در این بین سؤال یک پژوهشگر آگاه درد آشنا این است که به راستی فمنیسم در پایه و مایه تاریخی خود دارای چه شاخصههایی است که امروزه این چنین بیمحابا در عرصه اعطای آزادی لجام گسیخته به زنان میتازد و بنیانهای اخلاقی جوامع جهان سوم را ویران میکند.در ادامه در گفتگو با خانم دکتر زهره سادات میر جعفری متخصص مطالعات زنان و پژوهشگر مطالعات تطبیقی خانواده، فعال اجتماعی و مبلغ بین المللی به دنبال کاویدن این عارضه اجتماعی هستیم.
قدس آنلاین: با سلام خدمت شما استاد محترم به عنوان مقدمه لطفاً کمی در خصوص علل تاریخی ظهور فمنیسم در اروپا به ما توضیح دهید؟
میرجعفری: بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین انه خیر ناصرٍ و معین با عرض سلام خدمت شما بحث ما راجع به فمنیسم و ریشههای تاریخی این جریان فکری است باید توجه داشته باشیم که پس از ظهور رنسانس و تحولات عصر روشنگری درغرب جریانهای فکری و و نحلههای سیاسی-اجتماعی شکل گرفت که به دنبال آن زمینههای شکل گیری ظهور فمنیسم فراهم شد. بعد از انقلاب صنعتی بود که به طور جدی برای زنها انگیزه برابری طلبی در فرصتها ایجاد شد و انقلاب صنعتی نخستین مرحله در تغییر منزلت زنان را به وجود آورد که به دنبال حذف موانع حقوقی و عرفی در راه مشارکت زنان در فعالیتهای اجتماعی بود. از یک طرف زنان خواهان حق برابر با مردان در پارهای از زمینهها بودند زیرا آنها از بسیاری از حقوق اولیه مانند حق رأی و حق مشارکت اجتماعی محروم بودند به همین خاطر اعتراضات مختلفی نسبت به جایگاه زنان در جوامع اولیه غربی داشتند ولی از یک طرف نظام سرمایهداری جدید هم طرفدار حق مالکیت و اشتغال زنان بود چون با انقلاب صنعتی و تحولات متعاقب آن جامعه اروپایی به سمت سرمایهداری رفت و این جوامع کارخانههایی بزرگ با تولیدات فراوان به وجود آوردند. بنابراین نیازمند کارگران بیدردسر کم توقع با دستمزد کم بودند و مهمترین نیروی ارزان و در دسترس را زنان دیدند. بنابراین استفاده ابزاری از آنها را در رأس برنامههای خود قرار دادند. اتفاقاً نقش سرمایهداری در اینجا بسیار پررنگ بود چون باعث تغییر وضعیت زنان و قرار دادن آنها در موقعیتهای متعارف شد. حضور زنان در کارخانهها به دلیل این که نیروی کار ارزان قیمت بودند با استقبال سرمایهداران مواجه شد. حتی در قرن 19 و 20 میلادی نیاز به نیروی کار ارزان افزایش یافت زیرا در شرایط وقوع جنگ جهانی اول و دوم لازم بود که نیروی کار ارزان قیمت زنان جایگزین مردانی که به سمت جبههها رفته بودند شود. بعد از پایان جنگ با توجه به تحولات مربوط به نوسازی نیاز به دستمزدهای پایین و بهرهوری از زنان بیشتر احساس شد. ویل دورانت در کتاب معروف خود میگوید:« در این زمان وضعیت به قدری بغرنج بودکه زنان به مدت 15 تا 20 ساعت با حداقل مزد در کارخانهها ریسندگی و بافندگی میکردند در حالی که شوهرانشان بیکار بودند. نهضت فمنیسم تا اواخر قرن 19م توفیق زیادی نداشت اما در اوایل قرن 20م با شعارهای برابری طلبی حقوق زنان و مردان این جنبش وارد عرصه جدیدی میشود. اولین سازمانهای بین المللی زنان هم در اواخر قرن 19 و اوایل قرن 20م شکل میگیرد. بحثهای مهمی همچون نفرت از خشونت در دوران پس از جنگ بین زنان رخ داد. در واقع استفاده ابزاری و خشونت جنسی در جنگها علیه زنان باعث شد که دنیا به این سمت برود تا در عرصه سیاست در خصوص حقوق برابر زن و مرد بیشتر تفکر کند و به دنبال تصویب قوانینی در این زمینه باشد بعد از آن میبینیم که فمنیسم و مقوله برابری حقوق زن و مرد طرفداران زیادی