تحولات منطقه

۲۵ مهر ۱۴۰۱ - ۰۴:۱۷
کد خبر: ۸۲۱۰۴۳

اعتقاد به خدا و یگانگی او، بنیادی‌ترین آموزه دینی است. با توجه به ارتباط مستقیم و پیوستگی دو ساحت نظر و عمل، باور به خدای یگانه تأثیر مستقیمی بر نحوه زیست انسان دارد. انسان خداباور، خدا را منحصراً خالق، مالک، رب و حاکم همه مخلوقات می‌داند و  رفتار خود را بر اساس این اعتقاد سامان می‌دهد.

نقش فعال خداباوری در سبک زندگی متعالی
زمان مطالعه: ۱۰ دقیقه

یکی از قالب‌های زیست اجتماعی انسان، خانواده است که در اسلام، اصلی‌ترین کانون اجتماعی به شمار می‌آید و کارکردهای منحصربه‌فردی در تربیت انسان دارد؛ از این رو خداباوری موجب سازگاری میان اعضای خانواده و تأمین‌کننده استحکام آن است. یکی از مبانی نظری اسلام، خداباوری است که در تشکیل خانواده، استحکام و دوام آن نقش بسزایی دارد. اهتمام اسلام به تربیت اعتقادی و تحقق اخلاق خدامحور در خانواده، بر اساس نقش باورها در رشد انسان و نیز توجه به کارکردهای خاص خانواده است.
پایگاه اطلاع‌رسانی بلاغ در گزارشی به بررسی نقش خداباوری در استحکام خانواده پرداخته است که در ادامه می‌خوانید.

مفهوم‌شناسی خداباوری
اعتقاد به وجود خدا و یگانگی او، بنیادی‌ترین مبنا در آموزه‌های دین اسلام است. چنین مبنایی در تمام شئون زندگی انسان به‌ویژه در ساحت اجتماعی و خاصه در زندگی خانوادگی نقش بسزایی دارد. بر اساس این اندیشه و باور، هیچ مؤثر مستقلی در عالم غیر از خدای سبحان وجود ندارد و قیومیت هستی، آفرینش، مالکیت، ربوبیت، رازقیت و...، منحصراً از آنِ خداست. او با قدرت خود، خلق را می‌آفریند، روزی و حیات می‏بخشد، می‌میراند و در هیچ ‏کاری به یاری کسی احتیاج ندارد. جهان با همه‌ نظامات و سنن و علل و معلولات، فعل او است. موجودات عالم در ذات استقلال ندارند و همه قائم به او و وابسته به او هستند و خداوند حافظ همه خلایق است. چنین باوری به زندگی انسان جهت می‌بخشد و افزون بر تأمین نیازهای معنوی و مادی در عالم ماده، موجب رستگاری انسان در جهان آخرت نیز می‌شود. در حقیقت باورهای دینی و به‌ویژه خداباوری و شناخت صفات الهی، تأثیر مستقیمی بر اعمال انسان دارد.
همسر شهید سیدعلی حسینی درباره اعتقادات این شهید می‌گوید: «وقتی برای خواستگاری آمد، همه اصول و شرایطش را روی کاغذ نوشته و پایینش را امضا کرده بود. تمام جلسه خصوصی صحبت ما درباره ازدواج به همان مطالبی که در آن کاغذ نوشته بود، ختم شد. روی برگه بسیار مختصر و مفید چند مورد از نظراتش را چنین نوشته بود: باسمه‌تعالی؛ «ایمان به خدا و خداجویی»، «مقلد امام بودن و پیروی از رساله ایشان»، «شغل من پاسدار است»، «مشکلات آینده جنگ»، «مکان زندگی»، «انگیزه ازدواج»، «رسیدن به کمال». اگر چه عبارت‌هایش کوتاه بود، اما هر کدام یک دنیا حرف داشت.

