رفتن به سراغ درماندههای اجتماعی به ویژه در میان طبقه فرودست جامعه، نه با هدف بازنمایی تحلیلی، انتقادی و آسیبشناسانه اجتماعی که به قصد کاسبی، این روزها اپیدمی تولید فیلم و سریال توسط جماعتی شده که دست در دست لمپنها، زورگیرها و خلافکاران برای پر کردن جیب خود از پول ملت، پاهای کوتاه خود را از سینما و تلویزیون تا شبکه خانگی دراز کردهاند تا با مطرح کردن زورگیرها و خلافکاران ضد فرهنگ لمپنیسم و تنزل سطح سلیقه مخاطب، کیسههای خود را پر کنند.
برزو نیکنژاد که گمان میکند در حوزه تولید آثار کمدی به مقام استادی رسیده، این بار چمدان خود را با یک سریال شبهکمدی ـ اجتماعی در شبکه خانگی گشوده است. «آفتابپرست» به تقلید از آثار مشابه، بخشی از زندگی دو لمپن آواره را که در میان امثال خود در پی گندهلاتی و جایگاه برتر میگردند در قالب سطحی و ضعیف شبهکمدی روایت میکند. این دو وامانده و درمانده الکیخوش در بین افرادی مانند خود، خردهپاهایی هستند که برای گنده شدن به هر دری میزنند، ولی هر بار تیرشان به سنگ میخورد وعاقبت در دام پلیس میافتند.
به ظاهر قرار است این دو لات هم مانند دیگر شخصیتهای شبیه خود، این گونه از مسیر خاکستری، گذشته و سرانجام اصلاح شده و به راه راست هدایت شوند، اما مسئله جدا از موضوع تکراری و نگاه سطحی به گونه و مؤلفههای آثار کمدی و اجتماعی، این است که آنها در مسیر تغییر و تحول به جد و شوخی، مبلغ و مروج لمپنیسم در گفتار و کردار هستند و شکل و شیوه گفتار و اعمالشان علاوه بر تخریب فرهنگ اجتماعی و خانوادگی، بدآموز هم است.
«آفتابپرست» گرچه چند بازیگر شناخته شده دارد، اما چون داستان مناسب، جذاب و شخصیتپردازی ندارد و اخلاقمدار نیست و همچنین یک سریال زیر متوسط است، هیچ حرفی در مضمون، محتوا و ساختار ندارد. «آفتابپرست» هم بر مبنای همان فرمولهای غلط، ناپسند و کلیشهای فیلمفارسی به قصد کاسبی ساخته شده و هیچ گونه ارزش هنری و محتوای باارزش و پیام مناسب اجتماعی ندارد.
نظر شما