به گزارش قدس آنلاین، در شرایطی که لبنانیها زمام امور سیاسی خود را به دست بازیگران خارجی سپرده و علنا اعتراف میکنند که قدرت توافق برای انتخاب رئیس جمهور را ندارند، چندین سناریو برای پرونده ریاستجمهوری لبنان ترسیم میگردد.
درحال حاضر مواضع اتخاذ شده از جانب بازیگران خارجی موثر بر پرونده لبنان یعنی آمریکا و برخی کشورهای حوزه خلیج فارس از جمله عربستان سعودی نشان میدهد که برخلاف تبلیغات صورت گرفته، اصلا بحث انتخاب رئیس جمهوری که مورد توافق همه احزاب لبنانی بوده یا در زمینه اقتصاد تخصص داشته باشد و بتواند این کشور را از بحرانهایی که گرفتار آن شده خارج کند، مطرح نیست؛ بلکه بحث اصلی مربوط به رئیس جمهور موافق حزبالله یا مخالف حزبالله است؛ یعنی یا رئیس جمهوری که در خدمت مسائل و منافع داخلی لبنان باشد یا رئیس جمهوری که گوش به دستورات و دیکتههای خارجی دوخته است.
اما نه آمریکا و نه کشورهای عربی علنا به این هدف خود اشاره نمیکنند و در صدد استفاده از روشهای دیپلماتیک برای جلب رضایت افکار عمومی هستند. طبیعتا آمریکا با وجود اینکه میگوید قصد مداخله در امور سیاسی لبنان را ندارد، به دنبال روی کار آوردن یک رئیس جمهور مخالف حزبالله است؛ اما نه به این معنا که بخواهد در این مسیر همه کارتها را بسوزاند. بلکه آمریکاییها ترجیح میدهند یک استراتژی بلند مدت طراحی کنند.
در این بین عربستان نیز نشان داده که به دنبال واکنش سریع به پرونده سیاسی لبنان نیست و به طور کلی نه آمریکاییها و نه سعودیها برخلاف ادعاهای خود عجلهای برای انتخاب رئیس جمهور در لبنان ندارند. از طرف دیگر حزبالله تلاش دارد به روشی مطمئن پرونده ریاستجمهوری و نیز تشکیل دولت لبنان را به نتیجه برساند.
منابع آگاه از این فضا معتقدند، حزبالله ترجیح میدهد نخستوزیر و رئیس جمهوری در لبنان روی کار بیایند که موجب تحریک دیگر احزاب داخلی لبنان یا بازیگران خارجی نشوند و در این زمینه به نظر میرسد «سلیمان فرنجیه» رئیس جریان المرده گزینه تقریبا بیطرفی باشد که در عین اتحاد با حزبالله، برای طرفهای خارجی نیز تحریکآمیز نیست.
بنابراین از نظر حزبالله «نجیب میقاتی» مامور تشکیل دولت لبنان همچنان بهترین گزینه برای نخستوزیری این کشور است. اطلاعات نشان میدهد که پرونده ریاستجمهوری از نظر بسیاری از احزاب مهمتر از تشکیل دولت است؛ زیرا این رئیس جمهور است که حکم تشکیل دولت و تعیین مناصب و ... را صادر میکند و سخنگوی رسمی دولت و مسئول سیاستهای خارجی کشور و اولین مرجع در تعیین مناصب قضایی است.
-در سناریو اول ممکن است مخالفان حزبالله جهت کسب حد نصاب دو سوم آرای نمایندگان برای انتخاب رئیس جمهور مورد نظر خود تلاش کنند. لازمه این امر متحد شدن همه مخالفان حزبالله در لبنان است و آنها همچنین باید به دنبال نامزدی بگردند که مورد قبول احزاب بیطرف و نیز جریان آزاد ملی که بزرگترین مولفه مسیحی تاثیرگذار بر روند انتخاب رئیس جمهور است، باشد. اما شکافهای موجود در صفوف مخالفان حزبالله و به ویژه اعضای جریان ۱۴ مارس تحقق این سناریو را دشوار کرده است.
