در گفتوگو با عبدالرسول علمالهدی کمی به تبارشناسی حجاب پرداختهام و در انتها، بحث را به ضرورت تغییر در سیاستگذاریهای فرهنگی جمهوری اسلامی درباره حجاب کشاندهام. گفتوگو با وی از این منظر که مسئله حجاب را با نگاه علمی و پیمایشی بررسی کرده است میتواند حائز اهمیت باشد.
وقتی حرف از حجاب و مسئله حجاب میشود، آنچه در زمان حال میگذرد اهمیت پیدا میکند بیآنکه به مسیری که از حیث مسئله اجتماعی طی شده توجه داشته باشیم. مسئله حجاب را در بستر تاریخی چگونه میشود تحلیل کرد؟
ما چند سیر تحول در امر حجاب از زمان قاجار تاکنون داریم و هیچ کدام نفی نشده است. یکم؛ «حجاب به مثابه امر فرهنگی دینی در جریان خانواده شهری» است. حجاب پیش از اسلام در ایران بوده و پس از اسلام به صورت منظمتر مطرح شده اما جالب است بدانید که هیچ وقت «مسئله» نبوده است.
دوم؛ «حجاب به مثابه یک امر سیاسی اجتماعی» داریم. رضاخان با قدرت سیاسی برای حجاب اعمال زور میکند. زمان رضاخان سیاستهای غربگرایی با اعمال قدرت اجرایی میشد. اینجا تغییر نمادین از سنت به مدرنیته را داریم.
سوم؛ «حجاب به مثابه امری فرهنگی اجتماعی» است. در زمان محمدرضا پهلوی حجاب از حوزه سیاست خارج شد. محمدرضا از سه حوزه خیلی استفاده کرد؛ یکی گسترش شهرنو، کازینو و کاباره است. دوم: گفتمانسازی در سخنرانیها، سیاستهای رسانهای مجله زن روز و... جشنهای هنر شیراز. به نوعی رواج اینکه زن باید با کلیشههای جنسیتیاش شناخته بشود. سوم: سینما. در دوره محمدرضا بود که سینما و کنسرت به شدت ظهور کرد. در این دوره تأخیر در مصرف فرهنگی به شدت کم شده بود. در منطقه ایران اول بود در مصرف فرهنگی اروپا.
چهارم؛ «حجاب به عنوان امری دینی سیاسی» مطرح میشود. در همین راستا قانون الزامی بودن پوشش را در سال ۶۲ وضع میکنیم در حالی که هیچ دستوری از رهبران انقلاب درباره حجاب وجود ندارد. خانوادههایی که در نظام شاهنشاهی رشد کرده بودند دو خواسته داشتند؛ یکی اینکه حکومت اسلامی نشود و دیگر اینکه حجاب اجباری نشود! در صورتی که تا آن لحظه کسی درباره حجاب اجباری صحبت نکرده بود. اینجا میگوییم جامعه هوشمند است و هوشمندی دارد.
بد نیست بدانید در اسفند ۵۷ امام خمینی(ره) حجاب شرعی را در ادارات واجب اعلام میکند. ۱۵ اسفند امام حکم میدهد و ۱۸ اسفند تظاهرات در ادارات اتفاق میافتد. البته امام خمینی(ره) به صراحت میگوید چون این مکانها اداراتِ حکومت اسلامی است پس رعایت حجاب شرعی ضروری است.
در سال ۶۲ قانون الزامی بودن پوشش در حریم عمومی تصویب میشود. هیچ کس مخالفتی نمیکند. حتی از سمت اقلیتهای مذهبی هم شکایتی نمیشود.
یعنی مردم این را پذیرفته بودند؟
بله، میگویند انقلاب ایدئولوژیک بود. قبول داریم. خب انقلاب ایدئولوژیک دنبال چه اتفاقی در زندگی مردم است؟ میخواهد ارزشهای اسلامی حاکم باشد. برای همین وقتی قانون پوشش وضع میشود کسی اعتراض نمیکند چون میگویند اینکه اعتقاد ماست و حجاب را به عنوان امر ضروری دین میپذیرند.
