این رفتار عجیبتر از اینها هم بوده است، به عنوان مثال در کوران فراگیری کرونا که تمامی یک جامعه موظف به رعایت پروتکلهای بهداشتی یکسانی بودند ـ به این معنا که یک اتفاق باعث شده وجوه تفاوت افراد یک جامعه کم شود و همگی یکرنگ باشند ـ این طبقه قلیل برآشفته میشود، مصداقهای رفتاری آنها هم کم نیست، یادمان نرفته که با وجود محدودیت رفت و آمد شبانه خیابانهای بالاشهر تهران در تسخیر پورشههای متمولان بود، فارغ از این تفاخر آنها با شکستن این محدودیت و به جان خریدن جریمههای احتمالی آن، سعی داشتند تفاوت خود و دیگران را به چشم شهروندان بیاورند. بازار هم طبق فرمول تثبیتشدهای به نام عرضه و تقاضا تن به این خواسته داده است، برای این طبقه ماسکهای شیشهای چند ده میلیون تومانی تهیه میکند، بستنی با روکش طلای ۱۸عیار درست میکند و شیشه شیر کودک و پستونک طلایی تولید میکند. این هول مصرفگرایی تظاهری البته که بیآسیب نیست. شهروندان حتما که این رفتار را با وضعیت کنونی مقایسه میکنند و به درستی موجب نارضایتی آنها میشود. شهروندان در نگاه ابتدایی به این حجم از مصرفگرایی تظاهری این طبقه کوچک به فاصله طبقاتی عظیمی میاندیشند که شکل گرفته است. تعمیم دادن این عده کوچک به گستره بزرگتری از افراد یک جامعه کار سهلی است، همین تعمیم باعث میشود به این فکر کنند که چرا نباید آنها اینگونه زندگی کنند در حالی که شایستگی آن را دارند، اینکه طبقه نوکیسهای شکل گرفته که با دهنکجی قصد دارد تفاوت ثروت خود را با دیگران به چشم آنها بکشد، حتما که برآمده از عقدههای فروخورده شخصی آنها و اختلالهای روانی این عده است اما وقتی این موضوع به یک جامعه بسط داده میشود که بدانیم تاثیر روانی رفتار آنها میتواند به یک جامعه تسری پیدا کند و این آسیب تنها مختص همان عده نمیماند. اینجاست که انتظار میرود نهادهای ناظر به این موضوع ورود پیدا کنند، اینکه حداقل بازار تقاضای این عده را به هم بزنند.
شاید در نگاه اول به نظر برسد کسی که سیگار ۲۵ میلیون تومانی دود میکند به خودش مرتبط است اما اینکه فضای آگهیهای رسانهای در فضای مجازی مملو از تفاخر به کشیدن سیگار ۲۵ میلیون تومانی باشد به خود فرد مربوط نمیشود، یک جامعه را دودزده میکند.
منبع: جام جم
نظر شما