برای موفقیت در یک جمع باید شرح صدر و قول سدید و مقاومت و ایستادگی در ارتباط با امور را سرلوحه کار خود قرار داد. جامعه ذاتاً تشتت و اختلافنظر دارد و همه یکدست نیستند، اما آنکسی میتواند یک جامعه معتدل ایجاد کند که هم قول سدید و محکم و برهانی استدلالی داشته و هم نرمخویی داشته باشد. این مسئله جز از راه داشتن شرح صدر و تحمل بالا و علم بهعلاوه حلم ممکن نیست.
اگر یک جامعه از راهِ درستِ هدایت که از طریق پیامبر اعلامشده است منحرف و به ارزشهای دروغین روی بیاورد و شعارهای بدون محتوا را برای جامعه ایجاد کند، قطعاً نمیتواند یک امت الگو و وسط باشد، ارزشهای جامعه فرومیپاشد، هرگز سایر امتها این امت را بهعنوان یک جامعه فاخر و فخیم نگاه نمیکنند و در نهایت باعث میشود که جامعه در پایینترین سطح اجتماعی در جامعه جهانی شکل بگیرد.
حجتالاسلام والمسلمین مرتضی جوادی آملی، محقق و پژوهشگر دینی و استاد حوزه و دانشگاه و رئیس بنیاد بینالمللی علوم وحیانی اسراء ضمن تبریک مبعث رسول گرامی اسلام(ص) گفت: عید مبعث در منابع روایی ما بهعنوان برترین عید و تجلی اعظم یاد میشود و تمام اعیاد در عید مبعث ریشه دارند. وقتی پیامبر گرامی اسلامی به امر رسالت و نبوت مبعوث شد، تمام خیرات و برکات از این جایگاه سرازیر میشود، یعنی اگر ما عید قربان، غدیر و فطر و نظایر آن را داریم ریشه همه این اعیاد در عید مبعث است. در ادامه، مشروح این گفتوگوی اختصاصی ایسنا را خواهید خواند.
نگاه قران به اخلاق اجتماعی رسول اکرم(ص) چه ابعادی دارد؟
خدای عالم در قرآن، شخصیت پیامبر گرامی اسلام را به بهترین وجهی ستوده و معرفی کرده است. گاهی میفرماید «وَمَا اَرسلَناکَ اِلّا رَحمَهُ لِلعالَمین» به این معنا که «ما تو را نفرستادیم مگر آنکه رحمت برای اهل عالم باشی» که در این آیه پیامبر بهعنوان رحمت و خیروبرکت برای همه عالم هستی معرفیشده است. گاهی او را نهتنها صاحب خُلق عظیم میشمارد، بلکه او را بر کرسی اخلاق قرار میدهد و میفرماید که «وَ اِنَّکَ لَعَلّی خُلقِ عَظیم» به این معنا که «و تو اخلاق عظیم و برجستهای داری» که در این آیه آن چیزی که نزد خدای عالم حقیقتاً عظیم و بزرگ شمرده شده، اخلاق است و اخلاق محمدی سرآمد الطاف الهی برای بشر است.
اما در سوره مبارکه آلعمران پیامبر را اینگونه میستاید که «فَبِما رَحمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنتَ لَهُم وَلَو کُنتَ فَظًّا غَلیظَ القَلبِ لَانفَضّوا مِن حَولِکَ فَاعفُ عَنهُم وَاستَغفِر لَهُم وَشاوِرهُم فِی الأَمرِ فَإِذا عَزَمتَ فَتَوَکَّل عَلَی اللَّهِ آن اللَّهَ یُحِبُّ المُتَوَکِّلینَ» یعنی «به برکت رحمت الهی، در برابر مردم نرم و مهربان شدی و اگر خشن و سنگدل بودی از اطراف تو پراکنده میشدند. پس آنها را ببخش و برای آنها آمرزش بطلب و در کارها، با آنان مشورت کن. اما هنگامیکه تصمیم گرفتی، قاطع باش و بر خدا توکل کن، زیرا خداوند متوکلان را دوست دارد.
