تحولات منطقه

همه چیز از یک دورهمی و گفت‌وگوی ساده شروع می‌شود، با یک بگومگوی همیشگی ادامه پیدا می‌کند و در آخرین جبهه به بحث‌های داغ سیاسی و سنگربندی میان طرفین می‌رسد.

اختلافات فکری و ترس از فروپاشی بنیان خانواده‌ها/ ضعف تربیت سیاسی، فضای گفت‌وگو در خانواده را دچار بحران می‌کند
زمان مطالعه: ۵ دقیقه

جدالی که دیگر شباهتی به دعواهای معمول خانوادگی ندارد؛ پشت خاکریز هر یک از این نزاع‌ها خشمی زبانه می‌کشد که نخستین جرقه‌های آن از اختلافات بیرون از خانواده زده شده است.
اینجاست که متأسفانه همین چالش‌ها، تعصبات و تقابل‌ها، به تبادل آتش بی‌اخلاقی‌، فحاشی، تهمت و بدگویی میان موافقان و مخالفان اعضای خانواده منجر می‌شود به‌گونه‌ای که هراس از سست شدن پایه‌های روابط عاطفی خانواده‌ها ذهن‌ها را به خود مشغول می‌کند.

هراس از اختلافات سیاسی در خانواده
علیرضا شریفی یزدی، جامعه‌شناس در خصوص اینکه چقدر باید از اختلاف سلایق سیاسی در خانواده هراس داشته باشیم با تأکید بر اینکه ورود خانواده‌ها به فضای سیاسی یکی از نشانه‌های آسیبی است که در ساختار سیاسی وجود دارد، به ما می‌گوید: وقتی در ساختار سیاسی احزاب و نهادهای مدنی و سیاسی رشد پیدا نمی‌کنند، خانواده به‌ناچار در نقش نهاد مدنی ظاهر می‌شود و می‌کوشد آن وظیفه‌ مغفول مانده را به دوش بکشد؛ این درحالی است که نهاد خانواده، ظرفیت و امکان متناسب با نقشی را که برعهده گرفته، ندارد به همین دلیل تقابل و تنش‌هایی بین افراد خانواده ایجاد و با تزلزل و خسارت‌های بزرگی روبه‌رو می‌ شود.
وی با اشاره به اینکه در کشور ما سیاست درتمام وجوه زندگی مردم، ورود و سالیان طولانی نهاد خانواده را به غلط عجین کرده، ادامه می‌دهد: نهاد سیاست به غلط در همه اجزای خانواده دخالت کرده است؛ وقتی نهاد سیاست در همه ابعاد خانواده اعم از مسائل اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی و... دخالت می‌کند، نمی‌توانیم از خانواده سیاست‌زدایی کنیم، اول اینکه سیاست‌زدایی در خانواده ایرانی اصلاً امکان‌پذیر نیست و دوم اینکه به مصلحت هم نخواهد بود.
این جامعه‌شناس اصلی‌ترین نتیجه سیاسی شدن خانواده‌ها را ایجاد چالش و تیره شدن روابط و مناسبات میان افراد درون خانواده می‌داند و عنوان می‌کند: این اختلافات ناشی از تقابل و تنش‌های سیاسی در خانواده موجب شکاف و گسست میان افراد شده و رابطه‌ همسران و فرزندان با والدین را متزلزل کرده و گاهی به قطع روابط منجر می‌شود.
شریفی یزدی یکی از مشکلات بزرگ جامعه امروز را به‌خصوص در سال‌های اخیر تعصبات بیجا و شعارزدگی فرهیختگان می‌داند و می‌گوید: تا زمانی که از حوزه شعار خارج نشویم عملکرد مطلوبی نخواهیم داشت.

اختلافاتی که به شکاف و گسست رسیده است
وی با اشاره به اینکه نسل گذشته و دهه ۲۰، ۳۰ و ۴۰ به مسائل سیاسی و حتی اعتقادی به یک شکل و نسل جدید به‌خصوص بچه‌های دهه ۷۰ و ۸۰ به‌گونه دیگری به این مسائل نگاه می‌کنند، ادامه می‌دهد: البته بخشی از این مسئله طبیعی است، اما اختلاف میان‌نسلی در مسائل مختلف ازجمله موضوعات سیاسی و اعتقادی از آنجا ایجاد می‌شود که این اختلاف از حد تفاوت‌ها عبور می‌کند و به سمت شکاف و گسست می‌رود و در چنین شرایطی تعصبات و پافشاری هریک از طرفین رابطه والد و فرزندی را دچار خدشه کرده و از هم دور می‌کند.
شریفی یزدی ادامه می‌دهد: چالش‌های سیاسی بین والد و فرزند موجب شده این دو، اصلاً زبان هم را نفهمند و هر چه با معیارهای خودشان استدلال می‌کنند اصلاً مورد قبول و پذیرش هیچ یک از طرفین قرار نمی‌گیرد و از طرفی به دلیل اینکه به نوعی دچار تصلب فکر شده‌اند، بر افکارشان پافشاری می‌کنند.
وی با بیان اینکه متأسفانه بسیاری از خانواده‌ها فضای گفت‌وگو را بسته‌اند، ادامه می‌دهد: یک جوان ۱۵ یا۲۰ ساله نمی‌تواند خودش را با یک فرد ۵۰ یا ۶۰ ساله تطبیق دهد. باید زبان نسل جدید را شناخت و حرف‌های آن‌ها را شنید تا به جای تقابل، فضای گفت‌وگو بین خانواده ایجاد شود؛ هرچند این موضوع تنها در بین نسل جدید دیده نمی‌شود بلکه در بین بسیاری از مدیران ما نیز وجود دارد به‌گونه‌ای که گاه ممکن است دیدگاه‌های آن‌ها مورد قبول فرزندانشان هم نباشد.

