کار بهجایی رسید که در سال ۲۰۲۱ میلادی( سال گذشته میلادی) ، مقامات اروپایی از عدم احیای برجام تحت عنوان یک « نقطه تاریک» یادکردند و خود را نسبت به تحقق این هدف متعهد قلمداد کردند. اما اکنون در سال ۲۰۲۲ میلادی قرار داریم و تروئیکای اروپایی همپوشانی با واشنگتن را در صدور قطعنامه ضد ایرانی جدید در شورای حکام آژانس بینالمللی در دستور کار قرار دادهاند.
در چنین شرایطی، «جوزف بورل»، مسئول و هماهنگکننده سیاست خارجی اتحادیه اروپا میگوید احتمال دستیابی به توافق با ایران رو به کاهش است اما چنین توافقی همچنان با تلاش مضاعف قابلدسترسی است.وی در توییتر نوشته است: «دوباره با حسین امیر عبداللهیان (وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران)، گفتوگو کردم. احتمال دستیابی به یک توافق و بازگشت به برجام رو به کاهش است. اما همچنان با تلاش مضاعف میتوانیم این کار را انجام دهیم.»
وقتی بورل از تلاش مضاعف سخن میگوید!
بهراستی بورل چگونه از تلاش مضاعف سخن به میان میآورد، آنهم درحالیکه حتی اروپائیان حداقلیترین اقدامات و تعهدات لازم را برای حفظ توافق هستهای صورت ندادهاند؟! تاکنون بارها عنوانشده است که تروئیکای اروپایی نهتنها حکم «بازیگران متعهد »را در قبال مذاکرات وین ایفا نمیکنند، بلکه از آنها بهعنوان «بازیگران مستقل» در نظام بینالملل نیز نمیتوان یادکرد. بازی راهبردی و تاکتیکی مقامات اروپایی در این معادله تابعی محض از آمریکاست.یکی از نقاط آشکارساز بازی نامتوازن برجامی اروپائیان و دروغین بودن ادعای آنها مبنی بر پایبندی به دیپلماسی، اقدام ضد ایرانی مشترک آنها و کاخ سفید در آژانس بینالمللی انرژی اتمی میباشد. اگرچه مقامات اروپایی بارها مدعی شدهاند که قدرت حلوفصل مسائل اختلافی باقیمانده در برجام را بر اساس ارائه راهکارهای جدید یا ابتکارات بینابینی دارند، اما همراهی اخیر اروپائیان با آمریکا بر سر تصویب قطعنامه ضد ایرانی شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی ، این ادعا را بهصورت جدی زیر سؤال برده است. اصلیترین پیام همراهی تروئیکای اروپایی با آمریکا در ارائه قطعنامه ضد ایرانی اخیر در آژانس ، عدم تمایز اتحادیه اروپا از واشنگتن در پروسه مذاکرات وین میباشد.
پلان B اروپائیان!
حدود هفت ماه قبل ، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در واکنش به اظهارات مقامهای آمریکایی مبنی بر اینکه همه گزینهها در خصوص ایران روی میز است، مدعی شد که اتحادیه اروپا در صورت شکست دیپلماسی حول برجام در مورد «نقشه دوم»»فکر نمیکند.جوزف بورل در این خصوص اظهار داشت : « من نمیخواهم به نقشه دوم فکر کنم زیرا هیچ نقشه دومی که من میتوانستم تصور کنم، طرحی خوبی نخواهد بود.»
واقعیت امر این است که اروپائیان خود نیز بهخوبی میدانند که همه گزینهها علیه غرب نیز متقابلا ( از سوی جمهوری اسلامی ایران) بر روی میز قرار دارد. به عبارت بهتر، اروپائیان قطعا تعیینکننده پلان جدید غرب در تقابل با فعالیتهای هستهای صلحآمیز کشورمان نخواهند بود! در چنین شرایطی بهتر است بورل و همراهانش ضمن پذیرش اتهام واقعی خود مبنی بر همراهی با آمریکا در تقابل با ملت و نظام ایران، در انتظار نقشه جدید ایران در صورت شکست مذاکرات هستهای وین باشند. بدون شک ابعاد این نقشه برای بازیگران غربی هرگز قابلمحاسبه نخواهد بود.
دور باطلی که ادامه دارد
اظهارات اخیر بورل و طلبکاری ظاهری او در آستانه تصویب قطعنامه ضد ایرانی در شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی، بهوضوح نشان میدهد که اروپائیان کماکان در دور باطل خود گرفتار هستند. مواضع تکراری و البته هدفمند «جوزف بورل» مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا ، بار دیگر بازی مزورانه و دوگانه اروپائیان را در قبال کشورمان به نمایش گذاشته است. این بازی سالهاست مسبوق به سابقه بوده و گویا در آینده نیز تکرار خواهد شد! مقامات اروپایی در مواضع خود مدعی میشوند که خواستار حفظ توافق هستهای و رفع تحریمهای ایران هستند، اما پای میز مذاکرات صراحتا از تهران درخواست امتیازات حقوقی و فنی بیشتر«حتی بیشتر ازآنچه در برجام مقررشده است» میکنند.
بی تعهدی مطلق اروپائیان به برجام
اکنون بر همگان بهصورت آَشکار محرز شده است که اروپائیان کمترین تعهدی نسبت به برجام و احیای آن ندارند. اگر اتحادیه اروپا واقعا به برجام متعهد است دلیل همراهی تروئیکای اروپایی با دولت سابق آمریکا در راستای تحمیل تعهدات موشکی و نظامی و دائمی کردن محدودیتهای هستهای ایران «از طریق حذف بند غروب آفتاب در برجام» چه بود؟ چرا مقامات اروپایی با خرید زمان و بی تعهدی مطلق«در قبال رفع نیازهای اقتصادی حداقلی ایران»زمینه را برای پیشبرد استراتژی فشار حداکثری کاخ سفید علیه ایران فراهم ساختند؟فراتر از آن، تروئیکای اروپایی بهتر است به این سؤال مهم پاسخ دهند که در طول بیش از یک سال مذاکره در وین چه اقدام مؤثری در خصوص «احیای واقعی برجام» صورت دادهاند؟ باید در نظر داشت که در پروسه «احیای صوری برجام» که از سوی آمریکا تعریفشده است، مقامات اروپایی در کسوت عوامل تسریعکننده این بازی وقیحانه ظاهرشدهاند. در این معادله، اساسا نمیتوان کمترین تفکیک و تمایزی میان آمریکا و سه کشور اروپایی قائل شد. درهرحال، نه جوزف بورل و نه دیگر مقامات اروپایی و آمریکایی در جایگاهی قرار ندارند که بخواهند در خصوص گزینههای مواجهه با ایران سخنی به میان بیاورند. اکنون مقامات غربی صرفا باید میان دو گزینه دست به انتخاب بزنند:پذیرش بایستههای بازگشت به توافقی که از آن عدول کردهاند یا تحمل عواقب و آثار ناشی از تقابل با ملت و نظام جمهوری اسلامی ایران . در این معادله، گزینه دیگری برای بازیگران غربی وجود نخواهد داشت!موضوعی که جوزف بورل باید بهخوبی آن را بداند...
منبع: رسالت
نظر شما