تحولات منطقه

یکی از روزهای سال ۳۵۹ هجری قمری، خورشید، گریبان شهر بغداد را چاک زد و با لبخند پرمعنی به دل‌ها فروغ و سرور بخشید.

فرزند پاک علوی
زمان مطالعه: ۱۰ دقیقه

به گزارش قدس آنلاین، اشعه طلایی خورشید، درختان بلند و مناره‌های سرافراز شهر را رنگ می‌زد و زیبایی و صفای مجدد را به شهر برمی‌گرداند و از تولد نوزادی از خاندان علویان خبر می‌داد که نامش به بلندای آفتاب نهج‌البلاغه جاودانه می‌گشت.

آری! در شهر بغداد که در آن روزگاران از بزرگ‌ترین پایگاه‌های علوم اسلامی بود، در میان خانواده‌ای از آل‌ پیامبر، طفلی متولد شد که از جانب پدر و همچنین مادر، شریف و با شخصیت بود. نوزاد علوی که نامش را محمد نهادند، بعدها به «شریف رضی» مشهور شد. شریف رضی از سوی پدر با ۵ واسطه به امام هفتم حضرت موسی بن جعفر(ع) می‌رسد و بدین سبب او را موسوی خوانند. شریف رضی از جانب مادر نیز با ۶ واسطه، به امام چهارم حضرت علی بن الحسین(ع) مرتبط می‌گردد.

لذا بی‌جهت نبوده که همواره افتخار کرده و بدیشان می‌بالید. او وقتی ریشه نسب خود را به پیامبر عزیز اسلام(ص) و امیرالمؤمنین(ع) می‌رساند از فرط شوق و شعف گویا در عالم ملکوت پرواز کرده و به این موهبت بزرگ الهی که شاخه‌ای از درخت تناور رسول خدا و علی‌بن ابی‌طالب(ع) است، مباهات می‌کند.

چنانکه در اشعاری، خود وی نیز با افتخار از نسب خویش یاد کرده و بدان مباهات می‌کرد. * هوش سرشار «شریف رضی» با اینکه خاندان شریف رضی اعم از زن و مرد از شخصیت‌های بزرگ و دارای استعداد عالی، بیان و هوشی سرشار بودند ولی سید رضی در میان آنان درخشندگی خاصی دارد و چونان مهتاب در برابر ستارگان می‌درخشد.

هنوز چند سالی از عمر خود را پشت سر نگذاشته بود که آوازه هوش و استعداد کم‌نظیرش به همه جا رسید و زبانزد خاص و عام شد. وی از ۱۰ سالگی به بعد، یکی از مشاهیر شد و همه، آینده درخشانی را برایش پیش‌بینی می‌کردند. او از همان روزی که محضر استاد راه یافت موجب اعجاب و تحسین او و همدرسانش شد.

شریف رضی به نوشته ثعالبی، از ۱۰ سالگی شعر می‌سرود و مقام ادبی او از همه شاعران آل ‌ابی‌طالب، بلکه از تمامی شعرای قریش والاتر بود؛ قرآن مجید را بعد از ۳۰ سالگی در مدتی کوتاه حفظ کرد و معلومات بس فراوانی داشت، او همچنین عالم و نویسنده‌ای گرانقدر بود.

هنگامی که پدر سید رضی را از قلعه شیراز -که عضدالدوله او را زندانی کرده بود- به بغداد بردند، سید ۹ ساله بود، او که پدر را بی‌اندازه دوست ‌داشت و همواره منزلت و علو مقام او را می‌نگریست، زبان به ستایش او گشود و قصیده‌ای بپرداخت و پدر به پاس آن استعداد عالی و ذوق بی‌نظیر، صله‌ای به فرزندش بخشید ولی سیدرضی نپذیرفت و گفت:‌ پدر جان! من این شعر را از علاقه و عشقی که به شما داشتم سرودم، نه به خاطر جایزه و صله. * شکوفایی سید رضی شریف رضی در علم حدیث، استاد و چهره درخشانی از چهره‌های مذهب بود، او در آنچه از تبار مطهرش به ارث برده بود مقام اول را حائز شد: از علم سرشار، سرشت تابان، اندیشه روشن، مناعت طبع، دودمان پاک و اصیل، با تباری از نبی(ص) و شرافتی از علی(ع) و عظمتی از فاطمه(س) و سیادتی از کاظم(ع) و فضائلی چون سیل خروشان و افتخاراتی چون موج بی‌کران.

