خودم را میبینم که نشستهام توی بند. همبندیها رفتهاند هواخوری. من اما دل و دماغ ندارم.
همیشه خدا غروبها که میشود دلم میگیرد. یعنی الان زن و بچهام چه کار میکنند؟ دیگ شامشان به راه است؟ زنم با آن دستهای بیجان رنگ پریده، حتماً ظرفها را شسته و آشپزخانه را برق انداخته است. دخترم با آن بافته بلند موها که هنر مادرش است، حتماً نشسته کنج هال و دارد درسش را میخواند. آخرین باری که آمده بود ملاقات، قدش از قد مادرش هم بلندتر شده بود، خانمی شده برای خودش پدرسوخته. همین روزهاست که در خانه من را هم بزنند؛ اما کی حاضر است بیاید خواستگاری دختری که پدرش افتاده زندان؟ که پدرش سالهاست، گوشه این بند نمور تاریک، شب و روز چشم میکشد تا خدا روزنهای باز کند به این شبی که تاریکتر از همه شبهای عالم است.
دلم تنگ است؛ دلم برای خودم تنگ است؛ برای آن شوفری که بیست و چند ساعت مدام مینشست پشت فرمان؛ پشت فرمان آن بنز بیدماغ؛ و میگازید تا پیش از همه بارش را برساند به بندر. حالا کجاست آن آدم؟ کی سراغش را میگیرد؟ کی میداند این سالها به من چی گذشته است؟ به من و زن و بچهام.
کاش آن روز که بنز بیدماغ ترمز خالی کرد، من هم همراه آن خودرویی که باهاش، شاخ به شاخ شدم میسوختم و این داغ همیشگی به دلم نمیافتاد.
صبحها وقتی میایستم روبهروی حرم، توی دلم میگویم: آقا! من هم مثل شما غریب افتادهام؛ من را به خانهام برگردانید... .
از خواب میپرم. توی خانهام هستم. هوای خانه گرم و گیراست و ساکت و آرام. عرق سرد اما نشسته به پیشانیام. باز همان کابوسی را دیدهام که انگار نمیخواهد بگذارد خاطره زندان یادم برود.
حالا یک سالی میشود که آمدهام خانه؛ آمدهام پیش زن و بچهام؛ تا سایه سرشان باشم؛ تا بزرگ شدن دخترم را ببینم.
دوباره شوفر شدهام. شوفر یکی از این کامیونهای جدید که عمراً به پای آن بنز بیدماغ برسد. همین کار را هم یکی از خدام برایم جور کرد. ازشان قول گرفتهام، هر جایی که قرار بود باری برای حرم، جابهجا بشود، مدیونند اگر به کسی غیر از من زنگ بزنند. قول دادهام هر کاری برای حرم امام رضا(ع) باشد، انجام بدهم. قول دادهام نوکری کنم برای آقا. آزادیام را مدیون ایشانم. مدیون آن اسم متبرک که هر جایی برده شود، گرهگشایی میکند.
آزادی ۷۹۳ زندانی جرایم غیرعمد طی یک سال اخیر
اسم متبرک حضرت رضا(ع) سالهاست که در بند زندانیان غیرعمد گرهگشایی میکند. در این سالها چه بسیار زندانیان بیگناهی که با وساطت خدام بارگاه منور رضوی، به آغوش خانوادههایشان برگشتهاند.
معاون اماکن متبرکه حرم مطهر رضوی دیروز هم از آزادی ۷۹۳ زندانی جرایم غیرعمد طی یک سال اخیر در قالب طرح «یا ضامن آهو» خبر داد؛ آن هم با وساطت خادمان رضوی و خیران نیکاندیش.
امین بهنام در گفتوگو با آستاننیوز گفت: در سال ۱۴۰۱ با وساطت و پیگیریهای خیران و خادمان آستان قدس رضوی، شرایط آزادی ۷۹۳ زندانی در قالب طرح خداپسندانه «یا ضامن آهو» فراهم شد و به کانون خانواده و کسب و کار خود بازگشتند.
وی با بیان اینکه این طرح از سالها پیش با هدف آزادی زندانیان جرایم غیرعمد کشور آغاز به کار کرده است افزود: امسال طبق پیشبینی ستاد دیه استان، مبلغ دیه و یا بدهی مالی زندانیان ۱۹ میلیارد تومان برآورد شد که مبلغ ۹ میلیارد توسط خادمان جمعآوری و مابقی آن با همکاری ستاد دیه استان و کمک خیران تأمین اعتبار شد.
بهنام با اشاره به اینکه خادمان برای کسب رضایت شاکیان به شهرها و استانهای مختلف سفر میکنند، گفت: در برخی موارد مبلغ دیه یا بدهی زندانی توسط خادمان تهیه و رضایت شاکی گرفته میشود و در مواردی نیز خود خانواده شاکی به احترام پرچم حرم مطهر امام رضا(ع) و حضور گروهی از خدمتگزاران حرم مطهر با لباس خادمی در منزل آنها، حتی بدون دریافت وجه از خواسته خود گذشته و رضایت میدهند.
معاون اماکن متبرکه حرم مطهر رضوی این را هم گفت که غالب خادمانی که برای جلب رضایت شاکی مراجعه میکنند افرادی هستند که با مسائل حقوقی آشنایی دارند، خادمان پیشکسوتی که بیش از ۲۰ سال سابقه خدمت در این آستان ملکوتی را دارند، انجام این خدمت را مایه افتخار خود میدانند.
۸ اسفند ۱۴۰۱ - ۰۴:۳۵
کد خبر: 853033
امین بهنام در گفتوگو با آستاننیوز گفت: در سال ۱۴۰۱ با وساطت و پیگیریهای خیران و خادمان آستان قدس رضوی، شرایط آزادی ۷۹۳ زندانی در قالب طرح خداپسندانه «یا ضامن آهو» فراهم شد و به کانون خانواده و کسب و کار خود بازگشتند.
نظر شما