اگر عادی است پس چرا «قانون» وضع میشود؟
اینجا یک هوشمندی در قانون هست. چون قانونگذار میداند در یک زیست جهانی با یک انقلاب جنسی مواجهیم. این را در زمان پهلوی دوم درک کرده است. آن سالها انقلاب جنسی شدت میگیرد. جشنهای شیراز یک حادثه نبود. این جریان عریانی در سینما، تئاتر و... هم وجود داشته است حتی در کتاب و رمان هم دنبال کرده بود. تنها قانون حقوقی که میتوانست در برابر انقلاب جنسی سد باشد همین «قانون حجاب» بود و من این را هوشمندی سیستم میدانم. اصلاً بحث هوشمندی یک نفر، دو نفر و... نیست. هوشمندی سیستمی است. البته قانون مجری و ناظر و ضمانت اجرا میخواهد. تکمله قانون سال ۶۲ سال ۸۴ میآید.
این ۲۲ سال چه خبر بوده؟
سال ۷۰ حجاب وارد مقوله امر دینی سیاسی شد و طی ۲۲ سال این یک امر فرهنگی اجتماعی شده است.
پس از ۷۶ ما در فیلمهای سینمایی با بازنمایی فحشا به نام آگاهی جامعه مواجهیم. بین ۷۶ تا ۸۲ که دوره گفتمان باز سیاسی بود به ورطه گفتمان باز فرهنگی افتادیم! چه ربطی داشت به هم؟ این جریان سیاسی از گفتمان سیاسی به دنبال گفتمان فرهنگی در شرایط اجتماعی نابرابر است.
این را باید توجه داشت که وقتی ثروت به یک طبقه خاصی رسید و حرف از گفتمان فرهنگی میزنید و میخواهید فضا را برای طبقه الیت باز کنید، طبقه پاییندست سادهترین راه و ارزانترین کالا را انتخاب میکند تا شبیه جریان بالاشهر بشود. «فحشا» سادهترین و قابل دسترسترین راه برای شبیه شدن به طبقه الیت است. فحشا سه نشانه دارد؛ آزادگی روابط جنسی، اختلاط جمعی و لاابالیگری.
پس از این دقیقاً حجاب وارد مقوله جنگ نرم میشود.
بله. در مرحله بعدی؛ حجاب به مثابه یک امر جنگ نرم است. دیگر اینجا امر دینی نیست. دیگر حجاب یک امر اخلاقی، فرهنگی، اجتماعی و... صرف نیست. از سال ۸۴ به بعد تبدیل به یک امر جنگ نرم و هویتی میشود. اینجاست که میگوییم به یک مرزی از گفتمان غرب با انقلاب اسلامی رسیدیم.
جلوتر و در سال ۸۸ دوباره در حرفهای سیاسی بحث حجاب را مطرح میکنند. از سال ۸۸ تاکنون ما هر سال اعتراضات پیرامون مسئله حجاب را داریم؛ موتورسواری، دوچرخهسواری، ورزشگاه رفتن، ورزش زنان و... مطرح میشود. جمهوری اسلامی هم برخی سیاستهایش را در مقابل اینها تغییر میدهد. من میگویم آقای جمهوری اسلامی! این یک امر جنگ نرم بود. پس از تغییر این سیاستها آیا خواسته این جریان تغییر کرد؟ آیا به تکریم زنان منجر شد یا به ابتذال جنگ نرم کمک کردی؟ آیا الان پس از ورزشگاه و... برای یک طبقه جامعه خشنودی حاصل شد؟ خیر. برای اینکه جمهوری اسلامی نفهمید که خواسته اینها یک خواسته فرهنگی اجتماعی نیست. تناقضات در سیاستگذاری یعنی همین.
سرانجام پس از این سیر باید به حجاب چگونه نگاه کنیم؟
ما حجاب را به عنوان یک امر اخلاقی، دینی، فرهنگی و... میتوانیم توجه کنیم اما امروز حجاب یک امر هویتی است. حجاب تنها مانع انقلاب جنسی و تنها ضمانت ظهور و تداوم خانواده است.
بد نیست اینجا درباره الزامهای اجتماعی حجاب هم صحبت کنیم. اینکه گشت ارشاد را چگونه میبینید و توجیه میکنید؟
گشت ارشاد منطقی است. چرا منطقی است؟ چون قانون ضمانت اجرا میخواهد، حتماً کسانی هستند که نمیخواهند قانون را اجرا کنند! البته باید این را مدنظر داشت که هر چند گشت ارشاد منطقی باشد اما نگرشی که الان مردم از گشت ارشاد دارند و چیزی که در ذهن مردم میسازد به شدت منفی است. در شرایط حاضر باید برند گشت ارشاد را تغییر دهیم. مثلاً بگوییم در برابر هفت یا هشت رفتار با ضابط اجتماعی داریم که یکیاش میتواند حجاب باشد. گشت ارشاد بسیار منطقی است برای مقابله با مرد و زنی که میخواهند در امر جنسی لاابالیگری کنند. ما باید با نمایش متهورانه بیحجابی برخورد کنیم. با نمایشهای ضدقانون باید برخورد صریح صورت بگیرد.