شریف رضی همراه برادرش سید مرتضی در خردسالی به استفاده از علوم متداول عصر پرداختند، نکته قابل توجه آنکه شریف رضی علوم یادشده را قبل از بلوغ فراگرفت و در ۱۷ سالگی اقدام به تدریس و تألیف کرد و در ۲۰ سالگی از تمام علوم و فنون زمان، فارغ شد. از ویژگی‌های او حریص بودن در فراگیری علم بود، از هر کس می‌توانست بهره می‌برد و در این راه فرقی بین شیعه، سنی و غیرمسلمان نمی‌گذاشت.

شریف رضی در خردسالی نزد سیرافی، علم نحو می‌خواند و اختلاف وی در مذهب مانع این کار نمی‌شد. سیدرضی از تملق و چاپلوسی بشدت پرهیز می‌کرد، در قصایدی که برای هر کس می‌سرود از مرز حقیقت تجاوز نمی‌کرد. او دارای مناصب مهم سیاسی- اجتماعی مانند نقابت، امارت حج و ریاست دیوان مظالم و نیز تأسیس و مدیریت مرکز علمی دارالعلم بود که درباره آنها اشاره خواهد شد.

مادر سید رضی که بانویی عالمه بود به این نکته مهم تربیتی توجه داشت که رشد زیر سایه یک شخصیت والای علمی و معنوی، خود بزرگ‌ترین اثر را در تربیت و سازندگی دارد؛ بنابراین، نبود چنان پدر بافضیلتی ممکن است نقص و کمبودی در تربیت فرزندانش ایجاد کند، پس باید کاری کرد که خلأ تربیتی غیبت پدر جبران شود.

لذا این نکته مهم تربیتی او را واداشت نزد بزرگ‌ترین عالم زمان یعنی «شیخ مفید» برود و از او بخواهد فرزندانش را سرپرستی کند و سایه مهر پدری بر سر آنان بگستراند و عنایت یک مربی سطح بالا را نسبت به فرزندانش اعمال کند.

از این کار مهم مادر شریف رضی کشف می‌شود که چقدر این بانو از نظر مسائل علمی - تربیتی هشیار بوده و با چه شجاعت و همت والایی عمل کرده است. * سرپرستی شیخ مفید دانستیم که مادر سید رضی ۲ فرزند خود را خدمت عالم بزرگ زمان مرحوم شیخ مفید برد و از او خواست به آنان فقه بیاموزد، در اینجا سوالی مطرح می‌شود که چگونه ممکن است ۲ کودک را به مرجع تقلید و بزرگ‌ترین فقیه و مجتهد زمان، برای درس خواندن سپرد؛ در حالی که معمولا چنین وضعی غیرمعقول و غیرعملی است و قطع نظر از گرفتاری‌ها و کارهای زیاد اجتماعی- سیاسی که مجال اینگونه کارها را نمی‌دهد، اصولا آمادگی یک پیرمرد فقیه برای آموزش مقدمات، بسیار بعید به نظر می‌رسد.

در پاسخ باید به این ۲ نکته اشاره کرد: اولین مساله مهمی که در نظر مادر سیدرضی نسبت به فرزندانش بود، مساله سرپرستی یک مقام علمی و معنوی بلندپایه در غیاب پدر بود؛ که اثرات مستقیم و غیرمستقیم در رشد و پرورش فرزندان او بگذارد تا در آن جو بسیار عالی تربیتی و در زیر پر و بال عالمی والامقام، به درجات بالایی برسند.

دومین نکته اینکه، سید مرتضی و سید رضی در سال‌های ۱۴-۱۰ سالگی دارای استعداد سرشاری بودند و نیز مقدماتی را طی کرده و درس‌هایی خوانده بودند؛ اینطور نبوده که برای فراگیری مقدمات و درس‌هایی در این سطح، پیش استاد آورده شده باشند؛ از عبارت «علمهما الفقه» برمی‌آید مقداری از علوم متداول حوزه‌ها را هم خوانده بودند.

اشعار سیدرضی در کودکی درباره پدرش نشان‌دهنده این مدعاست. شریف رضی در عمر نسبتا کوتاه خود، به مناصب بزرگ و ارزنده‌ای رسید. از قبیل: نقابت اشراف، امارت حاج و دیوان مظالم که هر کدام به تنهایی بهترین گواه عظمت مقام و شهرت علمی او است و این همان مناصبی است که ویژه برجستگان و دانشمندان، بلکه مخصوص سرحلقه ایشان بوده است.

