به گزارش قدس آنلاین، ۱۶ روز پیش یعنی ۱۴ مهر ۱۴۰۱ بود که اولین صداها از خارج نشینان ایرانطلب برآمد. صدایی که درخواست عاجزانه «خیزش سراسری» در حمایت از آشوب در ایران بود. تبلیغات آغاز شد و شبکههای سعودی و انگلیسی و امریکایی تمام انرژی خود را صرف برگزاری یک تجمع جهانی کردند! رسانههای خارج نشین کم نگذاشتند. سعودی اینترنشنال، رادیوفردا، صدای امریکا، بیبیسی و… در تمام صفحات خود و برای همه خروجیها (سایت، توئیتر، اینستاگرام و…) محتوا تولید کردند تا ایرانیان و غیرایرانیان مشتاق به ازدحام و کنجکاو به گردش و بیتاب برای دیدن برلین را مطلع کنند. از ایرانیان مقیم هر کدام از کشورهای دنیا، تا آلبانی نشینها و … منتظر رسیدن شنبه بودند. راهبران اصلی برنامه هم تا روزهای قبل مصاحبههایی انجام دادند و از «استقبال عظیم دوست داران این برنامه» خبر دادند. تا شنبه ۳۰ مهرماه ۱۴۰۱، ستون پیروزی برلین، آلمان.
تجمع اتوبوسی
۹ دی ۱۳۸۸ یکی از همین رسانههای طرفدار اغتشاشات در واکنش به حضور باشکوه مردم در میدان انقلاب تهران و حمایت از رهبری، گفته بود: «راهپیمایی پیاده نظام گرسنگان حکومت در تهران که با پخش کیک و ساندیس در میان هموطنان گرسنهمان که برای رسیدن به تهران ساعتها در اتوبوسها بودند، برگزار شد.» از ساندویچها و سیب و میوه و آب میوه گرفته تا فلاسکهای قهوهای که در گوشه و کنار عکس های انتشار یافته می توان دید. همه و همه اتفاقی و خودجوش است. اتوبوسها و بلیطهای رفت و آمد افراد که بماند!
روز موعود فرارسید. راهبران اصلی و رسانههای همراهشان هر چه در توان داشتندبه میدان آوردند و منتظر زیاد شدن جمعیت ماندند. خیابانهای برلین شاهد تعداد زیادی از اتوبوس های شرکت کننده در تجمع بود. همان اتوبوسی که یک عمر در مناسبتهای مختلف بهانه و دستآویز همین رسانهها بودند.
همه چیز در برلین
اگر یک دهه شصتی یا بزرگتر باشید احتمالاً برلین را بشناسید و سابقههایی از آن در ذهن داشته باشید. برلین همان شهری است که بارها بذر تخریب جمهوری اسلامی را در خاک خود کاشته است. مثلاً «کنفرانس برلین»:
در آخرین روزهای فروردین ماه ۱۳۷۹ که مصادف با دهه نخست ماه محرم در ایران بود و کمتر از ۲ ماه از برگزاری انتخابات مجلس ششم گذشته بود کنفرانسی در برلین با هدف «ارائه برنامهای برای ایران پس از انتخابات پارلمانی» برگزار میشود. ۱۷ تن از شخصیتهای سیاسی، مطبوعاتی، علمی و ادبی ایران، که عمدتاً دارای گرایشهای سکولار بودند، در این کنفرانس حاضر شدند که بخشی از اعضای ارشد حزب مشارکت، از حاضران در این کنفرانس ۳ روزه بودند.
البته مسئولین برگزار کننده علاوه بر دعوتنامهای عام که برای شرکت مردم در کنفرانس انتشار داده بود، اطلاعیهای نیز به زبان آلمانی و فارسی در مورد محتوای کار کنفرانس و اوضاع کنونی ایران پخش کردند که در آن موضع گردانندگان بنیاد درباره امور جاری ایران روشن شده بود. در اولین روز برگزاری کنفرانس و در همان دقایق اولیه، درگیریهای لفظی میان حاضران روی داد؛ به طوری که برخی از مخالفان خواستار براندازی نظام و گروهی دیگر که شمارشان بسیار بیشتر از گروه اول بود، خواستار جدایی دین از سیاست و فروپاشی نظام ولایت فقیه در ایران از طریق اصلاحات بودند. در ادامه این جلسه دست اندرکاران کنفرانس از حاضران خواستند که برای کشتهشدگان ضد انقلاب که در ایران اعدام شدهاند یک دقیقه بایستند و ادای احترام نمایند.