این آیه از سوره آلعمران جهات مختلفی از شخصیت پیامبر گرامی اسلام در امر رسالتش را معرفی میکند و این است که از جایگاه رحمت خداوند تعالی، پیامبر گرامی اسلام با افراد جامعه در بهترین شکل برخورد میکرد. این رحمت یک رحمت ویژهای است که خدای عالم نصیب پیامبر کرد که او بتواند این امر عظیم رسالت را به سامان ببرد و جامعه را بهخوبی و بدون تنش به نوع برتر هدایت رهنمون باشد که آن «هذا القران یَهدِی لِلَّتی هِیَ اَقوَم» است، یعنی بهدرستی که این قرآن مردم را به طریقی که راستترین و استوارترین طریقه است هدایت میکند.
مردم عصر جاهلیت درنهایت دشمنی و عداوت بسر میبردند و سالها در جنگ و ستیز با یکدیگر بودند، اما خدای عالم رحمتی نصیب عالم پیامبر گرامی اسلام کرد و او را بهگونهای قرار داد که سخنش در جانها مؤثر واقع میشد و فرمود که به جهت این ویژگی رحمت که خدای عالم به تو داد تو توانستی جریان هدایت را بین مردم بهصورت نرمخویی و کمال حرمت نهادن به آنها تبلیغ کنی و این معنا را به آنها تعلیم دهی، و اگر این رحمت الهی نبود هرچقدر انسان هم بزرگ باشد در مقابل کفر و رشک و جاهلیت، قطعاً حوصله انسانی نمیتوانست تاب بیاورد. خدای عالم فرمود که «وَلَو کُنتَ فَظًّا غَلیظَ القَلبِ» اگر یک مقدار خشونت داشتی و ویژگی افراطی در تو بود و با مردم سختخوی بودی و اگر میخواستی با عصبانیت و تندخویی با آنها سخن بگویی، قطعاً هیچکس اطراف تو جمع نمیشد. تو توانستی در سایه رحمت الهی، آن جمع اهل کینه و عداوت و حسد و کبر را در یک وضع شایستهای سامان دهی که البته لطف خاص الهی هم بهعنوان مقلبالقلوب کارساز بود و جامعه از آن تباهی و طغیان و عصیانی که داشت نسبت به اراده الهی پذیرا بود. بدون شک این یک اعجاز الهی هم بود و تردیدی در آن نیست، اما نقش پیامبر که پیامبر رحمت بوده است در جمع جامعه اسلامی بسیار مؤثر بود.
خدای عالم چندین توصیه اجتماعی نیز به پیامبر داشته است، ازجمله اینکه نسبت به جامعه، اهل عفو و گذشت باشید و لغزشهای آنها را به آنها نشان ندهید که موجب کینه شود، بلکه لغزشهای آنها را عفو کنید و حتی در مقابل خطاها و لغزشهای آنها برای آنان استغفار کنید تا آنها مورد آمرزش الهی قرار بگیرند. مورد دیگر، اعتنای به افراد جامعه و سخنان آنها است و شنیدن و دیدن نظرات آنها و اعتنا کردن به آنچه نزد مردم به لحاظ افکار و آرا و مواضعشان وجود دارد. همه این موارد میتواند جامعه را به سمت راهبر الهی و پیامبر رحمت نزدیک کند و لذا فرمود: «وَ شاوَرهُم فِی لاَمرَ» یعنی در مسائلشان با آنها اشتراک داشته باش و مشورت کن. سعی کن آنها را بهحساب بیاوری و آرا و نظرات آنها را محترم بشماری. البته «فَإِذا عَزَمتَ فَتَوَکَّل عَلَی اللَّهِ آن اللَّهَ یُحِبُّ المُتَوَکِّلینَ» یعنی در مقام تصمیم نهایی وقتی تصمیم گرفته شد با توکل به خدای عالم کار خود را پیش ببر.
