و آیا ترک این پیمان برای تامین امنیت و دفاع از منافع ملی جمهوری اسلامی ایران ضرورت فوری و حیاتی ندارد؟! بسمالله، بخوانید!
۱- ابتدا در این بخش از بیانات دقیق و موشکافانه رهبر معظم انقلاب که روز ۲۹ آبان ماه سال ۱۳۹۲ در جمع بسیجیان ایراد فرمودهاند دقت کنید:
«بر اساس اسناد موجود چند ماه قبل از جنایت اتمی آمریکا در ژاپن، هیتلر - یعنی رکن اصلی جنگ جهانی دوم - خودکشی کرده بود. موسولینی - یعنی رکن دیگر جنگ جهانی- نیز قبل از این حمله دستگیر شده بود و ژاپنیها هم از دو ماه قبل برای تسلیم شدن اعلام آمادگی کرده بودند. واقعیت آن است که آمریکاییها میخواستند سلاح جدیدشان یعنی بمب اتمی را در یک میدان واقعی آزمایش کنند که این کار را با کشتار مردم بیگناه هیروشیما و ناکازاکی انجام دادند، اما اکنون در تبلیغات خود به این جنایت لباس خدمت میپوشانند».
۲- آمریکا تنها کشوری است که از بمب اتم استفاده کرده و دستکم ۲۵۰ هزار انسان بیگناه را در بمباران دو شهر هیروشیما و ناکازاکی ژاپن قتلعام کرده است. طی ۷۷ سال گذشته هیچیک از دولتهای آمریکا نه فقط آن جنایت هولناک را محکوم نکردهاند بلکه ادعا میکنند با بمباران هیروشیما و ناکازاکی به جنگ جهانی دوم خاتمه داده و از کشتار بیشتر در جریان جنگ یادشده جلوگیری کردهاند! این ادعای دروغ در حالی است که از سه دولت محور آلمان، ایتالیا و ژاپن که در مقابل متفقین قرار داشتند، دولتهای آلمان و ایتالیا در ژوئن سال ۱۹۴۵ - خرداد ۱۳۲۴ - یعنی نزدیک به دو ماه قبل از بمباران هیروشیما و ناکازاکی (اوت ۱۹۴۵) بدون قید و شرط تسلیم شده بودند و دولت ژاپن نیز برای چگونگی تسلیم در حال مذاکره با متفقین بود. یعنی جنگ جهانی دوم با پیروزی متفقین پایان یافته بود. اما با وجود پایان جنگ چرا آمریکا از بمب اتمی استفاده کرد و صدها هزار انسان بیگناه را به خاک و خون کشید؟! ماجرای آن بارها وحشیانهتر و هولناکتر است. بخوانید!
۳- ژنرال «ویلیام لیهی» رئیس وقت ستاد مشترک ارتش آمریکا در خاطرات خود اعتراف میکند که «ژاپن قبل از بمباران هیروشیما و ناکازاکی شکست خورده و آماده تسلیم بود. ژاپنیها از دو ماه قبل یعنی ژوئن ۱۹۴۵ نیز برای تسلیم اعلام آمادگی کرده و با ما در حال مذاکره بودند، بنابراین احساس من آن است که استفاده ما از بمب اتمی چیزی شبیه برخورد آدمهای وحشی و قرون وسطایی بود». «جک مدیگان» مشاور وقت وزارت جنگ آمریکا اعتراف میکند که «دانشمندان آمریکایی آزمایشهای اولیه خود را با تزریق پلوتونیوم به بیماران و زندانیان و بدون اطلاع آنها آغاز کرده بودند و در ژانویه ۱۹۴۵، این پروژه که نام پروژه منهتن را داشت با تولید بمب هستهای با موفقیت به پایان رسیده بود». وی تاکید میکند که «بمب اتمی تولیدشده نیاز به آزمایش داشت و چنانکه نتیجه آزمایش موفقیتآمیز بود، دیگر نیازی به ادامه تحقیق نبود و فرصت آزمایش نیز همیشه به دست نمیآمد. در واقع ژاپن، محل و فرصت این آزمایش بود»! سه هفته قبل از بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی- اواسط جولای ۱۹۴۵ - ژنرال «رالف بارد» معاون فرمانده نیروی دریایی آمریکا با ارسال نامهای رسمی برای «استیسون» وزیر جنگ، ضمن اشاره به تلفات انسانی سنگین و هولناک بمب اتمی و با تاکید بر درخواست برای تسلیم، توصیه میکند اکنون که تصمیم برای بمباران اتمی ژاپن در حال قطعیشدن است، بهتر است «اطلاعات لازم درباره قدرت تخریبی بمب اتمی اعلام شود» و نتیجه میگیرد که «ژاپن در حال تسلیم به طور قطع بعد از آگاهی از تلفات انسانی سنگین و هولناک بمب اتمی بدون قید و شرط تسلیم خواهد شد». اما این توصیه از سوی «ترومن» رئیسجمهور وقت آمریکا رد میشود و انتشار هرگونه اطلاعات درباره بمب اتمی نیز ممنوع میگردد. ژنرال «رالف بارد» بعدها در خاطرات خود نوشت: «رد پیشنهاد من تردیدی باقی نمیگذارد که ادعای آمریکا درباره استفاده از بمب اتمی برای پایان دادن به جنگ جهانی دوم، فقط میتواند یک شوخی تلخ باشد و انگیزه اصلی در این جنایت هولناک، آزمایش تلفات انسانی بمب اتمی و ایجاد رعب و وحشت از قدرت آمریکا در جهان بوده است».