شگفت آنکه شریف رضی از همان عنفوان جوانی به شایستگی موصوف بود، چنانکه می‌بینیم نخستین‌باری که منصب نقابت را دارا شد، ۲۱ سال داشت. * معتقد به ولایت فقیه شریف رضی، حکومت اسلامی را در دوران غیبت با ولی فقیه می‌دانست و دیگران را ولو اولاد عباس عموی پیامبر باشند، غاصب محسوب می‌داشت؛ هر چند چاره‌ای جز مدارا با آنها نبود. بنابر این از آنجا که دخالت در سیاست، یعنی اداره امور مسلمین جزو وظایف دینی هر مسلمان است، و در حقیقت سیاست از دیانت جدا نیست بلکه عین آن است؛ شریف رضی مانند پدرانش قسمتی از مناصب سیاسی و دولتی را که درخور او بود، بر عهده گرفت.

در زمان شریف رضی مناصب فراوانی وجود داشته مانند: فرمان قضاوت، سرپرستی مظالم (دادستانی)، سرپرستی قبایل اشراف، فرمان برگزاری نماز جماعت، فرمان رهبری حجاج، سرپرستی دفاتر مالی و حقوقی، حفظ ناموس اجتماع، از جمله دفاتر مخصوص شامل دفتر سادات علوی و دفتر فقها.

در این میان، منصبی است ویژه آن کس که تمام فضایل و کمالات را دارا باشد؛ مانند سرورمان شریف رضی، با این همه، شخصیت مورد بحث ما والاتر از آن است که با منصب و مقام شناخته شود. علامه شریف رضی با اینکه مسائل سیاسی- اجتماعی اوقات او را اشغال کرده بود و آن را یک وظیفه مهم اسلامی می‌دانست، آثار علمی و ادبی گرانبهایی از خود به یادگار گذارده که نام او را در تاریخ اسلام و ادب با حروف برجسته و طلایی ثبت کرده است.

سید رضی در زمان خود و پس از درگذشت، بیشتر به عنوان «شاعر» آن هم برازنده‌ترین شعرای زمان شهرت داشت تا به یک عالم دینی و دانشمند دارای تألیفات متعدد در علوم اسلامی. علت این امر ۲ چیز بوده است: اولاً اشعار سید رضی به قدری از نظر لفظ و معنا، زیبا و عالی بوده که هر قصیده و غزل و مرثیه‌ای که می‌سرود، بلافاصله نقل مجالس خاص و عام می‌شد؛ لذا مردم او را بیشتر با این دید (شاعر) می‌نگریستند.

ثانیا به طوری که محدث بزرگوار مرحوم حاج‌میرزا حسین نوری اشاره کرده است، شریف رضی نظر به زهد و پارسایی‌ای که داشته، و از خودنمایی و شهرت‌پرستی سخت برکنار بوده، در اندیشه نسخه‌برداری از تألیفاتش برنیامد. همین ۲ علت باعث شد شخصیت علمی وی تحت‌الشعاع ذوق شعری و مقام ادبی او قرار گیرد. کتاب‌های سیره و تراجم از سید رضی، تألیفات و تصنیفات زیادی را نام برده‌اند که متأسفانه از بیشتر آنها اثری در دست نیست.

علامه دهخدا ۱۴ کتاب را ذکر می‌کند و مرحوم علامه دوانی ۱۵ و مرحوم آیت‌الله علامه امینی ۲۰، و دکتر معین گفته است بیش از ۲۰ تألیف دارد و مرحوم مدرس تبریزی ۲۶ کتاب را برشمرده است.

اگر شریف رضی کارها و مناصب سیاسی - اجتماعی را کنار می‌گذاشت و فقط به کارهای علمی- تحقیقی- تألیفی می‌پرداخت، قطعا از برادرش سید مرتضی (اعلم علمای عصر که ۳۰ سال پس از سید رضی از دنیا رفت) از نظر مقام علمی و شهرت فقهی، اصولی و کلامی، کمتر نمی‌بود. * معروف‌ترین کتاب‌های سید رضی سیدرضی از نظر حسب و نسب خانوادگی، شخصیت برجسته‌ای داشت که به آن اشاره شد ولی باید توجه کرد عاملی که باعث زنده ماندن و درخشیدن نام ایشان در عرصه تاریخ شده، حسب و نسب، اشعار، اساتید، تألیفات، رد یا قبول برخی مناصب و بالاخره خبرگی وی در علوم مختلف و مخصوصا علوم بلاغی نبوده است، زیرا تاریخ ۱۴۰۰ ساله اسلام مملو است از کسانی که کم ‌و بیش این خصوصیات در آنها نیز یافت می‌شود ولی تنها تعداد کمی از آنها درخشندگی و ماندگاری شریف رضی را دارند.