پیدا میکند و برای اولین بار در قالب اعلامیه جهانی حقوق بشر که از طرف سازمان ملل متحد در سال 1948 منتشر میشود به صراحت سخن از حقوق بشر میروند و بعد از آن هم در معاهدات بین المللی مثل کنوانسیون حقوق سیاسی زن، کنوانسیون رضایت برای ازدواج، کنوانسیون محو اشکال تبعیض در مورد زنان تشکیل میشود. این معاهدات بین المللی در خصوص ادعاهای برابری هر چه بیشتر حقوق زن و مرد تأکید و پافشاری میکنند. فمنیسم یک واژه فرانسوی است که به معنای زن گرایی و دستیابی به حقوق برابر و تساوی طلبی یا حقوق برابر بین زنان و مردان تلقی میشود و موجهای متعددی دارد. موج اول فمنیسم با نظریاتی مانند نظریات خانم مری ولستون کرافت با انتشار کتاب «حقانیت حقوق زنان» گسترش پیدا میکند که نقش مهمی در نقد وضع موجود و تلاش برای بهبود وضعیت حقوق زنان دارد به طوری که بسیاری این اثر را اولین بیانیه زنانه میدانند. این موج معتقد بود تفاوتهای موجود بین زن و مرد نه تنها ناشی از تفاوتهای طبیعی بلکه ناشی از تأثیر محیط و آموزش زنان است. خوب این نظریه بسیار سر و صدا میکند و واقعاً جامعه غربی را به فکر وامیدارد. شارلوت گیمبل نظریه پرداز بزرگ دیگری است که خانه را معدن فعالیتهای زنانه میداند اما فعالیتهای دیگر را هم در عرصه سیاسی-اجتماعی مقدس میشمارد وی در کتاب خود با عنوان «جهانی ساخته مردان» نشان میدهد که این مردان بودند که در سراسر تاریخ دائماً مشکلات زندگی بشری مانند ظلم، جنگ و... را به وجود میآوردند و جنایات و ظلمها منشأیی مردانه دارد که بر زنان تحمیل شده است. اگر ارزشهای زنان بر جامعه حاکم شود مشکلات سیاسی هم حل میشود بعد از این موج دوم را داریم که در اثر تغییرات سیاسی-اجتماعی سازمانهای سرمایهداری به وجود آمد و بیشتر به سمت شکل دادن به رشتهها و آموزشگاههای زنانه و مکانهای مختص زنان رقت. ما در این دوران شاهد سرازیر شدن سیل عظیمی از دختران به سمت دانشگاهها هستیم. از کتابهای مهم این موج کتاب«جنس دوم» اثر نویسنده معروف فرانسوی سیمون دوبوار است که معتقد است برای دستیابی زنان به برابری حقوق آنها باید ازدواج زا انکار کنند وی بر تجرد و حرفه اقتصادی تأکید میکند. اشتغال زنان بسیار مهم میشود و شعار زنان بدون مردان و یا رفتارهای مردانه از دستآوردهای این دوره است. مبارزه برای جدا سازی روابط جنسی از تولید مثل در این دوران آغاز شد. ظهور جنبش آزادی زنان و مبارزه برای تسلط بر بدن و روابط جنسی و کاهش زاد و ولد از جمله تفکرات این موج فمنیستی است که تقسیم بندیهای گوناگونی دارد. اما موج سوم فمنیسم که در دهه 1980م شکل میگیرد. گرایشی نسبت به نهاد خانواده پیدا میکند زیرا در فمنیسم موج دوم نهاد خانواده به شدت انکار میشود اما در موج سوم برخی ویژگیهای زنانه مثل مادری به رسمیت شناخته میشود. ما در تفکرات نظریه پردازی مانند بتی فریدان این احیای مادری را میبینیم وی این نکته را مطرح میکند که:«تنهایی زنان سلامت روانی آنها را تهدید مینماید و زن نیاز دارد به این که در عین کنترل بدن خویش غرایز طبیعی خود مانند مادری را تأمین کند. بعد از این دوره شاهد تولد موج چهارم فمنیسم هستیم که فمنیسم را تقسیم بندی میکند و معتقد است باید هویت زنانه و تفاوتهای طبیعی را به رسمیت بشناسیم در عین حال که باید معتقد باشیم زنان می توانند به جایگاههای برتری در همه موقعیتها نسبت به مردان برسند و در طول زمان میتوانند با آموزش این برتری را به دست بیاورند. ما حتی میتوانیم در رشتهها و تحولات جدید معاصر از تجربیات زنان استفاده کنیم.
