تحولات لبنان و فلسطین

گزارش‌های پلیس پایتخت پس از کشف بسیاری از سرقت‌های صورت گرفته نشان می‌دهد بسیاری از مرتکبان پیمانکاران سازمان‌های دولتی هستند که با لباس و تجهیزات سازمانی، اموال عمومی را سرقت می‌کنند به طوری که فرمانده انتظامی تهران بزرگ تأکید کرده که بیشتر سرقت اموال شهرداری، شرکت برق و آب و فاضلاب از پیمانکاران همان مجموعه‌ها هستند.

پیمانکاران سارق!

به گزارش قدس آنلاین، گزارش‌های پلیس پایتخت پس از کشف بسیاری از سرقت‌های صورت گرفته نشان می‌دهد بسیاری از مرتکبان پیمانکاران سازمان‌های دولتی هستند که با لباس و تجهیزات سازمانی، اموال عمومی را سرقت می‌کنند به طوری که فرمانده انتظامی تهران بزرگ تأکید کرده که بیشتر سرقت اموال شهرداری، شرکت برق و آب و فاضلاب از پیمانکاران همان مجموعه‌ها هستند.

سردار حسین رحیمی در حاشیه برگزاری پنجاه و هفتمین مرحله از طرح رعد پلیس پیشگیری پایتخت و شهرری که در ستاد فرماندهی تهران بزرگ برگزار شد، درباره سرقت اموال شهرداری و شرکت برق گفت: «بعد از دستگیری این افراد، روند تحقیقات پلیسی نشان داد اغلب آن‌ها پیمانکاران همان مجموعه‌ها هستند که ضروری است رده‌های ذی‌ربط در این سازمان‌ها نظارت دقیق‌تری روی کارمندان خود داشته باشند.»

وی در توضیح مرحله ۵۷ از طرح رعد نیز عنوان کرد: «در این مرحله از طرح رعد تهران و شهرستان ری، هزار و ۷۸ تبهکار در تهران و ۲۴۲ تبهکار در شهرستان ری دستگیر شدند. در این طرح، ۲۲ باند گروهی منهدم، هزار و ۹۸۹ اموال سرقتی کشف و ۲۰۹‌دستگاه خودرو و موتورسیکلت مسروقه هم کشف شد.»

وی در ادامه گفت: «در این طرح، پنج قبضه سلاح گرم و ۱۰۱‌سلاح سرد در تهران و شش قبضه سلاح گرم و ۱۱۶ قبضه سلاح سرد در شهرستان ری کشف و ضبط شد. همچنین در این طرح ۸۰ محل و پاتوق سارقان، مالخران و اراذل و اوباش و سوداگران، پاکسازی و ۳۴ نفر از اراذل و اوباش و سارق دستگیر شدند.»