غفلت نکنیم
یک آسیب‌شناس و رفتارشناس اجتماعی هم با بیان اینکه با توجه به اختلاف سلایق بین والدین و فرزندان به‌خصوص پس از سال‌های ۸۶ و ۸۸، نشانه‌های تنش و تقابل سیاسی به‌ویژه در بین اعضای خانواده‌ها بیشتر شده و شاهد تضاد و تقابل فکری و عقیدتی بین نسل جدید و والدین و خانواده‌ها شده‌ایم، ادامه می‌دهد: کُندی حرکت رسانه‌های ما از یک سو و سرعت عمل رسانه‌های معاند از سوی دیگر موجب شده تضاد فکری و فرهنگی به‌ویژه در زمینه‌های سیاسی بین والدین و فرزندان تبدیل به شکاف‌های عمیقی شود که پرکردن آن نیاز به انرژی و زمان زیادی دارد.
مجید ابهری تصریح می‌کند: اختلافات ناشی از تنش‌های سیاسی، حدود ۳۰درصد خانواده‌ها را دچار شکاف و گسست کرده و درحال تعمیق است و اگر بیش از این غفلت کنیم و نتوانیم با ابزار مشابه با دشمن بجنگیم با گسل‌های بسیار خطرناک سیاسی و تربیتی روبه‌رو خواهیم شد و شکاف از این هم عمیق‌تر خواهد شد.

درک پایین سیاسی خانواده‌ها
امیرمحمود حریرچی، جامعه‌شناس و آسیب‌شناس اجتماعی هم در خصوص اینکه اختلافات و نزاع‌های سیاسی در بین خانواده‌ها چقدر می‌تواند برای خانواده خطرناک باشد، می‌گوید: در حال حاضر مهم‌ترین مشکل موجود در جامعه این است که درک سیاسی در بین مردم بسیار پایین است یعنی تحت تأثیر هیجاناتی قرار می‌گیرند و دانش سیاسی کمی درباره مسائل دارند.
وی اضافه می‌کند: در بین خانواده‌ها آگاهی سیاسی بسیار پایین است و چیزی که وجود دارد بیشتر هیجان سیاسی است؛ برخی از خانواده‌ها سعی در کنترل و حتی سرکوب این مسئله دارند و همین مسئله موجب تنش‌ها و گسست‌هایی بین والدین و فرزندان می‌شود.
این آسیب‌شناس اجتماعی ادامه می‌دهد: جوانان خواسته‌های خود از جامعه را در خانواده‌ها مطرح می‌کنند، به‌خصوص در دو دهه گذشته وضعیتی پیش آمده که گاه نابسامانی‌ها شکل دیگری در جامعه به خود گرفته و خانواده‌ها به دلیل سطح پایین دانش سیاسی دچار تنش و چالش با فرزندان و اعضای خانواده خود می‌شوند.
حریرچی با تأکید براینکه باید آگاهی‌ها و دانش سیاسی در جامعه نسبت به وضعیت موجود افزایش پیدا کند، ادامه می‌دهد: وجود کتاب‌هایی که بتواند آگاهی سیاسی و نه هیجانات کاذب را به جامعه و به‌ویژه نوجوانان و جوانان و البته خانواده‌ها تزریق کند می‌تواند تا حدودی راهگشا باشد؛ ضمن اینکه حاکمیت باید خردورزی بیشتری در این مسئله به خرج دهد و مسائل، مشکلات و بی‌برنامگی‌های شدیدی را که در جامعه وجود دارد درک کرده و ضمن توضیح و شفاف‌سازی، برای رفع آن‌ها بکوشد؛ این مسئله می‌تواند کمک کند بحث‌ها و جدل‌های سیاسی کمی آرام‌تر در خانواده‌ها انجام شود.
وی با تأکید براینکه بینش و آگاهی سیاسی خود مسئولان هم مشکل دارد و جوانان و نوجوانان درک نمی‌شوند و این موضوع به خانواده‌ها کشیده شده، عنوان کرد: این مسئله باید برای مسئولان مهم باشد که درک نکردن متقابل به اندازه کافی انسجام اجتماعی را بر هم زده است و اگر این موضوع به خانواده کشیده شود انسجام در خانواده برهم می‌خورد و ضررش را حاکمیت خواهد دید.
حریرچی می‌افزاید: مشکلات سیاسی، تاب‌آوری افراد و سعه صدر را در خانواده‌ها بسیار پایین آورده است؛ بنابراین حاکمیت باید تکنیک رهاسازی و تکنیک‌هایی که مردم بتوانند حداقل پذیرش شرایط را داشته باشند، آموزش دهد و مسائلی که در جامعه و خانواده وجود دارد و یا مسائلی را که عمومیت دارد بپذیرد و تعلیم دهد.

خبرنگار: مهدی توحیدی

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.