این آیه که در سوره مبارکه آلعمران وجود دارد بخش قابلتوجهی از شخصیت پیغمبر را به لحاظ مسائل اجتماعی و اخلاقی نشان میدهد. رمز و راز موفقیت پیامبر بهعنوان پیامبر رحمت این بود که با این شیوههای انسانی و پذیرش مسائل اجتماعی جامعه، اعتنا کردن به آنها، محترم شمردن آرا و نظرات آنها و مشارکت با آنها در افکار و آرا باعث میشد که جامعه بتواند نسبت به رهبر خود واکنش مثبتی را نشان دهد.
پیامبر اکرم(ص) درباره مسائل اجتماعی و رفتاری، رعایت چه اصولی را ضروری دانستهاند؟
برای موفقیت در یک جمع باید شرح صدر و قول سدید و مقاومت و ایستادگی در ارتباط با امور را سرلوحه کار خود قرار داد. یکی از بهترین خصلتهای پیامبر گرامی اسلام مسئله شرح صدر بود و اینکه پیامبر تحمل دیگران را داشت و توانست در مقابل حرفهای بعضاً سخت و دشوار و تند آنها با نرمخویی و داشتن شرح صدر رفتار کند و بتواند آنها را رام کرده و به مسیر درست هدایت کند.
جامعه ذاتاً تشتت و اختلافنظر دارند و همه یکدست نیستند، اما آنکسی که میتواند یک جامعه معتدل ایجاد کند که هم قول سدید و محکم و برهانی استدلالی داشته و هم در مقابل آنها نرمخویی داشته باشد. این مسئله جز از راه داشتن شرح صدر و تحمل بالا و علم بهعلاوه حلم ممکن نیست و علم زینتیافته به حلم میتواند یک جامعه صحیح و درست را ایجاد کند.
الگوگیری از اصول اخلاقی رسول اکرم (ص) تا چه اندازه میتواند در دعوت و جذب مردم نقش اساسی داشته باشد؟
بدون شک پیامبر گرامی اسلام یک مُبلغ موفقی بود و خدای عالم همه مدارج و شیوههایی که در امر تبلیغ لازم است را به پیامبر آموخت و پیامبر هم آنها را به نحو احسن اجرا و پیاده کرد. اگر ما بخواهیم راه و روش تبلیغ و تغییر و تحول در جامعه را از یک مُبلغ آسمانی بیاموزیم باید بدانیم گه آنچه پیامبر در این رابطه ارائه کرد، بسیار مؤثر است. حضرت با شیوههای آموختهشده از طرف پروردگار عالم که گاهی اوقات، حکمت بود، گاهی جدال احسن و گاهی موعظه حسنه بود و یا با بیان داستانها و قصههای انبیای الهی و مثالها و نمونههای اجتماعی و اخلاقی سعی میکرد در دل مردم راه پیداکرده و سخنان را بر دل بنشاند.
اگر پیامبر، پیامبر رحمت است دلش به حال مردم میسوخت و برای هدایتیافتن آنها از هیچ کاری دریغ نداشت. خدای عالم در قران به پیامبر میفرماید «ما أَنْزَلْنا عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لِتَشْقی» یعنی «ما قرآن را بر تو نازل نکردیم تا به زحمت و مشقت بیفتی» درواقع پیامبر خود را به مشقت و سختی و دشواری میرساند که بتواند افراد جامعه را هدایت کند. پیامبر وقتی علی بن ابیطالب را به یمن اعزام میکرد به او فرمودند که «اگر یک نفر به دست شما ایمان بیاورد و مسیر توحید را انتخاب کند از هر آنچه آفتاب بر آن میتابد ارزش بیشتری دارد.» اعتنا و دلسوزی برای جامعه و مهر و محبت افراد جامعه در دل او موج میزند، به صورتی که گمراهی مردم، او را در عذاب میبُرد و نجات مردم، او را در راحتی قرار میداد. همه این موارد، روشهای الگوگیری است که انسان میتواند از پیامبر اسلام بیاموزد.