این آغازی پرماجرا و روشن بود که مسیر ادامه کنفرانس و شرکتکنندگانش را نشان میداد. «مرتضی غرقی» خبرنگار صدا و سیما که در آن زمان در برلین بود در خصوص اتفاقات غیرمعمولی که در کنفرانس برلین افتاد میگوید: «همزمان یک آقا که از چریکهای فدایی خلق بود و طرف چپ من قرار داشت، بلند شد و لباسهای خود را درآورد. لخت مادرزاد به میان جمعیت رفت و یک زخم بزرگی که بر روی بدنش بود که معلوم نبود این زخم بر اثر چه بوده را نشان داد و گفت که جمهوری اسلامی من را شکنجه کرده است. همزمان در طرف دیگر سالن یک گروه که متعلق به حزب کارگران کمونیست بودند، زن رقاصهای را آوردند که شروع به رقصیدن کرد و همزمان در کنار آن ویولون هم میزدند. این در حالی بود که سخنران هم برای خودش سخنرانی میکرد.»
صادق صبا، گزارشگر و تحلیلگر شبکه خبری بیبیسی اعلام کرد: «این یکی از هیجانیترین جلساتی بوده که در سالهای پس از انقلاب در خارج از ایران برگزار شد». برگزارکنندگان کنفرانس برلین برای پوشش کامل این مراسم، حدود ۲۰ شبکه خبری مهم دنیا را دعوت کرده بودند و فقط شبکه BBC با ۴ دوربین و ۱۲ خبرنگار در این کنفرانس حضورداشت.»
مرتضی غرقی در خصوص پوشش کنفرانس برلین توسط بی بی سی می گوید: «با نماینده BBC در آلمان که یک ایرانی بود، دوست بودم و او به من گفت که BBC به شدت سعی میکند تا این کنفرانس را پوشش کامل خبری بدهد. برگزاری این کنفرانس مورد حمایت بسیاری از گروههای ضدانقلاب از جمله گروهک سازمان سوسیالیستهای ایران، فدائیان خلق، فراکسیون متحد جبهه ملی ایران، حزب دموکراتیک مردم و جمهوریخواهان ملی از بنیاد هاینریش بل(برگزارکننده مراسم) به خاطر برگزاری کنفرانس برلین سپاسگزاری کردند.»
رهبر انقلاب آیت الله خامنهای در خصوص کنفرانس برلین که در دیدار با جمعی از مسوولان مملکتی بودند، فرمودند: «برگزار کنندگان و جناحهای مخالف نظام در خارج، درصدد بودند کنفرانس را به جلسه محاکمه انقلاب و نظام اسلامی تبدیل کنند و با تبلیغ ناکارآمدی نظام اسلامی از زبان دعوت شدگان داخلی، از زبان ضدانقلاب هم اینگونه تبلیغ کنند که اصلاحات اساسی تنها با حذف اسلام، ولایت فقیه، شورای نگهبان و حدود اسلامی یا کلاً نوشتن قانون اساسی جدید امکانپذیر است که خداوند این نقشه را بر هم زد».
مثال دیگر ۱۸ اسفند ۱۳۹۳ بود که خبری از سالن کنفرانس ولدوروم برلین منتشر شد. ادعاهای سرکرده گروهک منافقین در این مراسم جالب بود. با وجود ثبت ترور بیش از ۱۷ هزار ایرانی در کارنامه گروهک منافقین، رجوی با گرفتن ژست حمایت از حقوق بشر و آزادی، شباهتهای منافقین و گروهک تروریستی داعش را انکار کرد و خود را مخالف اقدامات داعشیها دانست. وی حتی در ادعایی بامزه داعش را مورد حمایت ایران توصیف و عنوان کرد، برای مقابله با داعش باید ابتدا به سراغ جمهوری اسلامی رفت!
رجوی در این برنامه خطاب به مقامات غربی گفت: «میخواهم هشدار بدهم که امتیاز دادن به این رژیم در مذاکرات اتمی، برخلاف منافع مردم ایران و منطقه و برخلاف صلح و امنیت جهانی است. همچنین قربانی کردن حقوقبشر مردم ایران است.»
برلین تجربه حضور و اجرای برنامههای مختلفی را به دست گروهک تروریستی منافقین و دیگر مخالفان جمهوری اسلامی داشته است که دو مورد مذکور مثالهایی مشهور از این وقایع است. که به مصداق مثل «مشت نمونه خروار است.» مثالهای دیگری نمیآوریم.
تجزیه طلبان برای اتحاد / این همه پرچم آمده؟!
عکسها را ببینید. تا چشم کار می کند تنوع پرچم! تا چشم کار میکند پرچم تجزیه طلبان! تا چشم کار می کند رنگهای مختلف! پرچم سلطنت طلبان، منافقین، کومله، الاحوازیه. اوکراینیهای خسته و... .
