اساساً «امر فرهنگی» به صورت باورها، ارزشها و هنجارها در نظام اجتماعی تجسم مییابد.
اگر امر فرهنگی نتواند در تولید دانشها، نمادها، هنجارها و ارزشهای مورد نیاز جامعه کارکرد خودش را بهدرستی انجام دهد، نقش میانجی و مهمتر از آن نقش حفظ الگو و تعادل را نیز برآورده نخواهد کرد.
مسئله حجاب در ۱۰۰ سال اخیر یکی از مسائلی است که در دورههای مختلف دچار فراز و نشیبهای گوناگونی شده است. در دوره معاصر و پس از پیروزی انقلاب اسلامی از همان سالهای نخست انقلاب، دیدگاههایی درباره این مسئله مطرح شد و کسانی مثل شهید مطهری دیدگاههای منطقی خود را در قالب مقالات و کتاب به رشته تحریر درآوردند. رفتهرفته باتوجه به تغییرات اجتماعی، تغییر الگوهایی در این زمینه شکل گرفت و نهادهای مسئول سعی داشتند تا با اتخاذ الگوهایی خاص به دنبال توسعه مفهوم فرهنگی حجاب باشند. در دورهای این رویکردها به سمت برخوردهای اجتماعی رفت و قوانینی برای آن نوشتند، اما بررسی این مسئله که تا چه اندازه آن رویکردها کارساز بود، جای بسی تأمل دارد. برای واکاوی این مسئله گفتوگویی با دکتر محمدتقی سبحانی، رئیس قطب تعمیق باورهای دینی دفتر تبلیغات اسلامی قم و رئیس بنیاد بینالمللی امامت داشتهایم.
مسئله حجاب یکی از مسائلی است که از همان ابتدای انقلاب اسلامی اندیشمندان و تئوریسینهای انقلاب اسلامی به آن پرداختهاند. در سالهای بعد به دلیل وجود پارهای از تغییرات فرهنگی، این مسئله دچار بحرانهایی قابلتوجه شد. به نظر شما چه رویکردی باید برای روشنتر کردن ادبیات حجاب و حل آن اتخاذ کرد؟
برای سخن گفتن درباره مسئله حجاب که دارای ساحتی چندبعدی است باید به مقدماتی توجه کرد. گاهی ما درباره این مسئله از نگاه یک حکم دینی در کنار دیگر احکام اسلام سخن میگوییم. گاهی نگاه ما به حجاب از دید یک مسئله اجتماعی است. هنگامی که تأملات ما به این مسئله از نگاه اجتماعی باشد طبیعی است که مفهوم قانون نیز در این زمینه مطرح میشود. هر حکومت یا نهاد قدرتی بر مبانی اندیشههای مبنایی خود قوانین و المانهای فرهنگی را برای راهبردهای فرهنگیاش اتخاذ میکند. هر کدام از کشورهای دنیا نیز قوانین فرهنگی بر مبنای راهبردهای خود تعیین میکنند و به آن پایبند هستند.
در نگاه نخست نیز هر کسی که معتقد به دین اسلام و احکام اسلامی است به یکسری از قوانین شرعی و احکام دینی پایبند است و براساس ادله عقلانی از آن دفاع میکند و این مسئله باید با روشهای نو و ایدههای جدید صورت پذیرد.
حجاب، حریم و حدود الهی است. این حدود الهی مرزهایی دارد که براساس ادله عقلی و شرعی تعریف شده است. اگر ما این مرزها را بشکنیم دیگر این مسیر پایانی ندارد. این حد و حدود را شرع و قانون تعریف میکند. سؤال ما از آنهایی که توجهی به این مسئله ندارند این است که حدود عفت و حجاب از نظر آنها کجاست؟ بالاخره ما باید انتهایی برای این مسئله انتخاب کنیم. این حدود را چه کسی تعیین میکند. بیشک همان افرادی که اعتقادی به حجاب ندارند اما معتقد به عفت و حیا هستند. این عفت و حیا چه مرزی دارد؟ چه کسی آن را تعیین میکند؟
حجاب برای این است که ما مرزی برای عفت و حیا داشته باشیم. اگر ما مرز و حدود را بر مبنای عقلانیت گفتمانی انتخاب کنیم و به فوائد آن آگاه باشیم میتوان برای جزئیات آن گفتوگویی منطقی انجام داد.