-در سناریو دوم ائتلاف حزبالله باید دو سوم آرای نمایندگان را برای انتخاب رئیس جمهوری که مد نظر دارد کسب کند و لازمه تحقق این مسئله، اتحاد حزبالله با احزاب بیطرف و نمایندگان ارامنه و دیگر فراکسیونهایی است که هرچند در ائتلاف ۸ مارس نیستند اما مواضعی همسو با آن دارند.
-برخی پیشبینی میکنند که شاید طرفهای مربوطه در صدد ارائه پیشنهادی با این مضمون باشند که در ازای روی کار آمدن یک نخستوزیر مخالف حزبالله، یک رئیس جمهور موافق و همسو با این حزب روی کار بیاید. اما تاکنون هیچگونه بحث جدی در این زمینه مطرح نشده است.
-با توجه به سناریو سوم، ممکن است مخالفان حزبالله معاملهای را بپذیرند که طبق آن یک نخستوزیر همسو با حزبالله در لبنان روی کار آمده و در مقابل رئیس جمهور جدید از اردوگاه مخالف حزبالله انتخاب گردد. بزرگترین مانع پیش روی اجرای این سناریو آن است که لبنانیها اکنون هیچ نامزدی به جز نجیب میقاتی برای نخستوزیری آینده ندارند. میقاتی طی همه سالهای حضور خود در راس دولت لبنان نشان داده که عمدتا مواضع تابع آمریکا و عربستان و فرانسه دارد.
-سناریو پنجم به این صورت است که شاید روند انتخاب رئیس جمهور لبنان، از صفبندیهای سیاسی خارج گردد و تبدیل به فرصتی برای خروج از بحران اقتصادی شود. به عبارت دیگر ممکن است لبنانیها تصمیم بگیرند برای مدتی پرونده ریاستجمهوری را کنار گذاشته و متمرکز بر بحران مالی و اقتصادی این کشور شوند.
اما تحقق این سناریو چیزی شبیه به محال است؛ زیرا در سایه عدم حضور یک رئیس جمهور رسمی که قوانین و دستورات را صادر کند، رسیدگی به بحران اقتصادی در ایستگاههای مختلف با چالشهای زیادی مواجه میگردد؛ به ویژه در زمینه استخراج و تولید انرژی در آبهای منطقهای لبنان. علاوه بر آن طرفهای خارجی از جمله صندوق بینالمللی پول نیز اعلام کردهاند در صورتی که لبنانیها بحران سیاسی خود را حل نکنند حاضر به همکاری با این کشور نیستند.
-در سناریو پایانی، نه ائتلاف حزبالله و نه مخالفان آن نمیتوانند به حد نصاب لازم جهت انتخاب رئیس جمهور برسند که این به معنای بسته شدن افقهای سیاسی و ادامه خلأ ریاستجمهوری است؛ به ویژه اینکه اردوگاه مخالف حزبالله و شماری از احزاب دیگر ایده گفتگو و توافق برای انتخاب رئیس جمهور را رد میکنند.
منابع دیپلماتیک و همچنین تحلیلگران لبنانی بر این باورند که نمیتوان گفت هیچ یک از این سناریوها نسبت به سناریوهای دیگر شانس بیشتری دارند و حتی ممکن است هیچ یک از آنها محقق نشوند؛ چرا که همواره جریانات سیاسی لبنان غیرقابل پیشبینی است اما سناریو پایانی یعنی ادامه خلأ ریاستجمهوری با توجه به فضای کنونی لبنان شاید محتملترین سناریو باشد.
از زمان اجرای توافق طائف در ۱۹۸۹ سابقه نداشته که انتخاب رئیس جمهور لبنان در موعد مقرر انجام شود و همواره یا با تعویق مواجه شده یا با خالی ماندن منصب ریاستجمهوری . در این دوره نیز بسیاری پیشبینی میکنند که با توجه به نبود هرگونه نشانه تفاهم سیاسی در کشور، لبنانیها دست کم تا چند ماه بعد از سال جدید میلادی نیز در این بنبست باقی بمانند.
نظر شما