انسان خداباور، امیدوار است
شناخت جامع از خداوند، موجب تحولی عظیم در حیات انسان می‌شود. برای مثال شناخت صفات خداوند مانند علم و قدرت او موجب ایجاد روحیه صبر، رضا، تسلیم و... در وجود آدمی می‌شود. انسان خداباور، خداوند را با وصف جامع و فراگیر رحمت می‌شناسد که رحمت و فیاضیت را بر خود واجب دانسته است: «کَتَبَ عَلَی نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ». بر اساس این نگرش، رحمت اقتضای ذات خداوند و هر موجودی و مخلوقی مظهر رحمت او است. انسان خداباور خود را مظهر رحمت خدا می‌داند و می‌کوشد در راستای تحقق این مظهریت، در بالاترین سطح ممکن گام بردارد و رفتار کند و دیگر مخلوقات و هر یک از افراد خانواده را مظهر رحمت حق‌تعالی می‌داند. این نگرش می‌تواند تضمین‌کننده تعالی و تکامل افراد در نهاد خانواده باشد؛ زیرا نخستین شرط در تحقق خانواده متعالی، وجود فضای مناسب برای رشد و تکامل افراد است که نیازمند محیطی سرشار از مهر و عطوفت افراد دربرابر یکدیگر است. انسان خداباور می‌داند بیشترین صفات خداوند مانند خالق، صانع، رازق، نافع، واسع، دافع و...، به صفت رحمت رحمانیه و رحیمیه او بازمی‌گردد. از این رو در ظاهر کردن این صفات دربرابر دیگران تلاش می‌کند. انسان خداباور در همه شرایط، رحمت خدا را جاری و ساری می‌داند و با امیدواری، اطمینان و آرامش‌خاطر زندگی می‌کند.

آثار خداباوری در استحکام خانواده
اعتقاد به وجود خدا به صورت فطری در وجود انسان نهادینه شده و انسان بر اساس فطرت خویش به سوی خدا کشش دارد؛ به‌گونه‌ای که از ابتدای ادراک چنین جاذبه‌ای، به جست‌وجوی خدا می‌پردازد. انسان با باور به خدایی که دارای کمال بی‌نهایت است، در مسیر صحیح رشد و تعالی برای رسیدن به این کمال حرکت می‌کند. در جامعه تراز ایمانی، انسان خداباور حقایق هستی را نیازمند به خدا می‌داند و سبک زندگی خود را بر مبنای وجود چنین حقیقتی بنا می‌گذارد. مؤثرترین و بادوام‌ترین راه حفظ و ارتقای سلامت انسان‌ها در دو بعد فردی و اجتماعی، ارتباط با خالق هستی است؛ زیرا او منشأ و مبدأ سلامت و دهنده آن است. در نتیجه رابطه سازنده و مستمر با خداوند، کیفیتی پایدار و مثبت و همیشگی ایجاد می‌شود که دارای شاخصه‌هایی همچون آرامش، اطمینان، نشاط و امید است: «أَلا بِذِکْرِ اللهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ».
بنابراین باورهای دینی و اعتقادی همسران،‌ نقش بسزایی در تحکیم خانواده دارد؛ همان‌گونه که بیگانگی و بی‌توجهی آن‌ها به باورها و اعتقادات، استحکام خانواده را متزلزل می‌کند. اعتقادات دینی و به‌ویژه اعتقاد به خداوند، چارچوبی جامع برای تفسیر و تدبیر زندگی به انسان می‌دهد و موجب معنابخشی به زندگی افراد خانواده، کاهش نگرانی‌های انسان و زمینه‌ساز مدیریت و کنترل شرایط از سوی انسان می‌شود. تدبیر یاد شده ناشی از باور و اعتقاد به حضور قدرت ماورایی الهی است؛ زیرا باور آدمی به خدا موجب می‌شود آفرینش و بازگشت همه موجودات را خدا بداند: «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ‌».چنین انسانی در تمام اعمال و رفتارش دارای آرامش است و این آرامش را از ایمان به خدا می‌گیرد: «هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ السَّکِینَةَ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لِیَزْدادُوا إِیماناً مَعَ إِیمانِهِمْ؛ او کسی است که آرامش را در دل‌های مؤمنان نازل کرد تا بر ایمانشان بیفزایند».
چنین انسانی زندگی فردی و خانوادگی‌اش را به سوی کسب رضای خداوند سوق می‌دهد: «قُلْ إِنَّ صَلَاتِی وَ نُسُکِی وَ مَحْیَایَ وَ مَمَاتِی لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ». او که معتقد است خداوند ناظر و همراه او است، در برخورد با خانواده نیز می‌کوشد رضایت خدا را بدست آورد؛ زیرا می‌داند خدا نه تنها به کسی ظلم نمی‌کند: «إِنَّ اللهَ لا یَظْلِمُ النَّاسَ شَیْئاً» بلکه به نیکی دیگران، اجر مضاعف می‌بخشد: «إِنَّ اللهَ‌ لا یَظْلِمُ مِثْقالَ ذَرَّةٍ وَ إِنْ تَکُ حَسَنَةً یُضاعِفْها وَ یُؤْتِ مِنْ لَدُنْهُ أَجْراً عَظیماً؛ خداوند (حتی) به اندازه سنگینی ذره‌ای ستم نمی‌کند و اگر کار نیکی باشد، آن را دوچندان می‌سازد و از نزد خود، پاداش عظیمی (در برابر آن) می‌دهد».
همسر شهید مهدی باکری می‌گوید: «پس از خواستگاری قرار شد در خانه یکی از دوستان با آقا مهدی صحبت کنیم. در آن جلسه بین من و آقا مهدی مسائلی مطرح شد. در آن جلسه نه من ایشان را نگاه کردم و نه ایشان به من نگاه کردند. تا روز عقد نیز فرصت دیگری پیش نیامد. وقتی خواهرهای آقا مهدی به او اعتراض کرده بودند چطور می‌خواهی با دختری ازدواج کنی که اصلاً او را ندیدی، حتی به او گفته بودند چرا قبول کردی، شاید اشکال و ایرادی داشته باشد؛ او در جواب گفته بود: «ازدواج من به خاطر خداست، به خاطر اسلام است. معیارهایی را که می‌خواستم، در ایشان دیده‌ام و مطمئن هستم ایشان همراه و هم‌عقیده من در زندگی است».

