حقیقت این است که روشنفکری در ایران بهعنوان مفهومی وارداتی و یکسره در خدمت مفهوم سرمایهداری و تقویت آن عمل کرده است، هر چند که خود در ظاهر این مسئله را نپذیرد. روح روشنفکری در ایران تقویتکننده رویکردهای گوناگونی چون ناکارآمدسازی هویت تاریخی جامعه ایرانی، تقویت فردگرایی، دینزدایی و تقلیل کارکردهای دین، گسترش نمادهای فرهنگ مصرفی با برچسب تجدد، تقویت فنسالاری، ناکارآمدی و عقبافتادگی اجتماعی به دلیل سنتگرایی و سرانجام تهی کردن ذهنیت جامعه ایرانی از اراده و امید برای پیشرفت بوده است.جالب آنجاست که روشنفکری بر خلاف ظاهر و مدعای خویش، موجب تحویل امر اجتماعی به عرصههای بسیار کوچکتر و ایجاد گونهای ایستایی در نظام اجتماعی شده است. آشکار است که مجموع این رویکردها و اقدامها موجب آسیب رساندن به خودآگاه جامعه ایرانی و ایجاد گمگشتگی و بیمعنایی در کنشهای اجتماعی و سرانجام روزمرگی محض خواهد شد.روزمرگی که در اینجا از آن یاد میشود به معنای عدم کنش نیست، بلکه جامعه ممکن است آکنده از کنشهایی باشد که بر بنیاد هیچ معنای بومی استوار نشدهاند و ریشه در سنت نداشته و در نتیجه در مسیر انتظام و انسجام اجتماعی مورد نیاز جامعه در مسیر برجسته تمدنسازی و حرکت رو به جلو نباشند. در چنین حالتی، جامعه آکنده از کنشهای پوچ و توخالی خواهد شد. چنین جامعهای رو به
مصرفی شدن بیش از پیش حرکت کرده و فرایندهای مصرف برای او تولید معنا کرده و در نتیجه این انحراف در مسیر آرمانزدایی حرکت میکند.واژه «آزادی» در زمره مفاهیمی است که روشنفکری در راه توسعه سرمایهداری از آن بهره بسیار زیادی برده است. روشنفکری کوشش کرده تا آزادی را به نازلترین تراز معنایی خویش رسانده و معنای آزادی را در عرصهای محدود و بدنمند تحریف کند تا نظام سرمایهداری بتواند از این دریچه به همهگیری مصرفگرایی و تقویت چرخه تولید- مصرف بپردازد. این در حالی است که آزادی در فرهنگ دینی به معنای رها شدن انسان از همه قید و بندهایی است که او را در نیازهای این جهانی منحصر میکند و روح او را در حصار هوا و هوس نفسانی به اسارت میکشد. شعار «زن، زندگی، آزادی» که امروز توسط جریان روشنفکری ایران تکرار شده و به دنبال عمومی شدن است از «زن» آغاز میشود. زنی که اساساً همزمان با رنسانس و اوج گرفتن اندیشه اومانیستی به پندارهای کالایی بدل شد و با ادعای آزادی به محصورترین اندریافت موجود جهان معاصر تقلیل یافت. زن مدنظر روشنفکری، زنی است که زیست او باید بر بنیاد تقویت بدنمندیاش و آزادی او نیز در راستای پررنگ شدن توجه جامعه بر بدنش باشد. همه نمادهای گوناگون برآمده از شعار «زن، زندگی، آزادی» در فضای امروز، اثباتی بر ادعای تقویت بدنمندی و کالایی شدن زن است.آشکار است که این رویکرد روشنفکران به مفاهیم گوناگون از جمله مفهوم زن، سرانجام آزادی را از پندارهای رهاییبخش به مفهومی مرگآفرین بدل خواهد کرد؛ چرا که حیات ابدی و ساحت زیست سعادتمند را به پهنه کمعمق و بیحاصل زیست روزمره بدل خواهد کرد.
۹ آبان ۱۴۰۱ - ۰۴:۰۳
کد خبر: 823661
نظر شما