تحولات لبنان و فلسطین

۲۳ خرداد ۱۴۰۱ - ۰۲:۳۱
کد خبر: 803458

اشک تمساح سلبریتی‌ها

علیرضا علیزاده - خبرنگار سیاسی

در دودهه گذشته، تحریم‌کنندگان ایران این مسئله را به‌خوبی درک کرده‌اند که هرچند در ایران دولت‌های مختلف با سبک‌ها و سلیقه‌های مدیریتی گوناگون برسرکار آمده‌اند، اما با وجود شخصیت ولی‌فقیه در جایگاه رهبری ایران و هدایت انقلاب اسلامی توسط ایشان، عبور کشور از ارزش‌های مقدسی که انتخاب کرده‌ ناممکن است.

پس راهبرد «براندازی نظام به دست خود مردم کشور» است را در دستورکاردشمن خود قرار داده‌ است.

موفقیت در این هدف به یک جنگ چندجانبه علیه مردم ایران نیاز دارد که با هزینه اندک و کمترین زمان ممکن به نتیجه برسد. یعنی همزمان که گلوله‌های تحریم را به سمت مردم ایران شلیک می‌کنند از سوی دیگر نقابی از دوستی و خیرخواهی را بر چهره می‌زنند و برای ایجاد نفرت و شکاف بین ملت و دولت ایران تلاش می‌کنند. روش اثربخشی که بشود هم تحریم علیه مردم ایران را به‌گونه‌ای توجیه کرد که نقاب دوستی از چهره آن‌ها نیفتد و هم بین مردم و نظام جدایی افکنده شود، که این در حقیقت گروگان‌گیری احساس و عاطفه ملت ایران است.
به عنوان مثال یکی از سلبریتی‌ها که سال‌ها پیش بازیگر یکی از سریال‌های پربیننده صداوسیما بوده‌است و با میل شخصی یک فسادی را انجام می‌دهد و ویدئو آن در کشور منتشر می‌شود.اتاق‌های فکری که برای جنگ روانی علیه مردم ایران برنامه‌ریزی می‌کنند از این سوژه به گونه ای بهره می‌گیرند که علاوه بر مظلوم‌نمایی از مجرم، قانون تبرئه کننده این فرد را اهریمن‌نمایی و متهم می‌کنند. بغض دروغین سلبریتی‌ها در حالی‌که برای خودشان ‌آب و نان می‌شود، برای دشمنان این کشور چیزی شبیه ابزار تسویه حساب است.
امروز به وضوح مشخص است سازمان‌های ضداطلاعاتی از این افراد به عنوان اهرم فشار بر جمهوری اسلامی استفاده می‌کنند و حتی مخاطبان برای اعطای جایزه به این زن در فیلمی که علیه ایران ساخته‌ شده‌است، وی را تشویق هم می‌کنند و آه از اشک تمساح که دام فریب است!
 اینجاست که به‌راحتی بین ملت و نظام نفرت ایجاد می‌شود و از سوی دیگر تحریم‌های سخت و شکننده علیه جمهوری‌اسلامی برای مردم‌ایران توجیه می‌شود. رسانه‌های غربی، از همین روش در ماجرای خطای‌انسانی در سقوط هواپیمای‌اوکراینی نیز بهره‌مند شدند و با قلب حقیقت، اقدام به تخریب وحدت‌ملی کردند. به عنوان مثال، در قضیه، پناهنده شدن ورزشکاران ایرانی و همچنین موضوعاتی چون ریزش برج متروپل به دلیل فساد گسترده چند مدیر، همین رویکرد تکرار می‌شود؛ یعنی نه تنها اقدامی در جهت همدلی با مردم ایران انجام نمی‌شود و نه تنها قدمی برای رفع مشکل به‌وجود آمده برداشته نمی‌شود، بلکه از جان‌باختگان هواپیمای اوکراینی و برج متروپل نقابی ساخته می‌شود که پشت آن پنتاگون و دستگاه‌های جاسوسی فرانسه و انگلیس و لابی‌های صهیونیستی حضور دارند تا در ابتدا کلیت نظام را مقصر اصلی جلوه دهند و بین ملت و جمهوری اسلامی نفرت ایجاد کنند و در مرحله بعد رژیم تحریمی جدیدی را به همین بهانه علیه ایران طرح‌ریزی کنند که اتفاقاً برای مردم ایران هم توجیه‌پذیر است و شاید این اتفاق منجر به ایجاد نگاه منفی نسبت به تحریم‌کنندگانشان نشود.
به‌آن دسته از مردم ایران که نگاه مثبت و یا حداقل خنثی نسبت به تحریم‌کنندگانشان دارند باید گفت این کشورها با سیاست‌هایی که علیه جمهوری اسلامی اتخاذ کرده‌اند، عامل اصلی گرانی، رنج و مشقت در زندگی هر ایرانی‌اند؛ بنابراین هر ایرانی باید با موضع‌گیری سخت و منفی نسبت به کشورهای تحریم‌کننده‌، از چهره‌های شناخته شده هنری و سینمایی بخواهد در محافل بین‌المللی صدای ملت ایران را به گوش جوامع دیگر برسانند و مانع از تداوم ظلم غرب نسبت به ملت ایران شوند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.