به گزارش قدس آنلاین در حالی که مدیران فوتبال ایران میخواهند با مربی همیشه ناکام، یعنی کارلوس کیروش، تیم ملی ایران را راهی جام ملتهای آسیا کنند، فوتبال عربستان با حضور رونالدو در فکر کسب میزبانی جام جهانی ۲۰۳۰ است.
حضور رونالدو در لیگ فوتبال عربستان، طبیعتا توازن میان النصر و رقبای این تیم را به هم میزند؛ بنابراین سایر تیمهای این لیگ نیز باید دستی بجنبانند و بازیکنان طراز اولِ سنبالای فوتبال اروپا را جذب کنند.
از همین الان زمزمههای حضور لیونل مسی در تیم الهلال، در پایان این فصل فوتبال اروپا شنیده میشود. الهلال دنبال جذب مسی در تابستان سال ۱۴۰۲ است؛ هدفی که احتمالا محقق نخواهد شد ولی ممکن است در تابستان ۱۴۰۳ تحقق یابد.
حتی اگر مسی نخواهد راه رونالدو را طی کند و سر از عربستان درآورد، حضور بازیکنانی نظیر راموس و زلاتان در لیگ فوتبال عربستان، در تابستان سال آتی، کاملا محتمل است.
در اوایل دهۀ ۱۹۹۰، فوتبال ژاپن با چنین سیاستی موفق شد که جهشی بزرگ را پایهگذاری کند. ژاپنیها زیکو را در لیگ فوتبالشان داشتند و بعدها نیز زیکو به عنوان مربی باشگاهی و سپس مربی تیم ملی ژاپن به فوتبال این کشور خدمت کرد.
حضور بازیکنان برزیلی در لیگ فوتبال ژاپن، یکی از علل پیشرفت فنی و ارتقای کیفی این لیگ بود. ژاپنیها فرصت حضور در جام جهانی ۱۹۹۴ را با گلی که در دقیقۀ ۹۰ از عراق دریافت کردند، از دست دادند ولی از سال ۱۹۹۸ همیشه در جام جهانی حضور داشتهاند و همیشه نیز خوب فوتبال بازی کردهاند. یعنی فوتبالی هجومی و تماشاگرپسند ارائه کردهاند و بیش از آنکه به فکر موفقیت در یک دورۀ جام جهانی باشند، به فکر ارتقای کیفیشان در جهان فوتبال بودهاند.
در واقع ژاپنیها نگاه بلندمدت به فوتبال داشتهاند و موفقیت در فوتبال را امری مقطعی، که قرار است درمان دردهای اجتماعی و سیاسی باشد، در نظر نگرفتهاند.
به نظر میرسد حضور کریس رونالدو در لیگ فوتبال عربستان نیز سرآغاز پیموده شدن مسیری از سوی عربستانیهاست که ژاپنیها سه دهه قبل آن را آغاز کردند.
در فوتبال عربستان همیشه "پول" وجود داشته اما حضور رونالدو در عربستان "اعتبار" را هم به این فوتبال اضافه میکند. البته این حرف به این معنا نیست که قبلا فوتبال عربستان فاقد اعتبار بود؛ بلکه دلالت بر اعتبار ویژهای که رونالدو برای فوتبال عربستان به ارمغان میآورد.
ژاپن و کرۀ جنوبی در سال 2002 میزبان جام جهانی بودند. از حیث کسب افتخارات آسیایی، عربستان همردۀ این دو کشور است. در جام جهانی نیز عربستان زودتر از ژاپن و کره به مرحلۀ حذفی صعود کرد اما هر طور که حساب کنیم، عربستان در جام جهانی فاقد موفقیت کره و حتی ژاپن بوده است.
همچنین باید گفت که موفقیت فوتبال یک کشور صرفا با درخشش در جام جهانی رقم نمیخورد. حضور مداوم و بدون انقطاع در جام جهانی نیز شرط است. فوتبال عربستان از سال 2006 به بعد، تدریجا افت کرد و این کشور دو بار از راهیابی به جام جهانی بازماند (2010 و 2014). وجود یک لیگ معتبر، مانع چنین انقطاعی است.
