پیش از این، بازار متشکل ارزی مهمترین برنامه دولت برای مهار تلاطمهای بازار ارز، کنار زدن بازار دبی امارات و سلیمانیه عراق در تعیین قیمت ارز در ایران و به حاشیه راندن معاملات کف خیابان بود، اما با انحراف این بازار از اهدافش، سیاستگذار ناچار شد در اهداف و ساختار این بازار تجدیدنظر کند و حالا مرکز مبادله ارز و طلا را میتوان نسخه ارتقایافته بازار متشکل ارزی دانست. از مهدی دارابی، پژوهشگر اقتصادی درباره ماهیت این بازار و اهدافی که سیاستگذار از راهاندازی آن دنبال میکند، پرسیدیم. وی به پرسشهای خبرنگار قدس درباره علت ناکامی بازار متشکل ارزی پاسخ داد و این پرسش که اگر سیاستگذار با فرمانی که هم اکنون به پیش میرود به راه خود ادامه دهد، سرانجام مرکز مبادله ارز و طلا چه میشود؟ مشروح گفتوگوی قدس با مهدی دارابی را در ادامه بخوانید.
سیگنال بازار غیررسمی به بخش واقعی اقتصاد
مهدی دارابی، کارشناس اقتصادی معتقد است یکی از مسائلی که همیشه در بازار ارز با آن مواجه بودیم این است که سیاستگذار با یک بازار غیررسمی ارز و داراییهای خارجی بزرگی مواجه بوده و ابزار کافی هم برای کنترل این بازار غیررسمی نداشته، برای همین همواره آن را انکار کرده است.
این پژوهشگر اقتصادی میگوید: شاید برخی بگویند ما بیشتر ارزهایمان را در نیما معامله میکنیم، ولی وقتی همه ارزهای ما در شبکه غیررسمی جابهجا میشوند یا به خاطر مشکلات تحریمی از طریق تراستی انجام میشود، این بدان معناست که این نقل و انتقالات ارزی در بازار غیررسمی انجام میشود که بازار بزرگی است و به خاطر همین بزرگ بودن قادر است به بخش واقعی اقتصاد سیگنال دهد.
رهبری قیمت در دست بازار غیررسمی
دارابی با بیان اینکه توجه و اعتماد جامعه تولیدی و مصرفی ما به بازار غیررسمی نشان از این دارد که بازار غیررسمی نماگر درستی از وضعیت اقتصادی ماست، میافزاید: ریال از سال۱۳۱۱ در عمل به گردش آمد و از همان موقع میبینید بازار غیررسمی سیگنال دقیقتری از وضعیت اقتصادی به ما داده و رهبری قیمت را بازار غیررسمی بر عهده داشته است. یکی دیگر از دلایل بزرگ بودن بازار غیررسمی طلاست که به خاطر جانشینی کاملی که با بازار ارز دارد موجب میشود بازار غیررسمی ما بزرگتر شود و در واقع این دو بازار یعنی ارز و طلا را نمیتوانیم از هم جدا کنیم. شاهد این مدعا هم این است که هر وقت اسکناس را بهشدت کنترل کردیم، سبب شد متقاضیانش از بازار خارج و به سمت سکه و طلا بروند. همه این موارد گواه این است که ما مجبوریم در این وضعیت، ابزاری برای مدیریت بازار غیررسمی داشته باشیم.
تجربه نبود بازار متشکل ارزی در دو دهه
این تحلیلگر مسائل ارزی تأکید میکند: در سالهای متمادی به دلیل انکار بازار غیررسمی و اینکه بازار رسمی متشکلی نداشتیم که قدرت رهبری داشته باشد، همواره به شکلی منفعلانه و به روشهای سنتی و ناکارا در بازارغیررسمی مداخله کردیم. یعنی عملا ً ابزاری نداشتیم و مجبور بودیم به این شکل اقدام کنیم و این شیوه مداخله در بازار غیررسمی مفاسدی هم داشته که از تجربه رئیسکل اسبق و معاون ارزی وی گرفته تا مداخلات سنگین دهههای۸۰ و ۹۰ که نزدیک به ۲۸۴ میلیارد دلار سرفصل مداخله در بازار غیررسمی داشتیم و اصلاً نمیدانیم این ارزها چه شد و آخرش هم ارز جهش پیدا کرد.
حالا بانک مرکزی با فهم این مشکل تاریخی به دنبال شکل دادن یک بازار رسمی تحت عنوان مرکز مبادله ارز و طلاست که بتواند انواع قراردادها و معاملهگران را پوشش بدهد.