پیامبر در رأس همه اینها این باور را داشت که باید رسول باشد و سخن خدا را در دلها بنشاند، نه اینکه فقط سخن را اعلام کند تا مردم فقط بشنوند و گوش باشند، بلکه از هر طریقی که ممکن بود تا عمق جانها نفوذ پیدا میکرد که در رابطه با اخلاق پیامبر برای اینکه بتواند هدف رسالت را ابلاغ کند، داستانهای فراوانی وجود دارد.
افرادی که بیشترین تأثیر را در میان اقشار جامعه دارند در مسیر اسوهسازی باید چه ویژگیهای از حضرت رسول اکرم (ص) را موردتوجه و الگو قرار دهند؟
خدای عالم، پیامبر را بهعنوان اسوه قرار داد و فرمود که «لَقد کَانَ لَکُم فِی رَسُولِ ٱللَّهِ أُسوَةٌ حَسَنَة» آنچه حضرت را در این جایگاه قرار داد که یک الگو و نمونه برتر باشند و مردم به او اقتدا کرده و از او کسب روش و نظر داشته باشند، این است که پیامبر هرگز خود را در این امور نمیدید که با وعدههای دروغین به فریب و حیله و نیرنگ در جامعه اقدام کند. متأسفانه امروزه خیلیها برای اینکه هدف و سخن خود را به مردم ابلاغ کنند با وعدههای دروغین و نادرست یا حتی وعدههای مالی و یا منظور داشتن مقام و کرسی برای افراد، اینگونه از امور را معیار قرار میدهند. خداوند در قران میفرماید که «لو أنفقت ما فی الأرض جمیعا ما ألفت بین قلوبِهم وَ لکِنَّ اَلَّفَ بَینَهُم» به این مفهوم که «اگر همه آنچه در روی زمین و زیر زمین را به جامعه میدادی هرگز قدرت ایجاد یک وحدت و دوستی و صمیمیت را در جامعه نداشتی و اینها زمینههای عداوت را برای جامعه فراهم میکند.»
مطرح کردن شعارهای توخالی و دروغین و سخنان سست و بیاساس باعث میشود که اگرچه افرادی در مدت زمان اندک پیرو آنها باشند، اما نهایتاً باعث سست شدن جامعه و فروپاشی یک جمع انسانی خواهد شد. پیامبر گرامی اسلام توانست جامعهی بههم پاشیده و شکلگرفته بر اساس بنیانهای جاهلیِ همراه با ظلم و ستم و استبداد و استکبار را نجات دهد و با این روشهای درست، آن جامعه جاهلیت را به جامعهای تبدیل کند که به تعبیر قرآن، «امت وسط» و نمونه است. امت وسط یعنی امت الگو و نمونه که دیگر امم نیز از این امت تبعیت کنند و وقتی رفتار یکپارچه این امت را میبینند به عظمت این دین و ملت و رهبر این ملت پی ببرند. اگر یک جامعه از این راهِ درستِ هدایت که از طریق پیامبر اعلامشده است منحرفشده و به ارزشهای دروغین روی بیاورد و شعارهای بدون محتوا را برای جامعه ایجاد کند، قطعاً نمیتواند یک امت الگو و وسط باشد، ارزشهای جامعه فرومیپاشد، هرگز سایر امتها این امت را بهعنوان یک جامعه فاخر و فخیم نگاه نمیکنند و در نهایت باعث میشود که جامعه در پایینترین سطح اجتماعی در جامعه جهانی شکل بگیرد.