ما همیشه از شرایط اجتماعی و ضرورت تغییر در سیاستهای فرهنگی حرف میزنیم. آیا شرایط اجتماعی درباره حجاب به سطحی رسیده است که بخواهیم اصل آن را مورد تجدید نظر قرار دهیم؟
پیمایشی در تهران انجام شده بود که ۸۵ درصد مردم حجاب را به عنوان یک ارزش پذیرفتهاند. اراده مردم با شرایط اجتماعی همخوانی دارد.
شاید مخاطب بپرسد پس چرا با وجود ارزشمندی حجاب با گسترش رفتارهای بدحجابی مواجهیم؟ چرا زنان بدحجاب در تشییع حاجقاسم حضور دارند؟ چرا پایبند فرهنگ ایثار و شهادت هستند و...؟
من با اینکه میگویند مردم ایران معنویتر شدهاند همراهی میکنم. حتی آقای فراستخواه در پژوهشهایش میگوید مردم ایران چون خوی گرمی دارند با مراسم و مناسک همراهی بیشتری دارند تا احکام.
در پاسخ به پرسش شما چهار علت را برمیشمارم:
یک/ مصرفگرایی و مصرفی شدن اجتماعی است یعنی شما با ظهور تجمل مواجهید و این دینی نیست.
دو/ تبرج زنانه است. در یک پیمایش در دهه ۹۰ در سه کلانشهر ۷۵ درصد زنان بدحجاب گفته بودند ما زیباییطلبی داریم. تبرج زنانه به معنای کسب منزلت اجتماعی است. این خطرناک است یعنی زن نتوانسته برای خودش هویتیابی کند. خب تا چه سنی این زیبایی را دارد. مثلاً فرض کنید تا ۴۰ سالگی. پس از آن میخواهد چکار کند؟ میرود به سمت عمل زیبایی. بازه سنی عمل زیبایی به شدت زیاد شده است. این کلیشهگرایی به خاطر هویتیابی است.
سه/ ظهور همگرایی گفتمانی با مدرنیسم است. بخشی از زنان ما هنوز حجاب را یک امر سنتی، خانوادگی و قومی میدانند و میخواهند از سنتها عبور کنند.
چهار/ زنانی که اخلاقمدار هستند و فقط حجاب را از زاویه اخلاقی نگاه میکنند. آزادیمدار هستند و به عنوان امر شخصی قبول میکنند. مبارزه مدنی برای تغییر سیاستهای اجتماعی جمهوری اسلامی. این قشر در پیمایش حدود ۲درصد بودند.
آینده حجاب را چگونه میبینید؟ به کدام سو میرویم؟
ما باید به یک منطق روشن برسیم. قرار نیست رفراندوم برگزار کنیم اما باید با جامعه بر سر این موضوع صحبت بشود و اقناع بشود. آینده مطلوب این است که با مردم گفتوگو کنیم، نه برای اینکه آنها را توجیه کنیم برای حجاب! بلکه برای اینکه به مردم بگوییم جمهوری اسلامی چه منطقی دارد برای حجاب و چه منطقی را میخواهد پیش بگیرد. منطق روشن و همگن برسد. سکوت نداشته باشد. در مقابل سلبریتیها یک جور نباشد و در مقابل مردم جور دیگر. چه کسانی تکمیلکننده این اقناع هستند؟ حلقههای میانی که میتوانند گفتوگو کنند با مردم؛ رسانه، هنرمندان و... .
در توجیه اتفاقات اخیر این گزینه مطرح میشود که تغییر و عدم التزام به حجاب خواست تمام مردم است. این را چگونه میشود تحلیل کرد؟
این رخدادهای اخیر خواست طبقاتی است و خواست اجتماعی نیست. اصلاً ببینید ورزشگاه چطور تبدیل به مسئله شد. رسانههای طبقه بالا این را تبدیل به مسئله کردند. این موضوعات مربوط به حجاب را یک خواسته تحمیلی میدانم. خواست اجتماعی از خانواده و آموزش و پرورش شروع میشود. خانواده الان مطالبهگر آموزش و پرورش است در امر حجاب و عفت. مسئله حجاب هیچ وقت جزو ۱۰ تا مسئله اول نبوده اما اشتغال جزو سه مسئله اول بوده است و خانواده این را مطالبه میکند.
خبرنگار: هادی ذالکی
نظر شما