با نگاهی به تاریخ ایران در قرنهای گذشته میتوان دریافت که زن مسلمان و ایرانی در طول قرنها همیشه عفت اجتماعی خود را حفظ کرده و در هیچ دورهای به دنبال ولنگاری و بیعفتی نبوده است. این یک الگو برای زن مسلمان ایرانی در طول تاریخ پرفراز و نشیب کشورمان بوده است. پس مسئله عفت و الگوی زن مسلمان در تاریخ ایران برای همه زنان ایرانی پذیرفته شده بوده است. در دوران معاصر در مواجهه با پدیده تجدد، شبهههایی در این زمینه مطرح شد و در دوره پهلوی اول رضاخان به دنبال آن بود تا با الگویی غیرعقلانی و استبدادگرایانه ایده ناپسند کشف حجاب را با زور اجرا کند اما در همان پروژه نیز شکست خورد، زیرا زن مسلمان ایرانی این الگو را نپذیرفت و حیا و عفت برای آنان بزرگترین المان تمدنی و دینی بوده است.
برخی از دریچه قانون به این مسئله نگاه میکنند و معتقدند هر کشوری قانون و المانهای فرهنگی برای خود تعیین کرده و حجاب نیز جزو قوانین فرهنگی است. با این نگاه چگونه میتوان مسئله را تبیین کرد؟
نکته قابل تأمل اینجاست که وقتی ما از دریچه قانون به مسئله حجاب مینگریم در نگاه نخست این امر پذیرفته میشود که هر حکومتی میتواند در کنار دیگر قوانین کشور قوانینی فرهنگی برای خود اتخاذ کند. اما باید به این نکته توجه کنیم که این قانون در کنار دیگر قوانین کشور قرار دارد. در سالهای اخیر تأکیدهایی برای کنترل حجاب در کشور بوده و راهاندازی گشت ارشاد نیز یکی از این موارد بوده است.
اما برای بخش زیادی از مردم این پرسش ایجاد میشود که همانقدر که توجه به این مسئله به عنوان یک قانون فرهنگی میشود به دیگر ساحتهای قانون در عرصههای اجتماعی، اقتصادی و... توجه میشود؟ این محل تأمل است. نباید مسئله به گونهای مطرح شود که مردم دچار دوگانگی شوند و پیش خود عنوان کنند که در بسیاری از موارد در عرصههای اقتصادی و سیاسی ما دچار ضعفهای قانونی هستیم و مسئولان توجه درستی به آن ندارند اما در مسئله حجاب چندبرابر دیگر قوانین کشور به آن توجه میکنند.
طبیعی است که هر انسان منطقی این مسئله را درک میکند که توجه به قانون برای همه مردم الزامی است و در همه عرصهها قانونمدار حرکت کنیم.
در چند سال اخیر الگویی با شدت عمل برای برخورد با پدیده بیحجابی داشتهایم. گشت ارشاد نیز براساس این معیارها ایجاد شد. اما باید توجه داشت که آیا با الگوهای تشدیدی میتوان یک امر فرهنگی را در میان مردم جا انداخت؟ تا به امروز که این رویکرد نتیجه درخوری نداشته است. در دوره اخیر یکی از پرسشهای مهم این است با کسانی که به گونهای هتاکانه به دنبال پدیده بدحجابی هستند چه باید کرد؟ این پرسشی است که باید اتاقهای فکر ما در عرصه فرهنگی پاسخ دهند.
آیا موافقان حجاب میتوانند با حرکتهای غیرفرهنگی و عجولانه امر حجاب و توجه به آن را توسعه دهند؟
بیشک راه حل برونرفت از این مسئله نگاهی عمیق و مبنایی است. باید گفتمان جدید را در این نگاه دخیل کنیم و به ادبیات نسل جدید توجه کنیم.
خبرنگار: امید حسینینژاد
۲۴ آذر ۱۴۰۱ - ۰۵:۳۶
کد خبر: 834941
هرگاه سخن از «امر فرهنگی» به میان میآید توجه به زوایا و لوازم آن اسلوبی فرهنگی را میطلبد. منظور از «امر فرهنگی» مجموعه الگوها، ساختارها و کنشگریهای مربوط به باورها، ارزشها و هنجارهای یک جامعه است که به عنوان منبع و ذخیرهای اساسی از دانش، نمادها و افکار در نظر گرفته میشود.
نظر شما