قدس آنلاین: شما فمنیستهای ایرانی را چقدر در افکار و عقاید خود صادق میدانید؟
میرجعفری: فمنیسم زائیده عصر مدرنیته است و در ایران دارای ریشههای تاریخی است و ریشههایی ناشی از تحولات مدرن و ترویج سبک زندگی غربی دارد. ببینید ما در دوران مشروطه شاهد این هستیم که جنبشها یا انجمنهای زنانه ای به رسمیت شناخته شده بود که در جامعه زنان تحصیلکرده و فرهیخته رواج داشت. این جریان به دنبال تغییراتی که در جامعه ایران اتفاق افتاد این انجمها و نشریات را ایجاد کرد تا بر روی آموزش مادران برای تربیت فرزندان تأکید کند. البته این جریانات رنگ و بوی ضد استعماری هم داشت و در جریان نهضت تنباکو نیز فعالیت داشت ولی چیزی که هست این است که این تحولات و جریانات فعال زنانه از آن موقع شکل گرفت. بعد از این مرحله در دورانهای بعدی این جریان کمی شکل روشنفکرانه هم به خودش گرفت. زیرا زمینههای تحصیل بیشتر دختران فراهم شد و خیلی از جریانات مانند اعزام زنها به خارج باعث شد که مسائلی مانند بورسیه پیگیری شود تقلید از پوشش غربی در بین زنان ایرانی بسیار مهم شد و تحولاتی که در دوران رضاخان به وجود آمد و این ایده که داشتن عناصر یک زن غربی نشانگر فرهیخته و اجتماعی بودن یک زن است در جامعه رواج یافت که هنوز هم این تفکرات در جامعه ریشه دارد. برخی زنان مانند طاهره قره العین نیز سردمدار کشف حجاب بودند. برخی از شخصیتها مانند صدیقه دولت آبادی که از سردمداران حقوق زنان در ایران بود نه حجابی داشت و نه این که اعتقادی به مسائل شرعی داشت. در ایران زنانی که از فرنگ برگشته بودند به تحولات روشنفکری در ایران دامن زدند اما در بین زنان شاید در ابتدا یک مقدار این مسائل حالت روشنفکرانه داشت اما بعد کم کم انتقاد از جریانهای اسلامی و سنتها در رأس کار این دسته از فمنیستها قرار گرفت یعنی خیلی از اینها بعد از دوران مشروطه و در زمان پهلوی معتقد بودند که سنتها و قواعد اسلامی باعث ظلم به زن شده و خیلی به سمت این رفتند که باید با این موانع شرعی مبارزه کنند حالا برخی به صورت علنی مبارزه کردند و برخی در قالب فمنیسم اسلامی معتقد به بازخوانی گزارههای دینی به شیوه زنانه و ارائه تفسیر زنانه از گزاره های دینی شدند. همان طور که میبینیم جریان فمنیسم اسلامی به دلیل این که نمیتوانند با ارزشها و باورهای عمیق زنانه در ایران به طور مشخص مبارزه کنند. بیشتر دیده میشود و ما بیشتر شاهد فمنیسم اسلامی هستیم. میتوانیم بگوییم این جریانات فمنیستی در برخی مواقع بر روی مسائلی دست میگذارند که شاید دغدغه زن غربی نباشد و جدا از مباحث فمنیستی باشد اما در عرصه جهانی بسیار چالش برانگیز است. مباحثی مانند چند همسری، ازدواج موقت یا ارث و دیه زنان مباحثی است که ریشه در اعتقادات اسلامی دارد و جریانهای فمنیستی در ایران هم عمدتاً روی اینها دست میگذارند و بعد به دنبال شعارهای آزادیخواهانه و تساوی زن و مرد هستند و اینها را به گونهای بیان میکنند که براساس اصول غربی و تساوی مطلق زن و مرد میخواهند اصول اسلامی را بازخوانی کنند. این طیف از فمنیستها بر نگاه ظاهراً بومی خود اصرار دارند و مدعی هستند که میخواهند زنان را