تحولات منطقه

۲۹ساله بود که حین تماشای یک بازی بیسبال، ایده یک داستان به او الهام شد. پس از بازی به خانه رفت و همان شب شروع به نوشتن کرد. رمان «به آواز باد گوش بسپار» به این صورت خلق و منتشر شد و در همان سال جایزه نویسنده جدید گونزو را دریافت کرد. این موفقیت هاروکی موراکامی را تشویق کرد تا به نوشتن ادامه دهد.

گوش سپردن به آواز باد/ به انگیزه زادروز «موراکامی» نویسنده ژاپنی
زمان مطالعه: ۲ دقیقه

هاروکی موراکامی در ژانویه ۱۹۴۹ در شهر کیوتو ژاپن متولد شد اما آثار او منحصر به خوانندگان ژاپنی نیست، آثارش در سطح جهانی پرفروش هستند و به ۵۰ زبان دنیا برگردانده شده‌اند. میلیون‌ها نسخه از کتاب‌های او در خارج از کشور خودش به فروش رفته ‌است.
در سال‌های کودکی موراکامی در ژاپن، هنوز هم اثرات جنگ جهانی دوم به خوبی حس می‌شد و موراکامی به همین علت دوران کودکی سختی را پشت سر گذاشت اما چون عاشق درس خواندن بود به سختی مدرسه را تمام کرد و وارد دانشگاه هنرهای نمایشی در توکیو شد. همان جا با همسرش یوکو آشنا شد. او از کار کردن برای دیگران و زندگی کارمندی نفرت داشت و تصمیم گرفت شغل مورد علاقه خودش را راه بیندازد، به این ترتیب وقتی ۲۵ ساله بود با کمک یوکو یک کافی‌شاپ کوچک افتتاح کرد. آن‌ها می‌خواستند فضایی ایجاد کنند تا مردم در آنجا به موسیقی گوش دهند و کمی از زندگی روزمره‌شان فاصله بگیرند.
پس از موفقیت نخستین رمانش در سال ۱۹۸۰ میلادی رمان «پین‌بال» را به چاپ رساند که نخستین قسمت از سه‌گانه «موش صحرا» بود. در واقع، به آواز باد گوش بسپار، پین‌بال ۱۹۷۳ و تعقیب گوسفند وحشی، سه قسمت یا اپیزود از داستان سه‌گانه موش صحرایی هستند و متمرکز بر همان راوی به نام «موش» هستند.
او در سال ۱۹۸۵، کتاب «سرزمین عجایب بیرحم و پایان جهان» را نوشت. ۳۸سالگی نقطه عطف زندگی او بود چون در همین سال رمان «چوب نروژی» که داستانی در مورد دلتنگی و فقدان است را منتشر کرد. این کتاب در میلیون‌ها نسخه در بین جوانان ژاپنی فروخته شد و موراکامی ناشناس را در کانون اصلی توجه قرار داد و پس از آن او ژاپن را ترک کرد چون معتقد بود در ژاپن، او را می‌شناسند و حالا باید جهان او را می‌شناخت.

خالق بهترین آثار رئالیسم جادویی
او خالق بهترین آثار در سبک رئالیسم جادویی است. میل موراکامی به واکاوی جهان و هستی انسان موجب شده ‌است در کتاب‌هایش از موضوعاتی صحبت کند که دغدغه مشترک بسیاری از انسان‌هاست. او با وارد کردن شخصیت‌های داستان‌هایش در یک هزارتوی پیچیده و سفرهای متافیزیکی، از زاویه‌های مختلفی به طبیعت فرد، روح انسان، ساختار جوامع معاصر، پیچیدگی شخصیتی انسان‌ها و غیره نگاه می‌کند.
زندگی موراکامی همیشه با یک برنامه خاص پیش می‌رود به خصوص وقتی در حال نوشتن رمان باشد. او هر روز ساعت ۴ صبح بیدار می‌شود. ۶-۵ ساعت کار می‌کند. بعدازظهرها ۱۰ کیلومتر می‌دود یا هزار و ۵۰۰ متر شنا می‌کند. گاهی وقت‌ها هر دو را انجام می‌دهد. سپس کمی مطالعه می‌کند و به موسیقی گوش می‌دهد و ساعت ۹ شب به رختخواب می‌رود. حوزه علاقه‌مندی موراکامی منحصر به موسیقی و نویسندگی نیست. او به ترجمه هم علاقه دارد و به عنوان مترجم شناخته شده و آثار نویسندگان آمریکایی از جمله شل سیلور استاین را به ژاپنی ترجمه کرده است.
او جزو نویسندگانی است که هر چند تاکنون موفق به دریافت جایزه نوبل نشده اما هر سال به عنوان یکی از نامزدهای دریافت جایزه نوبل ادبیات معرفی می‌شود. کافکا در کرانه، پس از تاریکی، سوروکو تازاکی بی‌رنگ و سال‌های زیارتش و کشتن کمانداتور از جمله آثار موراکامی هستند که مورد اقبال مخاطبان جهانی قرار گرفته‌اند.

مترجم: زهرا زمانیان

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.