نشست «ساحل عاج» میتوانست فرصتی باشد تا ایران به ۱۷۵ عضو کشور نشان دهد سدسازی ترکیه چه حجمی از ریزگردها را روانه سه کشور ایران، سوریه و عراق کرده است! این ریزگردها در دو کشور همسایه تلفات جانی داشته و نفس کشیدن را برای بخش بزرگی از جمعیت انسانی ایران سخت کرده است. این فرصت در حالی از دست سازمان حفاظت محیط زیست و منابع طبیعی و آبخیزداری رفت که کارشناسان تنها راه حل ریزگردهای منطقهای را حضور یک نهاد بینالمللی و ایجاد یک صندوق بینالمللی میدانند. «علی محمد طهماسبی» دبیر ستاد ملی مقابله با پدیده گرد و غبار کشور بارها در گفتوگو با «ایران» تنها راه حل معضل ریزگردهای خارجی را وجود یک نهاد بینالمللی هماهنگ کننده بین ایران و کشورهای همسایه مبدأ ریزگردها دانسته است. سالانه ۱۵۰ میلیون تن ریزگرداز کشورهای عربستان، اردن، سوریه، عراق، ترکمنستان، ازبکستان، افغانستان، ترکیه، امارات و دیگر کشورهای حوزه خلیج فارس وارد ایران میشود. توافقهای دو جانبه بین ایران و کشورهای همسایه تاکنون کاری از پیش نبرده است. وجود یک نهاد بینالمللی برای همکاریهای بینالمللی ضروری است. حال سؤال این است چرا متولیان از فرصت پیش آمده در ساحل عاج استفاده نکردند؟
«مسعود منصور» رئیس سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری کشور در گفتوگو با «ایران» از آمادگی کارشناسان این سازمان برای شرکت در نشست ساحل عاج خبر میدهد اما با وجود آمادگی وزارت جهاد کشاورزی و سازمان منابع طبیعی شرایط برای حضور کارشناسان ایرانی مهیا نشد و این فرصت براحتی از دست رفت.«وحید جعفریان» مدیرکل دفتر امور بیابان سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری کشور نیز به «ایران» میگوید: «وزارت جهاد کشاورزی و سازمان منابع طبیعی آمادگی خود را برای شرکت در این نشست اعلام کردهبودند.»
او میگوید: «وزارت جهاد کشاورزی ضرورت حضور و استفاده از این کرسی را یادآور شد و پیشنهادهایی هم برای شرکت در آن داد اما مراجع بالاتر از جهاد کشاورزی و منابع طبیعی مثل وزارت امورخارجه و نهادهای دیگر تصمیمگیر هستند. شاید این مجموعهها خوب تبیین نشدهاند.»
او بر لزوم ملحق شدن به کنوانسیون تغییر اقلیم و تنوع زیستی بهعنوان راه حلهایی که کشورهای همسایه را ملزم به همکاری با ایران میکند، تأکید و میگوید: «ترکیه با سدسازی در بالا دست به سوریه، عراق و ایران آسیب وارد کرده اما در این نشستها با یک لشکر کارشناس شرکت میکند و برنامههای مرتبط با خودش را جلو میبرد. کشور ما کشور خشکتر و آسیبپذیرتری است بنابراین باید مطابق با ملاحظات ملی و در چهارچوب قواعد کشور خودمان از این فرصتهای بینالمللی استفاده کنیم.»
عملیات حل معضل ریزگردها در ایستگاه بیپولی متوقف شد
«مسعود منصور» موضوع دیگری را هم پیش میکشد. بخشی از ریزگردهایی که هم سلامت جامعه را نشانه رفته و هم مراتع و جنگلها را دچار بیماری کرده ناشی از کانون ریزگردهای داخلی است اما اعتبار اختصاص یافته به سازمان منابع طبیعی هرگز به گرد پای سرعت پراکنش ریزگردها و گسترش بیابانها در کشور نمیرسد. او میگوید: «فقط در خوزستان ۸ کانون بزرگ و بحرانی ریزگرد داریم که برای تثبیت آنها نیاز به ۳ هزار میلیارد تومان اعتبار است اما در سه، چهار سال گذشته تنها ۴۰۰ میلیون تومان اعتبار در اختیار ما قرار گرفته است.»
جلگه خوزستان تا قبل از سدسازیهای بیرویه روی کارون، کرخه، زهره، جراحی و... یکی از مرغوبترین جلگههای کشاورزی کشور بود که از سیلاب جان میگرفت. سدسازیها جلوی سیلابها را گرفت و جلگه سیلابی برای تغذیه نداشت. زمینهای کشاورزی از دست رفت و بخشی از جمعیت مجبور به مهاجرت شدند. حالا وسعت بعضی از کانونهای ریزگرد انسان ساخت در خوزستان اندازه شهر اهواز است. یکی از وظایف سازمان منابع طبیعی و سازمان حفاظت محیط زیست درمان زخمی است که سدسازی بیرویه به خوزستان زده است اما برای مثال تمام اعتباری که سالانه در اختیار سازمان منابع طبیعی قرار میگیرد به اندازه اعتبار یک سد نیست!