گفتگو با متهمان

خفت‌گیری از زنان در بهشت زهرا

روی برگه سفیدی که دور گردن متهم نوجوان آویزان بود، نوشته شده بود سرقت طلا از بانوان! نزدیک شدم و فهمیدم متهم از زنانی که برای زیارت اهل قبور به بهشت زهرا می‌رفتند با تهدید سلاح سرد، خفت‌گیری کرده است.
چند سال داری؟
۱۷ سال.
سابقه هم داری؟
خیر.
چرا فکر سرقت افتادی؟
به خاطر پرداخت اقساط موتوری که قسطی خریده بودم.
شگرد سرقت را از کجا یا از چه کسی یاد گرفتی؟
یک‌بار به بهشت زهرا رفته بودم، جمعیت زیادی بود که چشمم به طلای یک زن افتاد. همانجا وسوسه شدم و فکر کردم روزهای بین هفته خلوت و فرصت خوبی برای خفت‌گیری است. این شد که پلاک موتورم را مخدوش می‌کردم و با آن برای ارتکاب جرم به بهشت زهرا می‌رفتم.
شاکی، دختر جوانی بود که در نزدیکی متهم ایستاده بود. او با عصبانیت متهم را نگاه می‌کرد که به سؤالاتم پاسخ داد.
معمولاً آخر هفته‌ها شلوغ است، چطور متهم توانست زورگیری کند؟
آخر هفته نبود و من بین هفته به خاطر اینکه خلوت است و ترافیک نیست، به بهشت زهرا رفته بود.
سر مزار چه کسی بودی؟
۲۵ سالی می‌شود که پدرم فوت کرده است. در این سال‌ها هر وقت دلم می‌گرفت سر مزار پدر و پدربزرگم می‌رفتم و تا حالا مشکلی برایم پیش نیامده بود. هنوز هم در شوک آن روز هستم.
درباره آن روز توضیح می‌دهی؟
خیلی سخت است، ولی برای اینکه هشداری برای خواننده‌ها باشد، می‌گویم تا بیشتر حواسشان را جمع کنند. روز دوشنبه بود که دلم گرفت، به همین خاطر تصمیم گرفتم بر سر مزار پدرم بروم. ساعت ۲ بود که از محل کار با ماشین راه افتادم و به بهشت زهرا رسیدم. سر قطعه که رسیدم، پارک کردم و از ماشین شیشه گلاب و دسته‌گلی را که خریده بودم، برداشتم. به طرف مزار راه افتادم. داشتم فاتحه می‌خواندم که یک‌دفعه متهم از پشت سر دهانم را گرفت. خیلی ترسیده بودم. او با تهدید چاقو در حالی که روسری و چادرم را از سرم انداخته بود، خواست هرچه همراه دارم به او بدهم. گفتم، کیفم داخل ماشین است و فقط یک گوشواره در گوشم هست. متهم آن را گرفت و رفت. باور کنید اگر چند ثانیه دیگر دستش را از روی دهانم برنمی‌داشت خفه می‌شدم. هنوز ترس آن روز مرا رها نمی‌کند. خدا او را نبخشد، با این کار نه‌تن‌ها مرا، بلکه روح پدرم را نیز خیلی آزرده کرده است.

کلاه دایی و خواهرزاده بر سر پلیس

دو نفر از متهمان بازداشت شده دایی و خواهرزاده بودند. از نوشته برگه فهمیدم اتهامشان سرقت است، آن هم با شگردی که دایی از زندان یاد گرفته بود.
از پسر جوان سؤالی نپرسیدم. نزدیک مرد میانسال رفتم و گفتم، شما خطا کردی، چرا جلوی خطای خواهرزاده‌ات را نگرفتی؟
کمی سکوت کرد و گفت: خودم پیشنهاد دادم، چون مشکل مالی داشت و بیکار بود.
چند سابقه داری؟
چهار فقره سرقت داشتم و هر بار با وثیقه و رضایت شاکیان آزاد می‌شدم.
چند سال است که کار خلاف می‌کنی؟
از ۲۰ سالگی به خاطر سرقت و مواد به زندان افتادم.
چرا در این سال‌ها تصمیم نگرفتی کار خلاف را کنار بگذاری؟‌
نمی‌توانستم، به خاطر اعتیاد و خرید مواد، مجبور بودم.
از شگردی که برای سرقت داشتی، بگو.
یک پراید داشتم. خواهرزاده‌ام با پلیس تماس می‌گرفت و اعلام سرقت می‌کرد. با ثبت سرقت خودرو در سامانه پلیس، قبل از اعلام به واحدهای گشت که کار زمانبری است، هنوز آفتاب نزده با همان مرتکب سرقت می‌شدیم. سپس ماشین را در گوشه خیابانی رها می‌کردیم. با این شگرد وقتی پلیس با رصد دوربین‌ها به پلاک خودروی ما می‌رسید، ما اعلام سرقت کرده بودیم.
از کجاها سرقت می‌کردید؟
از اماکن، ولی بیشتر از انباری خانه‌ها بود.
چرا انباری‌ها؟
افراد کاسب و اداری را زیر نظر می‌گرفتیم، چون صبح خیلی زود از خانه خارج می‌شدند. گاهی پیش می‌آمد که یادشان می‌رفت در خانه را ببندند. ما هم از این فرصت استفاده می‌کردیم و مرتکب سرقت می‌شدیم.
خودت این شگرد را یاد گرفته بودی؟
آخرین بار در زندان بودم که هم‌سلولی‌ام درباره آن با من صحبت کرد.