افزایش رضایتمندی
از دیگر آثار ایمان به خدا که مبتنی بر پایه‌های شناختی و عاطفی است، ایجاد رضایت و تسلیم دربرابر مقدرات الهی در افراد خانواده است. انسان خداباور می‌پذیرد همه حوادث عالم خلقت به اذن و اراده الهی است: «لاحَولَ وَ لا قُوَّةَ إِلّا بِالله» و خداوند به مصالح او و خانواده‌اش آگاه‌تر، خیرخواه‌تر و سعادت‌طلب‌تر است و در راستای رشد انسان‌ها مسائل مختلفی را پیش‌روی آن‌ها قرار می‌دهد؛ بنابراین به این اطمینان می‌رسد که همه حوادث زندگی فردی و خانوادگی‌اش در جهت خیر و صلاح او است. در چنین خانواده‌ای، افراد در مقابل حوادث مختلف تسلیم هستند، مسائل را تکامل‌بخش می‌دانند و زمینه سازگاری و مدیریت نوع برخورد با این مسائل را ایجاد می‌کنند.
این رضایت و تسلیم موجب می‌شود اختلافاتی که ممکن است در نتیجه ایجاد چنین مشکلاتی در خانواده بروز کند، کمتر شود و افراد حوادث را راحت‌تر حل کنند. بر همین اساس برخی معتقدند دین و باورهای دینی و به‌ویژه خداباوری، مهم‌ترین عامل ثبات و پایداری خانواده‌ها به شمار می‌آید.
همسر شهید علی چیت‌سازیان می‌گوید: «روزی با هم به مجلس روضه امام حسین(ع) می‌رفتیم. از من خواست برای شهادتش دعا کنم. با اخم به او نگاه کردم، سرم را پایین انداختم و چیزی نگفتم. طبیعی بود در آن لحظات این حرف‌ها را جدی نگیرم؛ هر چند هر وقت از شهادت صحبت می‌کرد، دلم می‌لرزید. علی‌آقا با حالتی خاص و بسیار عجیب گفت: «فرشته خانم! یادت هست گفتی راضی به رضای خدا باشم؟ من راضی شدم. تو برایم دعا کن خدا هم از من راضی باشد. اگر خدا از زحمات ما راضی نباشد و جهاد ما را قبول نکند، ضرر بزرگی کردیم. نمی‌دانم پیش خدا رو سفید می‌شویم یا نه، اما دیگر از این دنیا که مانند قفس است؛ خسته شده‌ام. امشب از امام حسین(ع) برایم بخواه مانند تمام شهدا که قفس دنیا را شکستند و رفتند، من هم این قفس را بشکنم... من امشب آمدم دوباره به اباعبدالله(ع) لبیک بگویم و تا آخر عمرم حسین‌گونه زندگی کنم. به قول تو دیگر بقیه‌اش با خداست. راضی‌ام به رضای او».