اعتبار مقابله بیابانزایی سال ۱۴۰۱ ابلاغ نشده است!
با اینکه دو ماه از سال گذشته کارشناسان سازمان منابع طبیعی هنوز نمیدانند در سالجاری عملیات بیابانزدایی را میتوانند در چند هکتار از اراضی بحرانی اجرا کنند. آنها برای تثبیت همین شرایط موجود و جلوگیری از افزایش عرصههای بیابانی باید سالانه یک میلیون هکتار را زیر طرح بیابانزدایی ببرند اما در تمام سالهای گذشته هرگز اعتباری که بتواند چنین وسعتی را پوشش بدهد به آنها داده نشده است.
منابع اعتباری کم، وسعت بیابانی زیاد
بخش بسیاری زیادی از همین اعتبار اندک را هم منابع طبیعی خرج درمان زخم اراضی میکند که در نتیجه سدسازی غیراصولی خشک شدهاند. جعفریان میگوید: «منابع اعتباری اصلاً قابل قیاس با سطح و گستردگی کانونهای بحرانی نیست.»
او یکی از مهمترین عرصههای تولید کننده گرد و غبار را زمینهای کشاورزی بایر و دیم زارها می داند و میگوید:«این عرصهها بهصورت ناپایدار مورد کشت و زراعت قرار میگیرند و در شرایط بحرانی به کانونهای گرد و غبار تبدیل میشوند.»
براساس آمارهای جعفریان ۲۹ میلیون هکتار از اراضی بیابانی کشور تحت تأثیر فرسایش بادی است. از این میزان حدود ۱۳ و نیم میلیون هکتار بهعنوان کانونهای بحرانی و خسارت زای فرسایش بادی شناخته میشوند.
حقابه فراموش شده دشتهای سیلابی!
او بحران طوفانهای شنی را که تأسیسات، روستاها، جادهها و اراضی کشور را دفن میکنند، متفاوت با طوفانهای گرد و غبار میداند و میگوید: «جریان طوفانهای شن در یکی، دو سال اخیر شدت یافته است.» او هشدار میدهد که نباید از بحث طوفانهای شن غافل شد. جعفریان خارج شدن چندباره قطارهای مسافربری، دفن مسیرهای روستایی در مناطقی چون ریگان و... را نشانهای میداند که خبر میدهد جغرافیای ایران تنها با پدیده گرد وغبار رو به رو نیست، بلکه طوفانهای شن با همدستی فرسایش بادی هم به کشور آسیب میرسانند.
او متولی حل کانونهای بحرانی در اراضی کشاورزی را وزارت جهاد کشاورزی میداند و میگوید: «بسیاری از دشتهای سیلابی ما با ساخت سد روی جریانهای سیلابی به کانون ریزگرد تبدیل شدهاند. مسئولان معمولاً درباره پرداخت حقابه تالابها بهعنوان یکی از روشهای تثبیت گرد و غبار حرف میزنند اما هیچ کس از حقابه دشتهای سیلابی سخنی به میان نمیآورد.» البته با وجود قانونی شدن پرداخت حقابه تالابها هنوز وزارت نیرو در مقابل پرداخت حقابه تالابها مقاومت میکند. از سوی دیگر سیاست آبی غلط در چند دهه گذشته هر جا که سیلابی را دید روی منابع آبی آن، سد و بند زد و اراضی را از حیز انتفاع انداخت. از بین رفتن دشتهای سیلابی باعث کاهش جمعیت منطقه، فرسایش خاک و ایجاد کانون ریزگرد شده است. با وجود این پیامدهای خسارت بار این سیاست همچنان گریبانگیر ماست.
جعفریان میگوید: «باید بررسی شود که در زیر زمین چه اتفاقی دارد میافتاد که کهورهای چند صد ساله ما دچار تنش آبی شدهاند.» کهور ایرانی کمربند سبزی جلوی طوفان است اما برداشت بیرویه آب از سفرههای زیرزمینی به فروریزی این دیوار دفاعی منجر شده است!
براساس آمارهای سازمان منابع طبیعی ۲۴ میلیون هکتار از اراضی مناطق مرتعی و سیلابی با سیاستهای غلط آبی به کانون ریزگرد تبدیل شده اند! مدیریت غلط آبی که نمیخواهد قبول کند ایران سرزمین خشک و نیمه خشکی است و طبق قواعد خاک، از سیلاب جان میگیرد و سدسازی روی آن به مرگ منابع طبیعی منجر میشود! همانگونه که منجر شده است!