مرکز مبادله ارز و طلا رقیب بازار غیررسمی
دارابی هدف از تشکیل بازار مبادله ارزی را ایجاد یک بازار رقیب برای بازار غیررسمی دانسته و میافزاید: بازار غیررسمی ما حذف شدنی نیست، اما میتوانیم بازاری رسمی داشته باشیم که بتواند سهمی در رهبری قیمت داشته باشد. این بازار آنچنان که از شواهد پیداست قرار است پوششدهنده قراردادهای متنوعی باشد؛ یعنی بازاری که هم صرافیها در آن فعالیت دارند و هم واردکنندگان و صادرکنندگان و خرید و فروش طلا هم در این بازار انجام شود.
وی تأکید میکند: بزرگترین خطری که بازار مبادله را تهدید میکند، مداخلات دستوری است که برای بازار متشکل ارزی هم ایجاد شد و عملاً بازار متشکل را از اهداف اصلی خودش دور کرد. در سامانه نیما هم قرار بود هیچ مداخله دستوری انجام نشود، ولی بارها مداخلات دستوری در این سامانه انجام شد. اکنون هم میبینید که نرخ دستوری روی آن سوار است. قسمت جالب قضیه این است که خود بانک مرکزی هم نرخ دستوری را ایجاد میکند، پس مدیریت بازار با نگاه قبلی، مرکز مبادله ارز و طلا را از اهداف خودش دور میکند.
حداقل کردن نوسانها وظیفه مرکز مبادله ارزی
دارابی با اشاره به اینکه یک بازار عمیق متشکل و مبادله ارزی وظیفهاش تثبیت نرخ نیست، تأکید میکند: وظیفه این بازار حداقل کردن نوسانهای نرخ ارز حول روند افزایشی است. وی میافزاید: روند افزایش نرخ ارزی که کشور ما تجربه میکند به خاطر ناترازیهای اقتصادی مزمن شده است. شاید بتوانیم یک مدت با ارزپاشی و تعیین دستوری نرخ را ثابت نگه داریم، ولی حاصل آن از دست دادن منابع و در نهایت جهشهای ارزی است. دولت، مجلس و همه سطوح حاکمیت باید این واقعیت را بپذیرند که ما یک روند افزایشی در نرخ ارز داریم و بازار مبادله ارزی فقط باید نوسانها را به حداقل برساند.
تناقض سیاستهای دستوری با اهداف مرکز
این کارشناس اقتصادی با بیان اینکه با قضیه نرخ ارز ۲۸هزارو۵۰۰ معلوم نیست واقعاً بازار مبادله ارزی چه نسبتی با رویکرد تثبیتی در نیما دارد، تأکید میکند: یک مقدار این تناقض در رویکردها سبب تردید در موفقیت بازار مبادله ارزی میشود چون ممکن است با نخستین شوک ارزی، سیاستگذار دوباره به صورت دستوری در بازار مداخله کند. با این اوصاف صرافان و معاملهگران طلا شاید انگیزهای برای ورود به بستر رسمی معاملات نداشته باشند.
بیاعتمادی در خلأ سیاستهای صریح ارزی
دارابی با تأکید بر اینکه تثبیت نرخ ارز و کاهش نرخ ارز باید در سیاستهای کلان اقتصادی دنبال شود نه در بانک مرکزی و سیاستهای ارزی میافزاید: رئیس بانک مرکزی باید دنبال اقناع سیاستگذار باشد که من نرخ ارز را تثبیت نمیکنم و قولی هم مبنی بر این کار نمیتوانم بدهم، آن وقت میتوانند یک روند با نوسانهای حداقلی را قول بدهند.
وی میگوید: ایجاد این زیرساخت و این بازار را بسیار مثبت ارزیابی میکنم، ولی به نتیجه رسیدن آن را در گرو اقرار و بیان صریح سیاستگذار میدانم. در صورتی که چنین اظهار نظر صریحی از رئیسکل بانک مرکزی نمیبینیم و آنچه واضح است این بوده که من میخواهم تثبیت کنم. برخی میگویند سیاستگذار برای مدیریت جو روانی حرف از تثبیت میزند، ولی نظرش تثبیت نیست. این برای جلب اعتماد معاملهگران کفایت نمیکند. اتفاقاً باید در سطح عموم جامعه سیاست بانک مرکزی مشخص باشد که من دیگر سیاست تثبیت نرخ ارز را انجام نمیدهم. این سیاست باید آشکار و صریح گفته شود. اگر به این مرحله رسیدیم و تغییر رویکرد دادیم تازه گام نخست برای هر اصلاحی است.
خبرنگار: زهرا طوسی
۲۶ بهمن ۱۴۰۱ - ۰۳:۴۶
کد خبر: ۸۵۰۱۶۶
فرزین، رئیسکل بانک مرکزی مدعی است مرکز مبادله ارز و طلا که تا اوایل هفته آینده افتتاح میشود را به زودی به یک مرکز بزرگ برای معاملات ارزی در منطقه تبدیل خواهد کرد.
زمان مطالعه: ۵ دقیقه
نظر شما