وی می نویسد: باوجود همه صحبتهایی که در مورد چگونگی ورود آمریکا به یک دوره جدید جهانی وجود دارد، سال گذشته شباهت زیادی به سال ۲۰۰۸ داشت. در آن سال، روسیه به همسایه خود، گرجستان، حمله کرد و با چالشهای شدید اقتصادی جهانی روبهرو شد. با این حال، یک تفاوت قابل توجه، وضعیت چین و ایالات متحده است. روابط در آن زمان، حتی در میان اختلافات سیاسی و ایدئولوژیک و تضاد منافع امنیتی با همکاریهای منفعت آمیز امکانپذیر بود. در حال حاضر ، روابط چین و ایالات متحده از یک رابطه رقابتی و گاهی همکاری، به روابطی که تقریباً از هر نظر تقابل آمیز است، تنزل داده شده است.
به گفته پالسون، اگرچه ایالات متحده در تلاش است ائتلافی از کشورهای همفکر را برای مقابله با چین سازماندهی کند، اما این راهبرد کارساز نیست. متحدان و شرکای ایالات متحده، تمایل خود را برای عدم انزوا و مهار پکن پنهان نکردهاند. اکنون این تلاشهای آمریکا ، کمتر موفقیت آمیز خواهد بود و واشنگتن را در معرض خطر فشار اقتصادی قرار خواهد داد. در واقع، بسیاری از کشورها تجارت خود را با چین عمیقتر میکنند. تلاش واشنگتن برای انزوای پکن مطمئناً به چین آسیب میزند، اما به تولیدکنندگان مشاغل در ایالات متحده نیز آسیب خواهد رساند، بهخصوص شرکتهای معمولی که به چین وابسته هستند.
پالسون معتقد بود بحرانهای مالی اجتنابناپذیر هستند و اگر دو اقتصاد بزرگ و محرکهای رشد اقتصادی، قادر به برقراری ارتباط و هماهنگی برای پیشبینی و جلوگیری از اقتصاد باشند، مدیریت آنها ، بسیار آسانتر خواهد بود. وی افزود: این در راستای منافع مشترک چین و ایالات متحده است که این کار را انجام دهند. بیل گیتس، یکی از بنیانگذاران و میلیاردر مایکروسافت، در اظهارنظری مشابه، با حضور در مجمعی در ۲۳ ژانویه در استرالیا، خاطرنشان کرد رشد چین به یک اقتصاد پیشرو در دهههای اخیر «پیروزی بزرگی برای جهان» بوده است، اما ایالات متحده و چین در حال حاضر با یک بازنده و باخت روبهرو هستند.
خبرنگار: زینب اصغریان
نظر شما