به جایگاه بالاتری ارتقاء دهند. در حوادثی که طی چند سال اخیر شاهد آن هستیم با فعالیت بیش از حد فمنیستهای ایرانی در فضای مجازی مواجه هستیم. ما میبینم که از ابتدی ورود فضای مجازی به ایران فمنیستهای ایران به خوبی با آن آشنا شدند و به سرعت از آن برای تأثیرگذاری مطالبهگری و ترویج جنبشهای زنانه از آن استفاده کردند. فمنیستها به سرعت در این فضا شبکهسازی و جریانسازی کردند و بسیار جلوتر از جریان انقلابی در این زمینه گام برداشتند. از اواخر دهه 1370ش جریانهای فمنیستی در قالب NGO و تشکلهای زنانه و آموزشهای مختص زنانه یکسری برنامههای جدی را برای زنان داشتند که در جریان اصلاحات بسیاری از فعالین این جریان را میبینیم که بعدها تقویت و به چهرههای شاخصی تبدیل شدند و توانستند در جریانهای سیاسی و احزاب فعالیت کنند و بعد در صحنههای تصمیم گیری هم حاضر شوند.
قدس آنلاین: از منظر شما به عنوان یک متخصص حوزه زنان، علت استفاده نهادهای امنیتی غرب از فمنیستهای ایرانی چیست؟
میرجعفری: اهمیت تأثیر فمنیستها بر فضای زن و خانواده از دید نهادهای امنیتی و رسانهای غرب سالها است که مشخص شده است و مهمترین پایگاهی که نهادهای امنیتی غرب در ایران میتوانند با تضعیف آن اهداف خود را پیاده کنند بحث زن و خانواده است. وقتی که یک زن از یک جریانی طرفداری یا نسبت به آن هم اندیشی کند بر سه نسل خودش تأثیرگذار است علاوه بر آن اگر بخواهید زن را وارد عرصه اجتماع کنید و خانواده را از وی جدا کنید چنین پروژهای در جامعه ایرانی تا الان امکان نداشته زیرا همیشه زنها پیشرو بودند و خانواده را تهیج و تحریک میکردند حالا چه در صحنه انقلاب اسلامی و قبل از شکل گیری انقلاب و پس از آن در جریان دفاع مقدس که شاهد مشارکت فعالانه و دلسوزانه زنان ایرانی و خانواده آنها در این فرایند بودیم. بعد از آن هم شاهد جنگ نرم هستیم. دشمن روی این حوزه از سالها قبل سرمایه گذاری کرده و از دهه 1380ش به این طرف اندیشمندان غربی حوزه زن و خانواده را نقطه طلایی کار خودشان دانستند که تا حدودی هم موفق بودند. البته جریانسازی در حوزه زنان به همین راحتی نبود و از طریق آموزشهای گوناگون که توسط مؤسسات مجری دستورات غربی و همچین از طریق جریانهای خصوصی با نامهای فریبنده این کار را به صورت هدفمند انجام دادند. به عنوان مثال مؤسسه توانا با برگزاری دورههای توانمند سازی زنان به اسم آگاه سازی آنها و استفاده از مشارک زنان و تسائی زن و مرد دوره های مختلفی را در برخی کشورهای اطراف یا برخی کشورهای غربی برای برخی خانمهای فمنیست برگزار کردند که این به گسترش شبکههای فمنیستی منجر شد و بعد از این مرحله از این شبکهها در جریانها و مطالبات اجتماعی استفاده کرده و میکنند. این سازمانها با گسترش فضای مجازی و اینترنت به طور جدی وارد این فضا شدند و از شبکههایی مثل توئیتر، اینستاگرام و یوتیوب برای ترویج سبک زندگی غربی و مصرف گرایی و نیز برجسته کردن عناصر تساوی خواهی و مبارزه طلبی استفاده کردند. پیجهای مختلفی در این عرصه در حال فعالیت هستند که برخی از اینها در داخل فعال هستند و برخی هم پس از مهاجرت از ایران مشغول فعالیت هستند و