تحولات لبنان و فلسطین

در روزهایی که سینما بیشتر در اختیار فیلم‌های کمدی است، یک فیلم دغدغه‌مند در سینمای اجتماعی در حال اکران است که تماشای آن برای مخاطبان به ویژه کم‌شنوایان و ناشنوایان جذاب خواهد بود.

مشکلات ناشنوایان را ببینید

«بی‌صدا حلزون» به کارگردانی بهرنگ دزفولی‌زاده و تهیه‌کنندگی مرتضی شایسته از ۲۵ خردادماه اکران خود را در سینماهاآغاز کرده است؛ دزفولی‌زاده، عکاس و فیلمساز جوان سینماست که با به تصویر کشیدن گوشه‌ای از مصائب و مشکلات جامعه ناشنوایان نخستین فیلم بلند خود را ساخته است. هانیه توسلی، مهران احمدی، محسن کیایی، پدرام شریفی، بهنوش بختیاری و علیرضا جلالی‌تبار از بازیگران این فیلم سینمایی هستند. دزفولی‌زاده فارغ از جذابیت‌های فیلم‌سازی در جست‌وجوی رسالت آن هم هست؛ اتفاقی که آن را به شایستگی در «بی‌صدا حلزون» هم دنبال می‌کند و به خوبی توانسته مخاطب را به دنیای پر از هیاهوی ناشنوایان نزدیک کند تا شاید مخاطب عادی درک بهتری از معضلات و شرایط زندگی این قشر جامعه داشته باشد. 

این فیلم در جشنواره سی‌وهشتم فجر به نمایش درآمد و زمان طولانی تا رسیدن به اکران را سپری کرد؛ دلیل این تأخیر چه بود؟   
علت اصلی تعویق در اکران به دلیل کرونا بود، ضمن اینکه ناشنوایان یعنی همان جامعه‌ای که درباره آن‌ها فیلم ساخته شده در فضای بیماری آسیب‌پذیرتر بودند و طبیعتاً کمتر اعتماد می‌کردند به سالن‌های سینما بروند.

«بی‌صدا حلزون» موضوعی جذاب و در عین حال پیچیده و سخت دارد، چه شد برای ساخت نخستین فیلم بلندتان سراغ سوژه‌ای رفتید که در سینما کمتر به آن پرداخته شده است؟
حتی همان زمانی که فیلم‌های کوتاه هم می‌ساختم احساسم این بود که چطور می‌توان به اقلیت جامعه به درستی نزدیک شد و به عمق و درون کاراکترهایشان دست پیدا کرد تا آن‌ها را به اکثریت جامعه نشان دهیم؛ همین مسئله سبب شد ذهنم درگیر شود و به این سوژه که نویسنده فیلم‌نامه آن را در یک مستند دیده بود، رسیدیم و به یک قصه تبدیلش کردیم، در همان مراحلی که قصه اتفاق می‌افتاد آن را پرورش دادیم و البته خودم هم تحقیقاتی انجام دادم تا وارد زندگی این آدم‌ها بشوم و آن‌ها را بهتر بشناسم. بله کار سختی است اما غیرممکن هم نبود!

یکی از نقاط قوت فیلم نقش‌آفرینی درخشان هانیه توسلی است که البته در جشنواره سی‌وهشتم هم کاندیدای سیمرغ بازیگری نشد؛ چطور او را برای این نقش انتخاب کردید؟
متأسفانه یک بی‌ملایمتی در جشنواره فیلم فجر اتفاق افتاد، با وجود اینکه آن سال یک بخشی را به ناشنوایان و نابینایان اختصاص داده بودند و فیلم‌ها را به زبان اشاره برای آن‌ها نمایش می‌دادند، اما این فیلم در بی‌توجهی کامل و شاید هم به خاطر حساسیتی که روی قصه و شخصیت مادر وجود داشت، به بخش مسابقه راه پیدا نکرد و صرفاً در بخش فیلم‌های اول دیده شد. خانم توسلی جزو بازیگرانی است که در ایفای نقش بسیار جسور است و برای رسیدن به این کاراکتر خیلی تمرین کرده بود. این نقش به قدری برایش مهم بود که چندین فیلم درباره معلولیت‌های مختلف دیده بود و من نیز تحقیقات و تصاویری که از کانون ناشنوایان بدست آورده بودم را در اختیارش گذاشتم، محسن کیایی هم با وجود اینکه نقش کوتاهی در این فیلم دارد اما جسارت به خرج داد و این نقش را پذیرفت و برای رسیدن به آن بسیار تحقیق کرد، در ادامه مشاوران زبان اشاره هم به ما اضافه شدند و تقریباً با تمرینی دو ماهه به چیزی که در فیلم دیده می‌شود رسیدیم. 