۴- برخی گزارشها حکایت از آن دارند که آمریکا به بهانه تعقیب سران القاعده در غارهای «تارا بورا»ی افغانستان نیز از بمبهای اتمی با تشعشعات رادیو اکتیو کمدامنه استفاده کرده است و نمونهای از این نوع بمباران در یمن نیز گزارش شده است! همین جا برای درک مفهوم اخلاق در میان مقامات آمریکایی گفتنی است که بعد از تولید بمب نوترونی که یکی از خطرناکترین انواع بمبهای اتمی است، «ساموئل کوهین» مخترع این بمب از آن با عنوان «بمب اخلاقی»! یاد کرده و گفته بود «بمبهای نوترونی فقط موجودات زنده را میکشند و به ساختمانها و تاسیسات آسیبی نمیرسانند»!
صرفنظر از جنایات بیشمار آمریکا و چند کشور اروپایی در طول تاریخ معاصر، موارد فوق که به جنایات اتمی آمریکا و قتلعام مردم بیگناه (تنها با هدف آزمایش ضریب تخریب انسانی بمب اتمی صورت گرفته است) به وضوح نشان میدهد که در چالش ۲۰ ساله هستهای با چه هیولای جنایتکار و خونریز و غیرقابل کمترین اعتمادی روبهرو هستیم! حالا به ادامه ماجرا توجه کنید!
۵- بازرسیهای آژانس از تاسیسات هستهای و برخی مراکز نظامی کشورمان به بهانه اطمینان از صلحآمیز بودن فعالیت هستهای ایران صورت گرفته و میگیرد و تاکنون بارها اعلام شده است که در فعالیت هستهای ایران انحرافی به سوی تولید سلاح دیده نمیشود و آخرین نمونه آن، گزارش آمانو مدیرکل قبلی آژانس است که تاکید داشت در برنامه هستهای ایران اگر قصور -FAILURE- یا تقصیری-BREACH- هم وجود داشت، اکنون برطرف شده است و... گفتنی است که آمریکا از طریق گروسی، مدیرکل فعلی آژانس که در آن هنگام معاون آمانو بود فشار فراوانی به آمانو وارد کرده بود که گزارش خود را پس بگیرد! ولی آمانو نپذیرفته بود.
و از سوی دیگر، مذاکرات هستهای که نهایتاً تحمیل فاجعه برجام را به دنبال داشت با هدف لغو تحریمها صورت گرفته بود ولی تحریمها نه فقط لغو نشد بلکه صدها تحریم دیگر نیز به تحریمهای قبلی اضافه شد! و تعداد تحریمها از ۸۰۰ مورد به ۱۷۰۰ مورد رسید! یعنی تحریمها دو برابر شد!
اکنون دقت بفرمائید! به قول معروف هم چوب را خوردهایم و هم پیاز را به خوردمان دادهاند. به بیان دیگر از یکسو به سختترین و بیسابقهترین بازرسیها از تاسیسات هستهای و برخی مراکز حساس نظامی خود تن دادهایم و از سوی دیگر تحریمها نه فقط لغو نشده بلکه دو برابر هم شده است! کجای این نامعادله به سود کشورمان بوده است که قابل ادامه باشد؟! و بعد از چالش ۲۰ ساله هستهای در کدام نقطه ایستادهایم؟!
۶- حالا به چند نمونه زیر که فقط اندکی از اعترافات فراوان و صریح مقامات آمریکایی است نگاهی بیندازید؛
الف- ۱۰ آگوست ۲۰۱۲ «جی کارنی» سخنگوی وقت کاخ سفید در یک کنفرانس خبری میگوید: «ما «چشم» داریم و میتوانیم برنامه هستهای ایران را مشاهده کنیم.» وقتی خبرنگار از او میپرسد منظور شما از «چشم» چیست؟ میگوید: «منظورم بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی است که آخرین اطلاعات را در اختیارمان قرار میدهند»!
ب- (دو هفته پس از امضای برجام) «ارنست مونیز» وزیر انرژی وقت آمریکا و یکی از اعضای گروه مذاکرهکننده آمریکا در مقالهای برای نشریه «فوروارد» رابطه بازرسان آژانس با آمریکا را کمی بیشتر توضیح داد: «از سال ۱۹۸۰، ما همه بازرسان آژانس را در آزمایشگاه ملی «لوسآلاموس» تربیت کردهایم. ما برای آنها دهها دوره آموزشی برگزار کرده و اطمینان حاصل کردیم که آنها از پیشرفتهترین تجهیزات و ابزارهای الکترونیکی برای کسب اطلاعات از مراکز حساس ایران برخوردار هستند»!