از طریق عناصری که گفتیم ابتدا به صورت خیلی غیر محسوس شروع کردند و با به راه انداختن کرسیها و مناظرات همزمان با شبکههای ماهوارهای پیش میروند و هر دفعه از یک بخشی از حقوق زنان مسلمان یا بحثهای مربوط به آیات الاحکام استفاده میکنند و از طریق سیاه نمایی وضعیت زنان مانند فیلمی مثل سنگسار ثریا و... این شبکههای رسانهای به دنبال بازتولید چالشهای زنانه هستند که تحت عنوان خشونت علیه زنان مطرح میشود. این بحثها بحثهای چالشی است که خیلی از آنها هنوز هم با توجه به تحولات روز جامعه به لحاظ فکری پاسخ داده نشده است. ما در این زمینه قائل به قوت و پویا بودن فقه اجتماعی شیعه هستیم که باید علما و فقها روی آن بیشتر کار کنند و نتایج عملی آن را به مردم اطلاع دهند. ولی متأسفانه این گونه نیست و روی فقه خیلی کم کار شده یا اگر بخشهایی از مدارس علمیه مشغول کار بر روی این زمینه هستند حرف آنها خیلی جدی گرفته نمیشوند. اما از آن طرف به صورت شبکهای هم کار نمیشود در حالی که دشمن به طور جدی مشغول فعالیت در این زمینه است و دائماً چالش و شبهه ایجاد می کند. چالشهایی که خیلی از آنها شاید پاسخی داشته باشد اما کسی فرصت پاسخگویی به آنها را ندارد و یا به آنها پاسخگو نیست. این مسئله به تعارضات دامن میزند. یکی از بحثهای خیلی مهم همین بحث خشونت علیه زنان در داخل و خارج از خانه است که در همه کشورها من جمله کشور ما وجود دارد در برخی جاها هنوز سیستمهای ما مردسالارانه است و سنتی عمل میکند در حالی که زنهای ما مدرن شدهاند و آن سیستم قدیمی را قبول ندارند. ما باید زمینهای را فراهم کنیم تا حرف و مطالبات زنان شنیده شود نه این که آن قدر خودمان را از جامعه زنان جدا کنیم تا اعتراضات خیابانی شکل بگیرد. بحث دیگری که خیلی مهم است بحث گرایشهای فمنیستی در قالب همجنسگرایی و همجنسخواهی است. وقتی بحث تساوی زن و مرد مطرح میشود یکی از مقولات مربوط به آن تمایلات جنسی است. اگر در قدیم این تمایلات جنسی یک بیماری و اختلال محسوب میشد اما الان در جوامع غربی یک سبک زندگی جدید به حساب میآید و الان دارند در کشور از آن قبح زدایی میکنند. بحث دیگری که الان دشمن دارد روی آن سرمایه گذاری میکند حجاب و ارزشهایی مثل عفت و غیرت و... است. بحثهایی مانند زیر سؤال بردن تقدس مادری که جوامع غربی را دچار چالش کرد در ایران تازه مطرح میشود و بحث دیگری که در این زمینه مهم است. از طریق فضای مجازی مطالبات رسانهای فمنیستها را به اعتراض مدنی تبدیل میکنند. اگر دقت کنید جریانهای زیادی در این زمینه در حال فعالیت روزافزون هستند. شبکههایی مثل انقلاب زنانه که از سال 1393ش کار خود را به صورت جدی آغاز کرد و همزمان با خانم علینژاد این شبکه فالورهای زیادی جمع کرد که در حال پیگیری مطالبات فمنیستی است تا به تعارضات اخیر و کشتههای آبان، مصاحبه با مادران کشتههای اخیر این شبکه همزمان با مصی علینژاد و ایران اینترنشال و من و تو فعالیتهای خود را پیش میبرد و الان به این نکته رسیده که انقلاب آتی ایران انقلاب زنانه است و معتقد است که اگر زنان به صورت همزمان و جدی وارد میدان شوند میتوانند انقلاب دیگری را رقم بزنند.
