تحولات منطقه

مشکلات تیم‌ملی فوتبال یکی‌دو تا نیست. برخلاف ادعاهای مطرح‌شده اوضاع نه تنها آرام نشده است، بلکه حواشی جدید را نیز باید به چالش‌های قبلی اضافه کرد. قبلاً اگر همه حرف‌ها بر سر نداشتن بازی تدارکاتی بود

آژیر قرمز در اردوگاه یوزها
زمان مطالعه: ۵ دقیقه

به گزارش قدس آنلاین، مشکلات تیم‌ملی فوتبال یکی‌دو تا نیست. برخلاف ادعاهای مطرح‌شده اوضاع نه تنها آرام نشده است بلکه حواشی جدید را نیز باید به چالش‌های قبلی اضافه کرد. قبلاً اگر همه حرف‌ها بر سر نداشتن بازی تدارکاتی بود، حالا همه نگران باندبازی، چنددستگی و نفوذ جریان‌های مشکوک به تیم ملی هستند. آش آنقدر شور شده است که بازیکنان صراحتاً وارد بازی‌های مدیریتی می‌شوند و در اموری دخالت می‌کنند که هیچ ارتباطی به آن‌ها ندارد. اینکه اسکوچیچ ابقاشده، چطور قرار است از پس شاگردان سرکش بربیاید، خودش یک معضل و البته نگرانی بزرگ در مسیر حضور در جام‌جهانی قطر خواهد بود.

بی‌برنامگی محض

از وقتی گروه‌بندی جام‌جهانی مشخص شد، تیم‌های مختلف برای تدارکات بهتر و انتخاب رقبای تدارکاتی دست به کار شدند. مسئولان فدراسیون ما نیز همین وعده‌ها را دادند، ولی صحبت‌های‌شان در حد وعده‌وعید باقی ماند و در عوض سایر تیم‌ها تکلیف اردوها و بازی‌های دوستانه‌شان را مشخص کرده‌اند. تنها تیم آسیایی هستیم که هیچ بازی تدارکاتی ثبت شده در فیفادی نداریم و در سردرگمی محض، منتظریم آخرین فیفادی پیش از شروع مسابقات جام‌جهانی از راه برسد.

ناکامی در پیدا کردن حریف تدارکاتی را به برخی مسائل غیرفوتبالی ربط می‌دهند، ولی حتی در صورت درست بودن این بهانه‌ها، باز هم نمی‌توان سهم مدیریت ضعیف و ناکارآمد فدراسیون فوتبال را نادیده گرفت. این اولین‌باری نیست که تیم‌ملی بزرگسالان با بحران نداشتن دیدار دوستانه در تقویم رسمی فیفا مواجه شده است، منتها در پیش بودن جام‌جهانی باعث شده است این مسئله بیش از پیش به چشم بیاید. برای رویارویی با حریفان سرسختی، چون انگلیس و امریکا برگزاری اردوهای باکیفیت و انجام چند دیدار تدارکاتی ضروری است، ولی متأسفانه در فدراسیون بی‌دروپیکر فوتبال به همه چیز فکر می‌شود الا جام‌جهانی!

سوءمدیریت دائمی

با اوضاعی که ما داریم، صحبت از عملکرد تیم‌ملی در قطر شبیه جوک گفتن است. بالاترین مرجع فوتبال کشور که همان فدراسیون است، سال‌هاست از سوءمدیریت شدید و گسترده رنج می‌برد. این سوءمدیریت در ادوار مختلف وجود داشته و در دوران تاج، عزیزی‌خادم و میرشاد ماجدی به اوج خود رسیده است.

تاج ادعای فدراسیون پنج ستاره داشت و پرونده مربی بلژیکی را برای همیشه در تاریخ ایران ثبت کرد، عزیزی‌خادم شیفته خوبان عالم بود و هر برد و باختی را به آن‌ها ربط می‌داد تا اینکه خوبان عالم نیز نتوانستند به دادش برسند و صندلی ریاست از کف او رفت. ماجدی یک شبه سرپرست فدراسیون شد و اتفاقات حاشیه‌ای و غیرفنی در دوران حضور او ثابت کرد او نیز این‌کاره نیست و فقط روی خرابه‌های به جا مانده از فدراسیون قدم برمی‌دارد.

پروژه عبور از دراگان

خیمه‌شب‌بازی به راه افتاده برای برکناری سرمربی کروات حاصل همین سوءمدیریت‌ها بود. زمانی که اسم اسکوچیچ به عنوان مرد اول نیمکت ایران اعلام شد، خیلی‌ها اعتراض کردند و با توجه به کارنامه کاری‌اش اسکوچیچ را شایسته سرمربیگری تیم کشورمان ندانستند، منتها بعد از قطعی شدن ماجرا و با در نظر گرفتن وضعیت حساس‌مان در رقابت‌های انتخابی همه سکوت کردند و حامی تیم‌ملی شدند.

صعود زودهنگام، بدون باخت و تاریخی به جام‌جهانی محقق و رأی به ابقای اسکوچیچ داده شد. در قرعه‌کشی هم حریفان‌مان را شناختیم و کسی حرفی از تغییر کادر فنی نزد، اما بعد از اردوی بی‌فایده قطر، اتفاقاتی پشت‌پرده افتاد و دخالت‌های سیاسیون و زیاده‌خواهی‌های برخی از ملی‌پوشان یک گل‌به‌خودی بزرگ به فوتبال ملی‌مان زد. هر چه دیگر تیم‌ها به فکر آماده‌سازی و هماهنگی بودند، اینجا از بازیکن و کارشناس و کمیته فنی تمام تلاش‌شان را کردند تا اتحاد تیم را از بین ببرند و متأسفانه موفق هم بودند.