تصاویر هوایی و روایت گزارشگران و تصویربرداران رسانههای غربی میگوید که همه اینها ایرانیاند، اما با مشاهده جزئیات و تجزیه و تحلیل تصاویر، تنوع شرکتکنندگان و حتی تنوع ملیت افراد را می توان دید. پیامهای تصاویر ارائه شده (که بیشتر از باقی هم کار شده است) و روایات گزارشگران سعودی اینترنشنال و بیبیسی و صدای امریکا و.. این است که «این جمعیت (مثلاً) ایرانیهای خارج از ایرانند.»
نمایندگان یکی از گروههای سخنگو در برنامه روی سکو آمد و گفت: «اینجا اتحاد نمیخواهیم!؟ همرنگی نمیخواهیم!؟» خدای من! درست میبینم؟ درست میشنوم؟! اینها دارند میگویند برابری جنسی، میگویند فمینیسم؟ میگویند آزادیهای بی حد و حصر؟ میخواهند باهم باشند ولی اتحاد نمیخواهند؟ آخر این گروه تکلیف خودشان را هم نمیدانند! اینها در مورد ما چه فکری کردهاند؟ حرف از یک صدایی می زنند ولی اتحاد را زیر سوال میبرند؟ تصور من این است که مخاطب را اشتباه گرفته است. مگر این حجم از تضاد را میتوان در روز روشن و کنار هم قرار داد؟ البته که خود این تجمع با این شواهد، جمع اضداد است.
هواپیمای اوکراینی؟
بخشی از راهبران این تجمع مدعیاند که از خانوادههای داغدار کشتگان هواپیمای اوکراینی هستند. حامد اسماعیلیون هم که خود را داغدار همسر و فرزندی میداند که در همان هواپیما بودند، داغ چند ساله خود را به کینه تبدیل کرده و این روزها پرده از ارتباط مستقیمش با آلبانینشینها برداشته است. «همه ما رویایی داریم و این رویا فقط با سقوط جمهوری اسلامی تحقق مییابد» این عبارت بخشی از صحبتهای اسماعیلیون در برنامه برلین بود.
از اسماعیلیون چیز خاصی نیاز نیست بدانیم. همین حد بس است که با سوءاستفاده از ماجرای دردناک هواپیمای اوکراینی با لابی منافقین در آمریکا و کانادا برای تجزیه ایران همدست شده است. رسانه «فرهیختگان آنلاین» در تاریخ ۳۰ مهر ۱۴۰۱ در گزارشی به صورت مبسوط به بررسی ابعاد پنهانی فعالیت او پرداخته است، اما شاید جالب باشد که بدانید در روزهای گذشته، همسر شهرزاد همتی و پدر مایا زیبایی دو تن از کشتهشدگان پرواز هواپیمای مسافربری اوکراین، در مطلبی با عنوان «داستان انجمن خانوادههای پرواز و بیراهههایی که رفت» از رفتارهای حامد اسماعیلیون انتقاد کردند.
او که در ابتدا یکی از اعضای هیاتمدیره انجمن بود، از «تکروی و تمامیتخواهی و خودکامگی حامد اسماعیلیون» گفته و اینکه در این انجمن هیات گزینش طراحی شده بود و در آن اگر جانباختهای، گرایشات مذهبی داشته یا حتی با دولتیها تصویری داشته، از روند دادخواهی حذف میشده است. او البته نوشته که با اعتراض شدید برخی افراد، این روند متوقف شد. یکی دیگر از مسائل پرابهام، جمعآوری اعانه بهبهانه دادخواهی بود. در سال گذشته انجمن مذکور با این روش ۲۰۰ هزار دلار اعانه جمع کرد و امسال نیز با توجه به تحولات ایران، تاکنون به همان مبلغ ۲۰۰ هزاردلار هدف رسیده است و این روند همچنان ادامه دارد. مهمترین اعتراض اعضای این انجمن مربوط میشود به عدم ارائه توضیح برای محل هزینهکرد این مبالغ!
تجمع ندیدید، حق دارید!
ناچیز بودن حضور آدمها که با نام «تجمع سراسری ایرانیان جهان» در برلین معرفی شده است را میتوان با یک مقایسه ساده از نظر کمیت در نظر داشت. یکی از مثالها را میشود همان حماسه ۹ دی ماه ۱۳۸۸ دانست. روزی که مردم ایران در حمایت از آرمانهای انقلاب اسلامی، در برابر فتنهگران قد علم کرده و حجت را بر آنان تمام کردند. در این روز مردم در تمام شهرها و استانهای ایران، پا به عرصه گذاشته و به فتنهگریهای معاندین و دشمنان نظام پایان دادند. به گزارش خبرگزاری رویترز در ۹ دی ۱۳۸۸ «راهپیمایان سوگند وفاداری به نظام جمهوری اسلامی یاد کردند.»