کاری که سید رضی کرد، جمع‌آوری بخشی از سخنان و نامه‌های مولی‌الموحدین علی علیه‌السلام در یک مجموعه عظیم به نام «نهج‌البلاغه» بود. پرواضح است اهمیت این کار به بلندای تأثیر این اثر شریف و ذی‌قیمت در شؤون مختلف زندگی فردی و اجتماعی امت اسلامی است.

* اگر نهج‌البلاغه نبود اگر نهج‌البلاغه نبود بخش اعظمی از سخنان حضرت علی علیه‌السلام به فراموشی سپرده می‌شد و تاریخ صدر اسلام به صورتی وارونه و غیرواقعی به آیندگان گزارش می‌شد. اگر این میراث گرانبها نبود حکومت اسلامی فاقد یک اساسنامه معتبر مدون و بین‌المللی برای اداره جامعه بود. در سایه‌سار نهج‌البلاغه است که اهل‌بیت(ع) به عنوان مشعلداران هدایت و رهبری جامعه معرفی می‌شوند و خصوصیات زمامداران جور و اهل نفاق نمایان می‌شود.

آری! نهج‌البلاغه اثری است که صدها و شاید بتوان گفت هزاران عنوان کتاب پیرامون مسائل مختلف آن به نگارش درآمده و هنوز زوایای زیادی از مطالب گهربار آن نیاز به بررسی و تحقیق اهل نظر دارد و مؤلف بزرگ آن، کسی نیست جز «ابوالحسن محمد شریف رضی» که بی‌شک معروف‌ترین کتاب او نهج‌البلاغه است. نهج‌البلاغه از اعصار پیشین تا عصر حاضر مورد استفاده، تحقیق و شرح دانشمندان و محدثان بوده است و با دقت تمام به حفظ این کتاب همت گماشته‌اند.

از همان آغازین روزهای قرن پنجم هجری، دانشمندان به شرح این کتاب شریف پرداخته و تاکنون بیش از ۴۰ حاشیه و شرح بر آن نوشته‌اند که مهم‌ترین آنها را ذکر می‌کنیم. ١- علی بن ناصر سرخسی: «اعلام نهج‌البلاغه» ۲- سید ابوالرضا فضل‌الله بن‌علی راوندی: تعلیقاتی بر نهج‌البلاغه دانشمند بزرگوار فقید آیت‌الله سیدمحسن امین جبل‌عاملی در کتاب ارزشمند اعیان‌الشیعه می‌نویسد: شرح‌های نهج‌البلاغه خارج از حد احصاء است، نهج‌البلاغه افتخاری از بزرگ‌ترین افتخارات عرب و اسلام است. * وفات علامه شریف رضی علامه شریف رضی ۶ محرم سال ۴۰۶ هجری به روز یکشنبه در ۴۷ سالگی جهان را بدرود گفت.

ابوالحسن نحوی گفت روزی بر شریف مرتضی وارد شدم و در آن روز ابیاتی را نظم کرده بود که بحر شعر، او را از پایان بردن اشعار بازداشته بود. مرا گفت این اشعار را به برادرم شریف رضی برسان و بگو آن را تمام کند.

من آن ابیات را نزد شریف رضی بردم و او آن اشعار را کامل کرد و نزد شریف مرتضی بردم. همین که آن اشعار را خواند، سخت گریست و گفت برادرم را هوش و قریحه خواهد کشت، یک هفته نگذشت که شریف رضی رحلت کرد.

باری! وقتی خبر ارتحالش منتشر شد چنان شوری برپا شد که فخرالملک، وزیر و سایر وزرا و شخصیت‌ها و مردم و قضات پای برهنه در خانه‌اش آمدند و برادرش شریف مرتضی از نهایت بی‌قراری و فراق برادر نتوانست جنازه وی را بنگرد و به مرقد مطهر حضرت موسی بن جعفر(ع) پناهنده شد. شریف رضی در مسجد انبارین در محله کرخ مدفون شد و بعدا جنازه وی را به حائر حسینی (کربلا) منتقل و در کنار پدر و ابراهیم مجاب (جد پدری وی) به خاک سپردند. «وَسَلَامٌ عَلَیْهِ یَوْمَ وُلِدَ وَ یَوْمَ یَمُوتُ وَ یَوْمَ یُبْعَثُ حَیًّا».

سیدمحسن دین‌پرور

منبع: وطن امروز

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.