سینمای اجتماعی در سال‌های اخیر محدود به بازتاب موضوعات عمدتاً تکراری و فاقد ارائه راهکار و نتیجه است. وجه تمایز «بی‌صدا حلزون» زیر ذره‌بین بردن مشکلات یک قشر خاص در جامعه است. چرا مشکلات و معضلات گروه‌هایی از جامعه اغلب نادیده گرفته می‌شود و این جنس موضوعات باب طبع فیلمسازان نیست؟
به نظرم چند دلیل وجود دارد و می‌توانم در مواردی برای آن‌ها حق قائل شوم و در مواردی هم خیر. واقعیت این است که وارد شدن به زیست و دنیای ساده اما پیچیده این افراد کار آسانی نیست، زیرا آن‌ها دنیایی دارند که فقط خودشان در درونش هستند و دستیابی به آن کار راحتی نیست اما غیرممکن هم نیست. علاوه بر این ورود به دنیای این افراد تحقیقات بسیاری نیاز دارد. به نظرم این‌ها مملو از قصه هستند و شاید فیلمسازان تصور می‌کنند که نمی‌توانند به این دنیا دست پیدا کنند. 
نکته دیگر اینکه وقتی فیلمی می‌سازیم در واقع یک رسالتی هم داریم. پرسش اینجاست که وقتی موضوع و معضل اجتماعی بیان می‌شود آیا راهکار هم ارائه داده می‌شود؟ با احترام به تمام فیلمسازان و با توجه به اینکه فیلم‌سازی در حوزه  اجتماعی نیازمند دغدغه‌مندی و به نوعی مسئولیت اجتماعی است که من به شخصه با دیدن چند فیلم از چند کارگردان بسیار آموختم و این طرز نگاه و رسیدن به عمق کاراکترها حتی به فیلمسازان نسل جدیدتر هم انتقال پیدا کرده، اما بیشتر فیلم‌هایی که به معضلات اجتماعی پرداختند را در گروه هنر و تجربه شاهد بودیم و متأسفانه حضور این گروه کوچک و بی‌ادعا 
روز به روز کمرنگ‌تر شده است. 
شما می‌توانید یک معضل اجتماعی را در صفحه حوادث روزنامه بخوانید یا از رادیو بشنوید اما از طریق مدیوم سینما چطور می‌توان آن را به قابل فهم‎ترین شکل ممکن به تصویر کشید و آیا توانسته‌ایم راهکاری برای موضوع طرح کنیم؟ وقتی مخاطب از سینما بیرون می‌آید و می‌گوید «که چی!؟» یعنی  فیلم تأثیرش را نگذاشته است. به نظرم فیلمسازان می‌توانند وقت بیشتری بگذارند و در جایگاه یک نویسنده و قامت یک کارگردان به کالبدشناسی و پیکرتراشی شخصیت‌های فیلم‌نامه توجه کنند و اثری تأثیرگذار در ذهن مخاطب و سینمای اجتماعی بسازند؛ متأسفانه در سینما با قصه‌هایی که در سطح حرکت می‌کنند بیشتر مواجه‌ایم تا آن‌هایی که به عمق می‌رسند. البته این مسئله دلایل مختلفی دارد اما اگر فیلمی بتواند تأثیرش را روی تماشاگر بگذارد و با او از سالن خارج شود و در ذهنش نقش ببندد موفق عمل کرده است.

وضعیت پخش تیزرهای فیلم در تلویزیون چگونه است؟
من چندین مرتبه و ساعت‌ها در جلسات مختلفی شرکت کردم اما متأسفانه هیچ‌ گونه ارزشی برای فیلم و فیلمسازی که در حوزه اجتماعی و ناشنوایان ساخته شده، قائل نشدند، برای فیلمی که جامعه آن را ببیند و دست‌کم بداند چطور با  ناشنوایان برخورد کند و البته مبلغی را در نظر گرفتند که من از عنوان کردنش خجالت می‌کشم اما شاید با دو بار پخش در برنامه‌های پربیننده‌ای مانند «خندوانه»، «دورهمی» و «فوتبال برتر» کل بودجه تبلیغاتی فیلم به یک‌ باره تمام شود؛ متأسفانه هیچ‌ گونه حمایت دولتی از این فیلم نشد در حالی که این اثر دغدغه‌های خودش را دارد، هرگز حرف سیاسی نمی‌زند و به معضل و اتفاقات اجتماعی به خصوص جامعه کم‌شنوا می‌پردازد؛ اما صداوسیما به آن توجهی نکرد و تیزرهای محدود و کمی با  قیمت‌های خیلی پایین برای آن در نظر گرفته شده است.

خبرنگار: صبا کریمی  

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.