قدس آنلاین: به عنوان یک بانوی ایرانی آینده فمنیسم در ایران را چگونه میبینید؟
میرجعفری: در بحثهای آینده پژوهی ما به تحولات غرب و آینده محتمل توجه میکنیم در این زمینه هم باید چنین کاری بکنیم با توجه به تحولات اخیر آینده فمنیسم در ایران آینده چندان خوبی نخواهد بود و اگر بانوان مسلمان انقلابی در این عرصه به طور جدی وارد نشوند و برای زن مسلمان هویت یابی نکنند و اگر برای هویت زن مسلمان جاسازی و فضا سازی نکنند ما حتماً در این حوزه مشکل خواهیم داشت. بله ما دیدیم که فمنیسم مخصوصاً در اغتشاشات اخیر با شعارهای تساوی طلبانه و سیاه نمایی نیازهای کاذبی از قیبل برداشتن حجاب، یا ورود زنان به ورزشگاه ایجاد کردند و آن قدر از طریق رسانهها آن را برجسته کردند که زنان احساس اجبار و نیاز نمودند و دائماً از طریق شعار زن زندگی آزادی ارزشهای غیراخلاقی را با آزادی یکی میدانند. ما میبینیم در غرب که تا انتهای فمنیسم رفته است با مشکلات و تعارضات زیادی در داخل خانواده روبهرو شدهاند و جنبش Me to را برای نشان دادن تعارضات و تجاوزاتی که با اسم آزادی به آنها تحمیل میشود را به راه انداختند. در داخل ایران است هم همان طور که دیدید برخی سلبریتیها فمنیستها این جنبش را ادامه دادند و خودشان اذعان کردند که با تلاش برای دستیابی به آزادی جنسی نه تنها زن آزادی بیشتری پیدا نمیکند بلکه دائماً در معرض تعرض قرار میگیرد. این آینده، آینده خوبی نیست با توجه به تحولات مربوط به حجاب و عفاف در کشور خیلی نمیتوانیم امیدوار باشیم هر چند همه باید امید آفرینی باشند و مسئولین به طور جدی باید به دنبال ایجاد ساختارهای راحت و در عین حال مفید برای زنان باشند. ساختارهای زنانه در داخل و خارج خانواده باید در نظر گرفته شود تا زن در آن احساس هویت بخشی و آزادی و آرامش بکند در چنین فضایی به قول معروف احساس راحتی زنان در جامعه بهترین تبلیغ برای الگوی صحیح زندگی و دوری از خشونت علیه زنان و آزادیهای مشروع زن خواهد بود. ما خیلی از این آینده را مدیون خانوادههای شهدا و زنان آگاه و انقلابی هستیم که هنوز هم میبینیم با وجود این همه تحولات مدرنیته فرزندانی که در دامن این مادران غیور تربیت شده اند در جای جای کشورمان دیده میشوند پس باید امیدوار باشیم و برای الگوسازی، شبکهسازی و جریانسازی زن مسلمان در جامعه تلاش بکنیم.
نظر شما