چه راههایی برای الگوسازی اخلاق اجتماعی پیامبر اسلام(ص) در جامعه امروز وجود دارد؟
اولین راه این است که انسان سخن استوار و سدید بگوید و از سخنهای بیمایه و بیمحتوا بپرهیزد. دومین راه این است که سخنان خود را درنهایت نرمی بگوید و از افراط و خشونت و تندی و تندخویی اجتناب کرده و با جامعه با مهربانی و محبت و مودت و گذشت و عفو و صبر رفتار کند. پیامبر از طرف خدا مأمور شد که این روشها را داشته باشد «وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِینَ خُذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلِینَ» اگر چنین مسئلهای بهعنوان معیار کار نباشد، قطعاً آن جامعه سقوط خواهد کرد. اگر هرکس حرفی زد و هر نظری داشت ما بخواهیم با ضرب و تازیانه جلوی این نظرات را بگیریم، قطعاً آن جامعه، جامعه محمدی نخواهد بود و هرگز روی سعادت را نخواهد دید؛ بنابراین روشهایی که پیامبر از خدای عالم آموخته، این است که فرمود «خُذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلِینَ» بههرحال همه حرفها درست و ثواب نیست، اما نباید در مقابل مواضع و نظراتی که با ما موافق نیست مواضع تند و خشونتآمیزی داشته باشیم و نظایر آن را در دستور کار خودمان قرار دهیم.
سیره محمدی از ارکان مکتب اسلام است؛ این سیره چگونه باید در سطوح مختلف و برای همه اقشار جامعه ارائه شود؟
کاری که رسول گرامی اسلام انجام داد این بود که محبت خود را در همه دلها قرار داد و مردم رسولالله را دوست داشتند و نسبت به آن حضرت تمکین میکردند. سیره پیامبر یک سیره کاملاً عاقلانه و حکیمانه و بر مبنای یک زندگی درست و صحیح بوده است. در برخورد با افراد حتی با دشمنان و کسانی که به اسارت گرفتهشدهاند و امثال ذالک مهربان بود، همانگونه که در سوره مبارکه انسان نیز آمده است که حتی غذای خود را به دیگران میدادند، مسکین و اسیر و یتیم را نوازش میکردند. خدای عالم فرمود که «وَأَمَّا ٱلسَّآئِلَ فَلَا تَنهَر».
اگر کسی در فقر اقتصادی یا فقر اجتماعی بود پیامبر سعی میکرد آن فقر را از جامعه ریشهکن کند و انفاق و نظایر این ارزشها را برای جامعه بیاورد که مبین ارزشمند بودن این سیره است. سیره همکاری و مساعدت و اینکه خدا فرموده است «وَ تعَاوَنُوا عَلَی الْبِرِّ والتقوی وَلا تَعاوَنوا عَلَی الإِثمِ وَالعُدوانِ» با دیگران اهل مدارا بودن و شفقت و رحمت را با دیگران اعمال کردن و با افراطگری و خشونت و غیظ و غضب با احدی برخورد نکردن، همه اینها سیره اجتماعی پیامبر گرامی است؛ یعنی هم از جهت اثبات، جنبههای لطف و شفقت و مهربانی و گذشت و اهل معروف بودن و هم از جنبههای سَلبی از کارهای تند و غضبناک و خشونتبار پرهیز کردن؛ هردو جنبه سیره پیامبر را تشکیل میداد. با افراد از راه تندخویی و خشونت و غیظ و غضب و امثال ذالک برخورد نمیکردند، بلکه سعی میکردند همواره با حلم و بردباری و شرح صدر و پذیرش نظرات دیگران و حتی تحمل احیاناً جاهلین و کسانی که قدرت تفکر چندانی ندارند رفتار کنند.
