تحولات لبنان و فلسطین

۱۵ تیر ۱۴۰۱ - ۱۳:۱۶
کد خبر: 807784

طی مراسمی که چند روز پیش برگزار شد، جمشید هاشم پور ضمن انتقاد تلویحی از اوضاع سینما ، احیای آن را آرزو کرد. پرواضح است که حرف آرتیست فیلم های اکشن دوره رونق سینما معطوف به‌رویکردی در سیاست گزاری مدیران ادوار گذشته است که سینما را به شخصیت زدایی از کشور و عدم همدلی با مردم واداشته است.

غلبه فیلم‌های فروشنده به خروشنده

به گزارش قدس آنلاین، محمد تقی فهیم منتقد سینما هر دوشنبه متنی درباره وضعیت سینمای کشور منتشر می‌کند. فهیم جزو منتقدانی است که علاوه بر شناخت ساختاری و زیبایی‌شناسانه سینما، زمینه‌های شکل گیری آثار را و جریان‌های سیاسی اجتماعی در پس هر اثر و جریان هنری را هم خوب می شناسد.

فهیم در متن اخیرش نوشته است: طی مراسمی که چند روز پیش برگزار شد، جمشید هاشم پور ضمن انتقاد تلویحی از اوضاع سینما ،  احیای آن را  آرزو کرد.  پرواضح است که حرف آرتیست فیلم های اکشن دوره رونق سینما معطوف به‌رویکردی در سیاست گزاری مدیران ادوار گذشته است که سینما را به شخصیت زدایی از کشور و عدم همدلی با مردم واداشته است.

نقل یک خاطره:
بیست سال پیش جشنواره فیلم های دینی در یزد برگزار شد. اغلب سینمایی ها ، از جمله نگارنده و هاشم پور به این مراسم دعوت بودیم. همه به سالن مراسم افتتاحیه رفتیم. مجری مرحوم علی معلم بود. از سوی سیاست گزاران و مدیران ارشادی ، تیزری آماده و پخش شد که سینمای ایران را قطب بندی و مرور می کرد. من تصادفا کنار هاشم پور نشسته بودم . متن تیزر از فیلم هایی می گفت که فرهنگ کشور را به "تاراج" می برند و روی این بخش ها تصاویری از فیلم هایی تدوین شده بود که هاشم پور بازی داشت و هر جا ظاهر می شد با تند ترین کلمات مورد حمله و تحقیر قرار می گرفت. هاشم پور که خیس عرق شده بود مرتب به من می گفت "دارن با من چکار می کنند اقا". و متقابلا پلان هایی از فیلم های فروشنده و عبوس فستیوال پسند وقت را به عنوان آثاری که باعث اعتلای فرهنگ و نجات کشور می شوند، معرفی می شد و ...

تیزر که تمام شد ، متولیان سینمایی ردیف جلو  و بقیه مدعوین به تبعیت، سازنده تیزر و محتوای آن را ایستاده تشویق کردند. البته در پایان مراسم، انبوه جوان‌ هایی که مقابل سالن اجتماع کرده بودند، برخلاف آقایان، هاشم پور را تا میدان اصلی شهر روی دوششان حمل کردند.

آنچه امروز شاهد آن هستیم حاصل تلاش بی وقفه ی هدفمند کسانی است که سینمای ایران را به این میدان کشاندند. جریان مدیریت کننده سینما، همه مسیرها را به سمتی فلش گذاری کرده بود که پیر و جوان فیلمساز تنها راه بقا را در حرکت به سمت مقصد طراحی شده می دیدند. فیلمسازی که وارد فارابی می شد با نصب تابلویی به نام مرحوم کیارستمی مواجه می شد، درحالی که رسول ملاقلی پور یک دهه قبل فوت کرده بود و آثارش در عین نگاه به مخاطب عام، مورد وثوق خواص و منتقدین هم بود . آیا این اتفاق غیر از این بود که فیلمسازان را به سمتی خاص رهنمون می کرد؟ جوان جویای نامی که در پی پریدن بود، چگونه می توانست در برابر چراغ های چشمک زن مدیران مرعوب فستیوال ها مقاومت کند ، خصوصا که در هیچ مرحله از تصویب متن و حمایت، اشاره ای به مولفه های مورد پسند مخاطب داخلی نمی شد که برعکس رزومه حضور فستیوال های غربی ملاک افزایش برآوردها قرار می گرفت.

ترغیب و تشویق ساخت فیلم های عبوس ضد مخاطب تنها متوجه فیلمسازان جوان نبود که حتی پرکارهای معروف را هم قربانی می گرفت. برای نمونه فیلمساز خوب آن سال ها ، سید رضا میرکریمی که در مقطعی به هیچ وجه حاضر نشد پایان فیلم زیر نور ماه را به نفع شرکت در فستیوال کن تغییر دهد و آشکارا دست رد به سینه ژیل ژاکوب زد ، از فیلم یه حبه قند به بعد ، همه اجزا و ویژگی فیلم هایش، با تمنای جایزه به سرانجام رسیدند. چرا راه دور برویم سعید روستایی پس از نمایش فیلم "ابد و یک روز" صحبتی داشت با این مضمون که فیلم برای جشنواره ها نمی سازد و ابد و یک روز را به هیچ جشنواره ای نخواهد فرستاد ، اما شاهدیم که هم ایشان حالا با فیلم بدون پروانه اش ، دور دنیا راه افتاده است.

بی تردید در افتادن سینما به ورطه کنونی عوامل متعددی دخیل بوده است، اما نباید شک کرد که راس این عوامل را  غلبه فیلم های فروشنده و عبوس تشکیل می دهد ، واقعیتی که با تغییر مسیر از سمت فیلم های فروشنده به خروشنده، اتفاقات نوینی را شاهد خواهیم بود.

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.