جعفریان در عینحال تغییر اقلیم و افزایش خشکسالی را باعث افزایش خسارت پیامدهای انسان ساخت در تخریب محیط زیست میداند و میگوید: «برای آنکه بتوانیم همین شرایط سخت را تثبیت کنیم و وسعت بیابانها گستردهتر و هجوم ریزگردها سختتر نشود باید سالانه در یک میلیون هکتار اراضی بیابان عملیات بیابان زدایی انجام بدهیم.»
برآوردهای او نشان میدهد هزینه هر هکتار عملیات بیابان زدایی ۵ میلیون تومان است. جعفریان میگوید: «برای انجام عملیات بیابانزدایی در یک میلیون هکتار اراضی، سالانه نیاز به ۵ هزار میلیارد تومان بودجه است.»
به گفته او سازمان منابع طبیعی در سال گذشته با فراگیر شدن سرمایهگذاری بخش خصوصی توانسته است عملیات بیابان زدایی را در ۸۵ هزار هکتار از مناطق بحرانی انجام دهد اما آیا میتوان برای گذر از این بحران فقط روی سرمایهگذاری بخش خصوصی حساب کرد؟ پاسخ قطعاً منفی است. نه بخش خصوصی توان سرمایهگذاری در این حجم را دارد نه هیچ سرمایهگذاری به گرد پای پروژههایی که ردیف بودجه سالانه از مجلس میگیرند، میرسد!
سخن آخر
آیا زمان آن نرسیده ردیف بودجههای سالانه سدسازیها که بیشتر زیانبارند، حذف شود و سازمان برنامه و بودجه اعتباری هم اندازه زخمی که سدسازیهای بیرویه به منابع طبیعی زده است در اختیار سازمانهای متولی قرار دهد تا به قول جعفریان بتوان همین شرایط خاکستری و نارنجی را تثبیت کرد؟
بـــرش
گفتوگوی دوجانبه عراق و ایران بر محور ریزگردها
وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران به وزیران خارجه کشورهای دارای منشأ ریزگرد یا مبتلا به بحران زیستمحیطی حاصل از انتشار گسترده گرد و غبار در منطقه نامه نوشت و در این زمینه پیشنهادات و نظرات ایران را برای مقابله با این بحران زیستمحیطی مطرح کرد.
در پی تشدید پدیده گرد و غبار در منطقه و دستور رئیسجمهور برای پیگیری عاجل، حسین امیرعبداللهیان وزیر امور خارجه طی نامهای به وزرای خارجه کشورهای دارای منشأ ریزگرد یا مبتلا به بحران زیستمحیطی حاصل از انتشار گسترده گرد و غبار در منطقه، تصریح کرد: جمهوری اسلامی ایران علاوهبر همکاریهای فنی دوجانبه برای مهار ریزگردها، خواستار انعقاد یک کنوانسیون منطقهای با مشارکت سازمان ملل متحد و سازمانهای تخصصی آن بخصوص برنامه محیط زیست ملل متحد و سازمان بهداشت جهانی است.
امیرعبداللهیان در این نامه افزوده است: لازم است ذیل این کنوانسیون یک صندوق ایجاد شود که کمکهای بینالمللی و منطقهای به آن واریز شده و هر چه سریعتر از محل این صندوق مبارزه با پدیده ریزگردها و بیابانزدایی هماهنگتر و سریع تر انجام شود.
وزیر امور خارجه در بخش دیگری از نامه خود یادآور شده است: این پدیده زیستمحیطی مرز نمیشناسد و به سلامت همه مردم منطقه مرتبط است، لذا ضرورت دارد که همه دولتهای منطقه فارغ از مسائل سیاسی در مقابله با بحران گرد وغبار بهصورت جدی و مؤثر مشارکت کنند.
امیرعبداللهیان پیش از این نیز در خصوص ضرورت اقدام دوجانبه و جمعی برای مهار پدیده گرد و غبار و بیابانزایی با وزیران امور خارجه عراق، سوریه، کویت و ترکیه بهصورت تلفنی گفتوگو کرده بود.
وی از وزیر خارجه عراق خواست که عربستان نیز بهعنوان یکی دیگر از کشورهای منشأ و مبتلا به این بحران، این ایده را مورد توجه جدی قرار دهد.
تبادل هیأتهای ایران و عراق برای مقابله با مشکل ریزگردها
«جاسم محمد الفلاحی» وزیر محیط زیست عراق هم در گفتوگو با «محمدکاظم آلصادق»سفیر جدید ایران در عراق، بر ضرورت همکاریهای دوجانبه و منطقهای برای مبارزه با اثرات تغییرات آب و هوایی و بویژه موضوع ریزگردها و طوفانهای گرد و غبار تأکید کردند. در همین راستا، توافق شد بزودی هیأتهایی میان دو کشور برای مذاکره و گفتوگو در خصوص نحوه مقابله با مشکل بروز ریزگردها و گرد و غبار، تبادل شود.
منبع: روزنامه ایران
نظر شما