امروز اخلاق در جامعه ما تا چه اندازه با اهداف مبعث پیامبر اکرم(ص) و امامت ائمه معصومین (ع) فاصله دارد؟
متأسفانه جامعه از خلقوخوی نبوی و از سیره و مرامی که پیامبر به ارث گذاشت و اهلبیت عصمت و طهارت نیز همان مسیر را طی کردند فاصله زیادی پیداکرده است. متأسفانه جامعه چون میبیند در برخی مسائل، حرکتها و اقداماتی صورت میپذیرد که با مسائل اخلاقی و مسائلی که با روش و مرام نبوی و علوی و فاطمی و حسنی و حسنی فاصله گرفته خودش را مجبور میبیند که او نیز چنین رفتار داشته باشد تا لااقل بتواند زندگی عادی خودش را تأمین کند. ما الآن نمیتوانیم از آن امت وسط و نمونه نام ببریم و یاد کنیم که پیامبر از جامعه خود انتظار دارد.
ارزشها را باید زنده نگاه داشت، ما باید امتیازاتی که پیامبر برای انسانهای شریف قائل است را مورداحترام و تکریم قرار دهیم. همانطور که فرمودند از بزرگان خود در هر حوزهای با احترام رفتار کنیم «وَقِّرُوا کِبارَکُمْ وَ ارْحَمُوا صِغارَکُمْ». اینها آدابی است که پیامبر گرامی اسلام برای امت اسلامی بهجای گذاشت. من الآن جز با تأسف و تأثر نمیتوانم فاصله دو صدچندانی که بین جامعه فعلی ما و آرمانهای نبوی و فضائلی که آن حضرت به یادگار گذاشته را نبینم و اظهار نکنم. باید امیدوار بود که جوامع اسلامی دوباره بتواند به ارزشها و آن اصول و نکاتی برسد که پیامبر گرامی اسلام از درگاه وحی یافت. او آمد تا بشر را به اخلاق و آداب الهی پیوند بزند.
پیامبر فرمودند که «أدبنی ربی فأحسن تأدیبی» پیامبر بهترین و برترین ادب را برای جامعه انسانی آورد و آن را خدا تعلیم داد. معلم پیامبر، خدا بود و پیامبر به بهترین وجهی این ادب و اخلاق و ارزشها را برای جامعه انسانی آورد و ما بهرغم داشتن همه این جهاتی که پیامبر برای امت اسلامی گذاشته است متأسفانه در شرایطی قرار داریم که نمیتوانیم از آن دفاعی داشته باشیم.
از چه جنبههایی برتری حضرت رسول اکرم نسبت به سایر پیامبران قابلبررسی است؟
پیامبر گرامی اسلام چون خاتمالانبیاء و والمرسلین بود و چون سیدالانبیاء و المرسلین بود تمام آنچه را که سایر انبیا داشتند، یعنی همه فضائل و خوبیهای آنها را داشت و البته در حدی برتر؛ «مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیْهِ» این هیمنهای که خدا برای قران و پیامبر گرامی یاد میکند در همه جهات است. در باب توحید، توحید پیامبر از سایر انبیا برتر و موحدیتش بیشتر بود. در باب ایمان، ایمان پیامبر بهمراتب بیشتر و قویتر و مستحکمتر بود. به لحاظ مسائل اخلاقی نیز علاوه بر اینکه پیامبر دارای ویژگی «اِنَّکَ لَعَلّی خُلقِ عَظیم» بود، همه خصلتهای والای انبیای پیشین را داشت.
درست است که پیامبر ازنظر بعثت و رسالت از همه انبیا مؤخر است، اما به لحاظ جایگاه و مقام رسالت و ولایت و امامت در رأس بود و همه انبیا از جایگاه مقام رسالت پیغمبر به او اقتدا کردند و به او اعتصام جستند؛ بنابراین ما در هر بُعدی از ابعاد بنگریم پیامبر گرامی اسلام نسبت به سایر انبیا برتر بودهاند. در کتاب حضرت آیتالله جوادی آملی با عنوان «سیره انبیا در قرآن» و همینطور در کتاب «سیره رسول اکرم در قرآن» امتیازها و تفاوتهای زیادی که پیامبر با سایر انبیا داشتند، آمده است.
نظر شما