ج- «اندیشکده بروکینگز» بازرسیهای ویژه برجام را فرصتی تازه برای ایالات متحده مینامد و طی یادداشتی به قلم «جاشوا رونر» استاد دانشگاه ساوترن متدیست آمریکا، مینویسد:
«حضور بازرسان فرصتهای جدیدی برای جمعآوری اطلاعات فراهم خواهد کرد. نه تنها سازمانهای اطلاعاتی از گزارشهای بازرسی درباره برنامه هستهای ایران سود خواهند برد، بلکه آزاد خواهند بود که دیگر حوزههای علمی و زیرساختهای صنعتی و نظامی ایران را نیز بررسی کنند»!
د- جان برنان (رئیس سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا-CIA) ۸ آوریل ۲۰۱۵ (۱۹ فروردین ۱۳۹۴) در «انستیتو سیاست دانشگاه هاروارد» گروه مذاکراتی آمریکا را به خاطر دستیابی به برنامه جامع اقدام مشترک با ایران (برجام) و برخی مفاد آن از جمله بازرسیهای گسترده و فراگیر ستایش میکند و میگوید از این که ایران با بازرسیهای فراگیر موافقت کرده «خشنود و غافلگیر شدم... درباره رژیم بازرسیها فکر میکنم [آن] کاملاً غافلگیرکننده و بسیار خوب است»!
۷- حالا خودتان قضاوت کنید که عضویت ما در پیمان NPT برای کشورمان چه دستاوردی داشته است؟! آیا غیر از ترور دانشمندان هستهای، خرابکاری و انفجار در تاسیسات هستهای، افشای اطلاعات سرّی نظامی و صنعتی، آسیبهای جدی به صنعت هستهای، ایجاد مشکلات فراوان اقتصادی، بر باد دادن امکانات و ظرفیتهای داخلی و هزینههای کلان مالی، دستاورد دیگری هم داشته است؟! کدامیک از موارد فوقالذکر مستند نیست؟! و کدامیک از آنها قابل کمترین تردید است؟! اگر اینگونه نیست - که نیست - ادامه حضورمان در پیمان NPT برای چیست؟!
با جرأت میتوان گفت که ادامه حضور کشورمان در NPT غیر از صدور مجوز برای ترور دانشمندان، تخریب تاسیسات نظامی و هستهای و بر باد دادن امکانات و ظرفیتهای داخلی هیچ نتیجه دیگری نداشته و نخواهد داشت! اگر مسئولان محترم کشورمان چه در گذشته و چه حال از چالش هستهای ۲۰ ساله و حضورمان در NPT نتیجه دیگری سراغ دارند بفرمایند! و اگر غیر از آنچه گفته شد نتیجهای نمیشناسند - که نیست و نمیشناسند - چرا در ضرورت خروج از پیمان NPT تردید میکنند؟!
۸- خروج ایران از پیمان عدم اشاعه سلاحهای هستهای (NPT) در متن این پیمان نیز پیشبینی شده و از آن به عنوان حق قانونی کشورهای عضو یاد شده است. در بند یک از ماده ۱۰ NPT تصریح شده است که «چنانکه هر یک از اعضاء معاهده تشخیص دهد حوادثی فوقالعاده مربوط به موضوع این معاهده منافع عالیه کشورش را به مخاطره انداخته است این حق را خواهد داشت که در اعمال حق حاکمیت ملی خود از این معاهده کنارهگیری نماید. این عضو باید کنارهگیری خود را با اطلاعیه قبلی ۳ ماهه به تمامی اعضاء معاهده و به شورای امنیت سازمان ملل متحد اعلام نماید. اطلاعیه فوق باید حاوی بیان و شرح حوادث فوقالعادهای باشد که به نظر دولت مورد اشاره، منافع عالیه کشورش را به مخاطره انداخته است».
در این ماده تصریح شده است که اگر کشور عضو «تشخیص دهد حوادثی فوقالعاده مربوط به موضوع این معاهده منافع عالیه کشورش را به مخاطره انداخته است این حق را خواهد داشت که از این معاهده کنارهگیری نماید». اکنون سؤال این است که آیا ترور دانشمندان، تخریب و انفجار در تاسیسات هستهای ایران اسلامی که دشمن با صراحت (بخوانید وقاحت و خباثت) بر استفاده از اطلاعات بازرسان آژانس در ارتکاب این جنایات تاکید میورزد، در فهرست منافع عالیه کشورمان جای ندارد؟! اگر پاسخ مثبت است چرا در خروج فوری از NPT تردید میکنیم؟! و اگر ترور دانشمندان و تخریب تاسیسات هستهای و افشای اسرار نظامی کشورمان را بیرون از منافع ملی ارزیابی میکنیم که وای بر ما!
حسین شریعتمداری
انتهای پیام
نظر شما