سلامت روانی و آرامش
ایمان به خدا، اساسی‌ترین باور دینی آدمی است. باور به خدای قادر و غنی، به انسان امید می‌دهد تا بتواند در برابر تمام مشکلات و مصائب با قوت و امید ایستادگی کند؛ زیرا مقاومت در برابر ناملایمات به میزان باورها و اعتقادات افراد بستگی دارد. در نتیجه باور به خداوند، ارتباط با خدای متعال، توسل، توکل، داشتن حسن‌ظن به خدا، بندگی و تبعیت از دستورات الهی انسان را در مسیر سعادت و هدایت قرار می‌دهد؛ در حالی که باور نداشتن به خداوند انسان را به گمراهی می‌کشاند. باور به اینکه خدای متعال، منشأ و مبدأ همه کمالات و خیرات و یکی از جلوه‌های حضور خداوند جبران اشتباهات و تبدیل زشت‌کاری‌ها به نیکویی‌هاست، انسان را از پوچ‌گرایی و ناامیدی نجات می‌دهد: «إِلَّا مَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا فَأُولَئِکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ». حیات حقیقی بنا بر سبک زندگی قرآنی، حیات اُخروی است و زندگی دنیا، مقدمه و زمینه‌ حیات جاوید است: «وَمَا هَذِهِ الْحَیَاةُ الدُّنْیَا إِلَّا لَهْوٌ وَلَعِبٌ وَإِنَّ الدَّارَ الآخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوَانُ؛ این زندگی دنیا چیزی جز سرگرمی و بازی نیست و زندگی واقعی سرای آخرت است، اگر می‌دانستند».
ایجاد شادی
یکی از دلایل ثبات خانواده، وجود شادی پایدار در محیط خانواده است. شادی به معنای فرح و سلامتی، از نیازهای ضروری انسان و عامل رشد او است. تأمین این نیاز در خانواده منجر به بقای خانواده می‌شود؛ زیرا افراد شاد قدردان خوبی دیگران هستند، به دیگران محبت و عفو و گذشت دارند، از زندگی احساس رضایت دارند و همواره از نظر ظاهری آراسته‌اند
هر یک از این ویژگی‌ها به تنهایی، نقش تعیین‌کننده‌ای در ثبات و استحکام خانواده دارند. از عوامل شادی، داشتن بینش صحیح درباره جهان خلقت و حوادث آن است. شناخت ناپایداری جهان، ناخوشی‌ها و ناملایمات و ایمان به خدایی که مدبر امور و نظاره‌گر هر خوشی و ناخوشی است و با قدرت و علم خود می‌تواند ناخوشی را از بین ببرد و نیز اعتقاد به اینکه او خدای رحیم یاری‌دهنده است که برای برطرف کردن ناخوشی‌ها می‌توان از او یاری خواست، شادی‌آفرین است؛ زیرا امید به خدا سبب خشنودی انسان در ناخوشی می‌شود. انسان خداباور مشتاق جلب رضای الهی است و این اشتیاق زمینه گذشت و بخشیدن خطاهای دیگران را فراهم می‌کند و زمینه‌ساز شادی می‌شود: «وَلْیَعْفُوا وَلْیَصْفَحُوا أَلَا تُحِبُّونَ أَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَکُمْ؛ آن‌ها باید عفو کنند و چشم بپوشند؛ آیا دوست نمی‌دارید خداوند شما را ببخشد».

افزایش استقامت در برابر موانع
از دیگر کارکردهای اعتقاد به خدا و قدرت او، استقامت و پایداری در مسیر زندگی است. انسان در راه رسیدن به اهداف خویش، همواره با موانعی مواجه می‌شود که بردباری در برابر این موانع، او را در رسیدن به اهدافش موفق می‌کند. چنین فردی در برابر مشکلات خانوادگی نیز صبوری می‌کند: «وَاصْبِرْ عَلَی مَا أَصَابَکَ».

مدیریت رفتار اعضای خانواده
خداباوری از عقاید قوی برای مهار و مدیریت رفتار اعضای خانواده است. بر اساس میزان قوتی که این باور درون افراد دارد، مشکلات خانوادگی و فردی کمتر خواهد شد و دیگر نیازی به ناظر بیرونی برای داوری و حل مسائل و مشکلات نیست. شناخت صفات خداوند همچون وسعت بیکران رحمت او، قدرت مطلق و کفایت او برای امور انسان، آثار مثبت فراوانی در زندگی خانوادگی دارد؛ زیرا در پرتو این رحمت واسعه، عطوفت اعضای خانواده به یکدیگر بیشتر می‌شود و این عاطفه‌ورزی در پیشگیری و حل مسائل نقش عمده دارد. تکیه بر قدرت خدا موجب توکل انسان به او در سختی‌ها می‌شود؛ به‌گونه‌ای که هراسی از مشکلات ندارد. سستی، ترس، اضطراب و اشراف نداشتن بر موقعیت‌های پیش‌آمده، سبب می‌شود فرد روش مناسب حل مشکل را به کار نگیرد و حال آنکه توکل بر خداوند، موجب تقویت اراده می‌شود و از تأثیر عوامل روانی کاهنده توان آدمی جلوگیری می‌کند. در این صورت انسان برای رسیدن به تعادل و سازگاری تواناتر است. اعضای خانواده با توکل، در برخورد با مشکلاتی مانند فقر و بیکاری، معلولیت و بیماری یا بداخلاقی یکی از اعضای خانواده، با اراده قوی‌تری به حل آن‌ها می‌پردازند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.