بنابر گزارش پایگاه شبکه تلویزیونی المنار لبنان: «تظاهرکنندگان تصاویر بنیانگذار جمهوریاسلامی ایران و رهبر معظم انقلاب اسلامی را در دست داشتند و شعارهایی حسینی سردادند و آشوبگران و هتکحرمتکنندگان به مقدسات دینی در روز عاشورا را محکوم کردند.» البته نه فقط تهرا، بلکه مردم استانهای مختلف کشور همچون اصفهان، یزد، کرمان، فارس، کرمانشاه، قزوین، مرکزی، همدان، قم، بوشهر، کردستان، آذربایجان غربی و شرقی، خراسان، خوزستان، مازندران، زنجان، سیستان وبلوچستان و … ضمن اعلام برائت از فتنهگران، همراهی خود را با نظام مقدس جمهوری اسلامی در عرصه عمل نیز به نمایش گذاشتند. شرکت کنندگان در میدان انقلاب تهران در نهمین روز دیماه سرد تهران ۱۳۸۸ را حدود پنج میلیون نفر تخمین میزدند.
یا مثال دیگرش را میتوان تعداد شرکتکنندگان راهپیمایی ۲۲ بهمن یکی از شهرهای حاشیه تهران در هر سالی، از ۱۳۵۸ تا ۱۳۸۸ تا ۱۳۹۸ تا ۱۴۰۰ که تصور کنید. اجتماعاتی که عظمت تعداد شرکت کنندگان در آنها قابل انکار نبوده و نیست و حتی با تکنیکهای رسانهای هم نمیتوانستند آن را کوچک و ناچیز نشان دهند.
یا مثلاً همین اواخر! تجمع «سلام فرمانده» تهران! گردهماییای که برای شرکت در آن، ورزشگاه آزادی به گفته کارشناسان داخلی و خارجی، سه بار پر و خالی شد و در نهایت تعداد قابل توجهی از علاقمندان به دلیل تکمیل ظرفیت از بیرون استادیوم صدهزارنفری با سرود همخوانی کردند. ورزشگاه آزادی با این ظرفیت میزبان و میزان خوبی برای این تخمین بوده است.
باید در نظر داشت که تمام تجمعات ذکر شده، مربوط به شهر تهران بوده و اگر بخواهیم از هر کدام از شهرهای دیگر ایران مثالی بیاوریم و تعداد افراد شرکت کننده در آن را در ادامه بیان کنیم از حوصله این مطلب خارج میشود. چرا که با مثالهای مذکور، بالا بودن اعداد تعداد شرکت کننده در برنامهها بر همگان واضح است.
حال آنکه نه منبع ایرانی، بلکه خود سعودی اینترنشنال در یک گزارش تعداد شرکت کنندگان تجمع برلین را بر طبق اعلام پلیس برلین حدود ۸۰ هزار نفر تخمین زده است. مقایسه عددی آن میشود ۸۰% ورزشگاه آزادیای که در نمونه ذکر شد. نه فقط برلین، نه فقط کشور آلمان! بلکه فراخوان حامد اسماعیلیون مربوط به تمام ایرانیان بود. این تجمع که حاصل تبلیغات روزها و هزینه ساعتها بود، توانست با اتوبوس و هواپیما و بعضاً به اذعان خودشان سفرهای ۱۸ ساعته بعضی از شرکت کنندگان، ساندیس و ساندویچ و میوه و آبمیوه و فلاکسهای قهوه و… ۸۰ هزار نفر را دور خود جمع کند.
البته قابل ذکر است که مشاهدات و بررسیها حاکی از این بود که تعداد افراد شرکت کننده در این تجمع به این عددها هم نرسیده است و ۸۰ هزار هم توهمی بیش نیست. اما ما بررسیهای تحلیلیمان را با اعداد خودشان جلو میبریم.
به باغبان نامه بدهید
بخشی از گزارشهای تصویری سعودی اینترنشنال این بود که مردم ایران را دعوت به ارسال کارت پستال کرد: «برای مسئول سیاست خارجه اروپا کارت پستال بفرست تا بدانند که تو هم هستی!» عبارتی بود که از زبان گزارشگر این شبکه بیان میشود.میدانید که مسئول سیاست خارجه اتحاد اروپا کیست؟ همان که اروپا را باغ میدانست و غیر اروپائیان را جنگل و وحشی خطاب کرد! همانی که گفت ما باید از باغ در برابر اهالی وحشی جنگل محافظت کنیم. دعوت از مردم برای ارسال کارت پستال به چنین فردی چه معنی میتواند داشته باشد؟
سعودی اینترنشنال به این وسیله از مردم ایران خواست که به عنوان یک موجود وحشی به باغبان باغ اروپا کارت پستال بفرستند و از او برای توجه به جنگل دعوت کنند. البته از یک گزارشگر سعودی بیش از این توقع نمی رود. طبیعی است که با شنیدن عنوان «غرور ملی» از زبان همین شخص حس اشمئزاز درونمان بیدار شود، نه؟
نظر شما