باز هم نداشتن مدیر کاربلد، حرفه‌ای و مقتدر به یک جنجال بزرگ ختم شد و بسیاری از لژیونرها رسماً خواهان برکناری اسکوچیچ بودند. مرد کروات اگر چه بعد از چندین روز جاروجنجال همچنان سنگرش در تیم‌ملی را حفظ کرد، ولی معلوم نیست بعد از خدشه‌دار شدن جایگاهش و موضع‌گیری ملی‌پوشان کلیدی، چه آینده‌ای در انتظار تیم کشورمان در قطر خواهد بود.

جنگ قدرت

گستاخی اول بازیکنان و عدم‌برخورد قاطع و عبرت‌آموز با مسببان جنجال برکناری اسکوچیچ آن‌ها را وقیح‌تر کرد تا جایی که این بار علیه نمایندگان مجلس استوری مشترک منتشر کردند و در خصوص انتخابات فدراسیون گفتند. به عقیده بازیکنان اسمی تیم‌ملی، کسی نباید از مسببان پرونده ویلموتس حرف بزند و آن‌ها را بازخواست کند، در صورتی که عامل این افتضاح حالا یکی از گزینه‌های ریاست است و بازیکنان نیز در مقام حمایت از او برآمده‌اند.

شکسته شدن حرمت‌ها

پیشتر فقط دغدغه نداشتن برنامه‌ریزی و حریف تدارکاتی را داشتیم، ولی حالا باید بیشتر از مسائل فنی نگران اتفاقات پشت‌پرده و حواشی غیرفنی باشیم. بازیکنانی که سرمربی را قبول ندارند و او را در حد و اندازه‌های سرمربیگری در جام‌جهانی نمی‌دانند، قطعاً در بازی‌های حساس پیش‌رو برای تیم دردسرساز خواهند شد.

چطور می‌توان از لژیونری که در اروپا خوش‌می‌درخشد، پیشنهادهای خوبی هم دارد و جزو مخالفان سرمربی بوده است، انتظار داشت در تمرینات به حرف دراگان گوش و تاکتیک‌های او را در زمین بی‌حرف و حدیث اجرا کند. این اولین‌باری نیست که تیم‌ملی در آستانه یک رویداد مهم با مسائل حاشیه‌ای دست‌وپنجه نرم می‌کند، منتها این بار با دفعات قبلی تفاوت‌های فاحشی دارد؛ بی‌پروایی و صراحت. ملی‌پوشان منتقد هیچ ابایی از بیان نظرات خود و دیگران ندارند، ضمن اینکه با ورود به جنگ‌های انتخاباتی پا را از بحث‌های فنی هم فراتر گذاشته‌اند و این در نوع خود اتفاقی نادر محسوب می‌شد.

خودمان را گول نزنیم

شرایط اصلاً خوب نیست و با هیچ ترفندی نمی‌توان وضعیت اسفناک تیم‌ملی را انکار کرد. به زودی فیفادی از راه می‌رسد و تیم‌هایی که برنامه دارند، اردو می‌زنند و بازی‌های دوستانه‌شان را برگزار می‌کنند. برخی تیم‌های راه‌یافته به جام‌جهانی هم باید در رقابت‌های قاره‌ای حاضر شوند. آسیایی‌های مدعی هم مثل همیشه به آب و آتش می‌زنند تا با بهترین تدارکات و بالاترین سطح آمادگی به استقبال جام‌جهانی بروند.

این وسط فقط تیم ایران است که در بلاتکلیفی محض به سر می‌برد. به جای آنکه مهم‌ترین رویداد فوتبال ما جام‌جهانی باشد و به حضور موفق در این تورنمنت معتبر بیندیشیم، رقابت نامزدهای مسئله‌دار در مجمع انتخاباتی و لابی با صاحبان رأی هم و غم آقایان است. ابداً کسی به فکر تیم‌ملی نیست و اهمیتی ندارد در قطر چه بلایی سر آبروی فوتبال‌مان خواهد آمد.

برخی‌ها هم هنوز خیال می‌کنند با تکیه بر چند لژیونر اروپایی می‌توانیم از پس انگلیس، امریکا و ولز بربیاییم. عادت داریم خودمان را گول بزنیم. با خوش‌خیالی و تکذیب واقعیت‌ها چیزی جز ناکامی و شکست عایدمان نخواهد شد. اول از همه باید تکلیف رئیس جدید مشخص شود، منتها با دیدن اسامی نامزدهای نهایی باز هم نمی‌توانیم به آینده فوتبال کشور خوش‌بین باشیم.

تازه هر کسی هم در ماراتن انتخابات پیروز شود و لابی‌هایش به ثمر بنشیند، در فرصت اندک باقی مانده نمی‌تواند معجزه کند. چه بسا با آمدن رئیس جدید باز هم حواشی تغییر کادرفنی بالا بگیرد و اختاپوس‌های پشت پرده با جلو انداختن بازیکنان و بازی با افکار عمومی، پروژه برکناری اسکوچیچ را دوباره به جریان بیندازند. هیچ چیز معلوم نیست، مثل همیشه فوتبال و تیم‌ملی در برزخ هستند و هیچ نکته مثبتی به چشم نمی‌خورد.

از یک طرف بحث‌های مدیریتی که تمامی ندارند و از یک سو هم اختلافات درونی در تیم‌ملی. انتشار استوری‌های مشترک اعتراضی دیگر باب شده و کسی هم جلودار بازیکنان نیست. چه بسا امروز و فردا هم به یک موضوع دیگر واکنش نشان دهند و منتشر کنند.

منبع: جوان آنلاین

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.