انتقام کارمند اخراجی دیجی کالا

متهم نشسته بود و سرش را طوری پایین انداخته بود که کسی صورت او را نمی‌دید. مشخص بود ورزشکار است و بدنسازی کار می‌کند. با همکاران نزدیک رفتیم، اما هر سؤالی می‌پرسیدیم، جواب نمی‌داد. سراغ افسر پرونده رفتم. او در مورد اتهام پسر ورزشکار گفت: او کارمند اخراجی دیجی‌کالا بود که برای انتقام حدود ۲۰۰‌میلیون تومان کالا را از انبار فروشگاه با شگردی خاص سرقت کرده است. دوباره سراغ متهم رفتم و او خیالش راحت شد نه صدایی ضبط می‌شود و نه تصویری گرفته می‌شود و بالاخره باب گفتگو باز شد و به سؤالاتم پاسخ داد.
چند سال داری؟
۲۸ سال.
اتهامت سرقت از دیجی کالاست. این شگرد چطور به فکرت رسید؟
بعد از اخراج از دیجی کالا به ذهنم رسید انتقام بگیرم. از طرفی، به خاطر سابقه کار در دیجی کالا، اپلیکیشن آن را داشتم. از کارت‌های شناسایی افرادی که می‌شناختم، البته به غیر از کارت ملی، کالایی را در سایت فروشگاه سفارش می‌دادم. بعد سفارش را قبول می‌کردم که ثبت شود. سپس با موتوری که داشتم، حضوری مقابل انبار فروشگاه می‌رفتم و جنس سفارشی را تحویل می‌گرفتم. دوباره به سایت برمی‌گشتم و اعلام می‌کردم جنس به دستم نرسیده است. با این شگرد هم جنس را تحویل می‌گرفتم و هم پول جنس را پس می‌گرفتم.
چه اجناس و کالاهایی سفارش می‌دادی؟
بیشتر خوراکی و مواد غذایی بود.
چطور دستگیر شدی؟
برای تحویل جنس فقط با یک موتور مقابل فروشگاه می‌رفتم. دیجی کالا زمان انبارگردانی متوجه کسری کالا شده بود و پلیس را در جریان این ماجرا قرار داده بود. در تحقیقات پلیس و رصد دوربین‌های مداربسته بود که ابتدا موتورم شناسایی شد و سپس خودم دستگیر شدم.
چقدر تحصیلات داری؟
فوق‌لیسانس حقوق دارم.

جیب‌بری از زائران یک ساعت بعد از آزادی!

دیگر متهمی که در این طرح دستگیر شده بود، مراد نام داشت. او یک ساعت بعد از آزادی، دوباره نقشه سرقت به سرش زد و راهی بهشت زهرا شد.
چند سال داری؟
۳۰ سال.
متأهلی؟
بله، شش سال است که ازدواج کرده‌ام.
چند سابقه داری؟
چهار فقره سرقت.
چرا هنوز آزاد نشده، دوباره سراغ خلاف رفتی؟
در شب‌های زندان با هم‌سلولی‌ها می‌نشستیم و شرط‌بندی می‌کردیم. در آن شرط‌بندی، ۲۰ میلیون تومان بدهکار شدم، به همین خاطر وقتی از زندان آزاد شدم، نقشه سرقت از زائران حرم امام در بهشت زهرا به ذهنم رسید. البته قبلاً هم به خاطر همین شیوه سرقت دستگیر شده بودم.
بیشتر توضیح می‌دهی؟
وقتی وارد صحن حرم می‌شدم، زائرانی که خواب بودند را زیر نظر می‌گرفتم، سپس تلفن همراهشان را که بالای سرشان رها شده بود، سرقت می‌کردم.
پیش نیامده بود که کسی بیدار شود و تو را ببیند؟
چرا، دفعه قبل که دستگیر شدم، حین سرقت یکی از زائران بیدار شد و دستم را گرفت.
گوشی‌ها را چند می‌فروختی؟
گوشی‌ها به خاطر اینکه کارتن نداشتند، خیلی قیمتی نبودند. یک‌بار آیفون ۱۲ را ۲‌میلیون تومان فروختم.
به جای سرقت نمی‌توانستی از کسی کمک بگیری تا بدهی‌ات را بپردازی؟
مادرم فوت کرده و پدرم نیز پس از ازدواج ما را رها کرد. پشتیبانی نداشتم که مرا حمایت کنم، به همین خاطر مجبور شدم سراغ سرقت بروم.

منبع: جوان آنلاین

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.