مسجد که نشان آستان قدس رضوی را هم روی سینه دارد، بستههای تبرکی مسجد را به دستمان داد. عطر نرگس در مشام پیچید. عطر نرگس ماندگار است درست مثل عطر حضرت مهدی(عج).
خادمی دیگر اسپنددان را میچرخاند. اسپند مرا به هوای آیین استقبال از مهمان میبرد. ذهنم همراه دود اسپندها پرپاز میکند و به آیندههای نامعلوم میرود و در خیابانهای شهر میچرخد. سوالی ذهنم را مشغول میکند. روزی که امام عصر(عج) بیاید چند اسنپددان در جهان روشن خواهد شد؟
مراسم با قرآن و پخش کلیپ آغاز میشود. بعد از قرآن، کلیپ شعرخوانی صابرخراسانی پخش میشود. صدای گرمش در کنار تصاویر بارگاه بانوی شهرمان فضای مراسم را دلچسب میکند. صدای صابرخراسانی همیشه مرا به جهانهای دیگر وصل میکند. شنیدن مدح حضرت معصومه(س) با صدای او لطف دیگری دارد.
سالن پر شده است. دانشجویان و اساتید کنار یکدیگر نشستند تا از جشنوارهای بشنوند که با نام امام زمانمان پیوند خورده است. صدای شاتر دوربینها سالن را پر کرده است. پسر بچهای نزدیک من نشسته و از هر کسی بیشتر همراهی میکند. بلند صلوات میفرستد و پرانرژی دست میزند.
حیدری رییس جهاددانشگاهی استان قم اولین سخنران مراسم است. او از فلسفه برگزاری جشنواره مهدویت و شبههپراکنیها میگوید.
حسینیپور معاون فرهنگی مسجد جمکران نیز به روی صحنه رفت از تاثیر نمادها در گسترش فرهنگمان گفت و محصولات را ابزاری برای انتقال فرهنگ دانست. او از اهمیت مهدویت گفت و انتظاراتی را که از یک جشنواره میرود بیان کرد. او جشنواره مهدویت را جریانساز خواند.
پورسیدآقایی خاطرهی تاسیس مرکز مهدویت را گفت. در تمام جلسات و نشستهای خشک همین خاطرات فضا را قشنگ میکند. او کار مهدویت را اجتهادی میداند و میگوید اعتقاد به مهدویت عامل نجات از گمراهی است. در انتهای صحبتش چند بیت از اشعارش را خواند.
دو عکاس خسته از عکاسی کنار هم روی پله مینشینند. نیروهای هماهنگی در تمام مراسم در حال رفتآمدند. بیرون از مراسم با داوران جشنواره مصاحبه میکنند.
حالا نوبت احمد علوی بود که شعر بخواند. همه مراسم یک طرف این بخش یک طرف. اثری که شعر در خاطر مخاطب میگذارد هزار عبا به دوش و کتوشلوار پوش در جان آدم نمیگذارند. تمام سالن در سکوت به شاعر گوش میدادند. نور کم سالن فضا را شاعرانه کرده است.
همه شعر را به جان شنیدند. قاب نگاه من شده بود شاعری که از امام زمانم میگفت و پرچمی که روزی روی گنبد مسجد جمکران از شوق رقصیده و حالا آرام گرفته تا عظمت مسجد را که بر دوشش نشسته است حمل کند. چند بیت هم مهمان رقیه بانوی ۳ ساله شدیم و مصیبتش را شنیدیم.
عکاسها همیشه قابهای جذابی پیدا میکنند من عکاس نیستم اما گاهی بعضی قابها چنان روحم را سرشار میکنند که آرزو میکنم کاش عکاس بودم و کاش لنزی داشتم تا تصویر را ثبت کنم. بعد هم تصویر ناشیانهام را به دیگران نشان دهم و حالم را بازگو کنم. حالا اما تنها چیزی که در دست دارم کلمات است و حالا همین کلمات بار قابی که دیدم را به دوش میکشند.
آخر مراسم بود که حمایل و نشان خادمی به طیبی رییس جهاددانشگاهی کشور دادند. سبزی حمایل مسجد جمکران و برق نشان در جانم نشست. کاش این هدیه سهم من هم میشد.
پسربچه معروف مراسم همچنان پرانرژی حرف میزد. اهل یک جا نشستن هم نبود و دوست داشت تمام سالن را روی سرش بگذارد. رهایی کودکان را دوست دارم. در هر جایی زندگی خودشان پیش میبرند و به کسی هم کاری ندارند.
نوبت به تقدیر رسید. عکاسها صف کشیدند جلوی جایگاه. آخر مراسم رسیده بود که تازه دانشجوها انرژی گرفتند. تعدادی ردیف آخری با دستهای موزون فضا را ثانیهای جذاب میکنند. وقت تقدبر از برگزیدگان اگر همین دانشجوهای ردیف آخری نبودند کسی حال و احوالی نداشت.
این رسم دانشجو و دانشآموز است هر وقت ردیف آخر بنشینی بمب انرژی و منبع صدا میشوی. از سوی دیگر کودک پشت سرم همچنان با آواهای عجیبش مرا میخنداند و تا آخر مراسم خواهرش را صدا میزد.
وقت قرعهکشی که رسید شور و هیجان دانشجوهای ردیف آخر بالا گرفت. وقتی هم یکی از خودشان برنده شد کل سالن روی سرشان رفت. دخترها هم به سبک خودشان سالن را روی سرشان گذاشتند و وقتی یکی از دخترها برنده شد و جیغ دوستانش بالا گرفت.
تمام مراسم خوب و دلپذیر بود. همین که نامی از اماممان را با خمد میکشید برای زیباییاش کافی بود.
منبع: ایسنا
۲ خرداد ۱۴۰۱ - ۱۷:۲۸
کد خبر: ۸۰۰۱۱۲
سومین جشنواره ملی مهدویت در تالار شهید مطهری دانشگاه قم رنگ و بوی متفاوتی نست به سالهای گذشته دارد.
زمان مطالعه: ۳ دقیقه
نظر شما