تحولات لبنان و فلسطین

می‌توان جور دیگری به ماجرا نگاه کرد. بخش اعظمی از دانشجویان به نیت حضور در کلاس و استفاده از توان علمی اساتید، سراغ دانشگاه رفتند. آنها که درحال پیگیری امور عادی زندگی خود هستند با جماعتی مواجه می‌شوند که تلاش می‌کنند به هر امکانی، رفتار آنها را تغییر دهند.

آزادی اندیشه با خفت‌گیری نمیشه!

۱-پشت در کلاس ایستاده‌اند. مثل کلیپ‌های منتشرشده این ایام دانشگاه‌ها، تصویر آنچنان که واضح نیست که بتوان از تابلوی قرمزرنگ روی دیوار اسم کلاس را خواند، با این وجود به‌خوبی می‌توان دختر آبی‌پوشی که در کلاس را باز می‌کند دنبال کرد. جماعت پشت‌سرش حالا با باز شدن در بلندتر شعار می‌دهند؛ ابتدا استاد، بعد هم با شعار بی‌غیرت و بی‌شرف نوبت دانشجویان حاضر در کلاس می‌شود. این روایت صرفا یک کلیپ کوتاه ۲۴ثانیه‌ای از دانشگاه الزهرا نیست، ماجرای رفتار برخی دانشجویان دانشگاه‌های بزرگ کشور ماست که با عنوان اعتراض طلب آزادی می‌کنند! از قضا هر روز جماعت ۲۰، ۳۰ نفره‌ معترض حوالی ظهر دوره می‌افتند دور دانشگاه تا هوادار جمع کنند. بعد هم با هر کدام از انگشتان دست و هر کلام سزا و ناسزایی از خجالت اساتید و دانشجویانی درمی‌آیند که تمایلی برای همراهی با آنان ندارند!
یکی از دانشجویان همین دانشگاه می‌گوید: «اسمش را گذاشته‌اند اعتراضات مسالمت‌آمیز! خود را به‌حق می‌دانستند تا به‌عنوان دانشجو آزادی ‌بیان داشته باشند. اما با توجه به روایت عینی که از ماجرا داشته‌ام دانستم که تنها آزادی بیان را شامل خود می‌دانستند. هرکس که ساز مخالف با عقایدشان را بزند، او را بی‌شرف می‌دانستند و علیه مخالفان خود شعار بی‌شرف سر می‌دادند. در این مدت که اعتراضات‌شان را به چشم دیدم انواع شعارهایی که به هیچ عنوان در شأن دانشجو نیست را از آنها شنیدم. الفاظی که نمی‌توان آن را حتی اگر مخالف باشی، شایسته مقام دانشجو دانست. حتی آزادی را برای دانشجویان و اساتیدی که تمایل به برگزاری کلاس دارند نیز قائل نیستند و اگر با آنها همراه نباشند، آنان را بی‌توجه نسبت به مسائل جاری کشور می‌دانند.»
۲- قصه البته به الزهرا ختم نمی‌شود. رد همین رفتار را می‌توان در دانشگاه‌های دیگر تهران هم پیدا کرد. هفته قبل، فراخوان یکی از کانال‌های دانشجویی دانشگاه تهران را خواندم که از دانشجوها می‌خواست، افراد شرکت‌کننده در کلاس‌ها را معرفی کنند تا آنها را از گروه‌های درسی حذف کنند! بساط تهدیدها اما صرفا به چند شعار و حذف از گروه‌های مجازی ختم نمی‌شود. هرکدام از این جماعت به‌اصطلاح معترض مطالبه‌گر آزادی، هر جور که بتواند برای تعطیلی کلاس‌ها تلاش می‌کند و از هیچ تهدیدی فروگذار نیستند.
۳-اوضاع و احوال دانشگاه‌ها که تغییر کرد، فعالان دانشجویی تلاش کردند فضای منطق و گفت‌وگو را در دانشگاه حاکم کنند. در بعضی دانشگاه‌ها نظیر فردوسی مشهد و شیراز و یزد، تریبون آزاد برپا شد تا لااقل به‌جای شعارها و حرکات رکیک یا دنبال کردن مطالبات در فضای استادیومی، حرف و استدلال و تامل و تفکر همان‌گونه که از دانشگاه انتظار می‌رود جریان یابد. نتیجه اما چندان جالب از آب درنمی‌آید. آنها که دنبال آزادی بودند، نه حاضر به بیان جمله به‌جای شعار شدند نه حتی حرف‌های دیگران را شنیدند و حتی برای طرح بحث سایر دانشجویان هم سنگ انداختند!
۴-اینها بخش مسالمت‌آمیز ماجراست. جایی که هنوز کار به درگیری فیزیکی نکشیده و مانند آنچه یکشنبه در دانشگاه امیرکبیر رقم خورد، پای چشم کسی کبود نشده و دنده کسی نشکسته! یا مانند آنچه دو سه روز پیش در دانشگاه تهران اتفاق افتاد، بطری و ته‌مانده آب آن سمت دانشجویان طیف مقابل پرتاب نشده! باورشان چندان ساده نیست، اما حکایت رفتار خاصی از کسانی است که داعیه‌دار مطالبه آزادی هستند.

برای کدام آزادی؟
می‌توان جور دیگری به ماجرا نگاه کرد. بخش اعظمی از دانشجویان به نیت حضور در کلاس و استفاده از توان علمی اساتید، سراغ دانشگاه رفتند. آنها که درحال پیگیری امور عادی زندگی خود هستند با جماعتی مواجه می‌شوند که تلاش می‌کنند به هر امکانی، رفتار آنها را تغییر دهند. هر روز هم کلیدواژه آزادی را کنار بقیه کلمات در ترکیبی به‌کار می‌برند. درحالی‌که گویی در یک ارزیابی حداقلی تلقی درستی از آزادی ندارند! آزادی را می‌توان در سه ساحت تعبیر کرد؛ آزادی‌های فردی، آزادی در نسبت افراد و آزادی در سطح یک جامعه که در تعریف سیاسی از آن به‌عنوان استقلال ملت‌ها یاد می‌شود. دانشجویانی که این روزها شعار آزادی می‌دهند تا چه اندازه به نسبت‌های مختلف آن واقف هستند؟ تعریف آزادی دربرابر افراد را چگونه ارائه می‌دهند که بتوان هم عبارت‌های تند و هتاکانه در شعارهایشان را فهم کرد و هم برخوردهای فیزیکی با جمعیت مقابل‌شان! جماعتی که امروز در مقام اعتراض آن از هیچ کلام و حرکتی درجهت تضییع حق دیگری فروگذار نیست، برای کدام تصویر از آزادی تلاش می‌کند؟ اصلا برای چه‌کسی یا کسانی آزادی را طلب می‌کنند؟ همان‌ها که امروز هم به جرم نگاه و نظر یا تشخیص متفاوت از آنها در امان نبودند؟ در نگاه آنها دانشگاه و دانشجو و استادش چه جایگاهی دارند و قرار است در فردای آزادی مورد تصورشان چگونه عکس‌العمل نشان دهند؟
شاید بد نباشد، دو واحد جامعه‌شناسی برای این جماعت اجبار کرد تا یا فهم‌شان از آزادی کامل شود یا واژه آزادی از شعارهایشان حذف و زندگی جماعتی از آزارشان آزاد!

منبع: فرهیختگان

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.