علاوه بر این، نفس برخورداری از یک لیگ فوتبال معتبر، مایۀ تقویت تیم ملی هر کشوری است. ناکامی برزیل در پنج دورۀ گذشتۀ جام جهانی، تا حد زیادی ناشی از افت لیگ فوتبال این کشور در قرن بیستویکم است.
برزیلیها در سال 2002 قهرمان جهان شدند ولی پس از آن فقط یکبار موفق شدند به نیمهنهایی جام جهانی برسند که آن یکبار هم میزبان مسابقات بودند و البته 7 بر 1 مغلوب آلمان شدند. در جامهای 2006، 2010، 2018 و 2022، برزیل در یکچهارم نهایی مغلوب فرانسه و هلند و بلژیک و مراکش شد.
اما فوتبال چیزی فراتر از میدان مسابقه است. فوتبال امروزه یک تجارت بزرگ است. حضور بازیکنانی نظیر رونالدو و راموس و دنی آلوز و زلاتان و غیره، ارتزاق فوتبال عربستان از پول نفت را کاهش میدهد و محملهای لازم برای پولسازی را در دل این فوتبال ایجاد میکند.
این سیاست که کشوری با فوتبال ضعیف یا نوپا، با اتکا به ستارههای در آستانۀ بازنشستگی موفق شود در دنیای فوتبال جهش یا دست کم رشد قابل توجهی داشته باشد، در دهۀ 1970 در آمریکا اجرا شد؛ با حضور پله و کرایف و بکنبائر در لیگ فوتبال آمریکا. بعدها نیز، چنانکه گفتیم، ژاپن چنین سیاستی را در پیش گرفت.
ورود رونالدو به فوتبال عربستان در واقع تکرار تجربۀ موفق آمریکاییها و ژاپنیها است. میزبانی جام جهانی، چیزی است که عربستان سخت در پی آن است. علاوه بر دو رقیب فوتبالی این کشور (کرۀ جنوبی و ژاپن)، رقیب سیاسی عربستان (قطر) نیز موفق به کسب میزبانی جام جهانی شده است.
بنابراین ریاض نه تنها امیدوار به کسب میزبانی جام جهانی است بلکه آن را ضروری هم میبیند. بویژه اینکه جامهای جهانی آینده بیش از یک میزبان دارد و همین شانس را برای کسب میزبانی جام 2030 یا 2034 بیشتر میکند.
حضور بن سلمان در راس قدرت سیاسی در عربستان و اتخاذ سیاست لیبرالیزاسیون از سوی وی، به رغم افتضاح مربوط به قتل خاشقچی، در مجموع عربستانی آزادتر را در آینده نوید میدهد. افزایش آزادیهای اجتماعی از سوی یک حکومت استبدادی، به هر حال در ترمیم چهره و افزایش وجهۀ در دنیای امروز موثر خواهد بود.
رونالدو قرار است چهرۀ بهتر و موجهتری از کشور عربستان ترسیم کند. او به یک معنا مکمل فوتبالیِ پروژۀ سیاسی کلانی است که از چند سال قبل در عربستان استارت خورده. همسویی خواسته یا ناخواستۀ این دو پروژه، عربستانی موجهتر با فوتبالی توانمندتر را پدید میآورد. بنابراین هر طور که حساب کنیم، حضور رونالدو در باشگاه النصر به سود کشور عربستان است.
زمانی که رونالدو به یوونتوس رفت، بسیاری از کسانی که قبلا مشتری بازیهای یوونتوس در لیگ فوتبال ایتالیا نبودند، هر هفته بازیهای یوونتوس را تماشا میکردند. چنین توجهی به لیگ فوتبال عربستان، خودش یک دستاورد بزرگ برای این کشور است. طبیعتا با اضافه شدن بازیکنانی چون راموس و سایر پیر و پاتالهای محبوب فوتبال اروپا به لیگ عربستان، این توجه جهانی افزایش خواهد یافت و شامل حال الهلال و یکی دو تیم دیگر لیگ عربستان نیز خواهد شد.
رونالدو قطعا یعنی آیندۀ بهتر برای فوتبال عربستان. ولی شاید زور محبوبیت و اعتبار و جذابیت او چنان باشد که به سهم خودش بتواند حتی در رقمخوردن آیندهای بهتر برای کشور عربستان نیز تاثیرگذار باشد.
نظر شما