این مسئول عالی گفت: «محصولی که ما الان در بیرون در رابطه با رفتارهای جوانان می‌بینیم، دختران می‌بینیم و بعد به نیروی انتظامی می‌گوییم بیاید هدایت کند؛ او هدایت نمی‌کند، او تخریب می‌کند. این مدرسه است که درست می‌کند». در اینکه نیروی انتظامی آخرین سد حفاظت از امنیت در جامعه است و پیش از این نیرو نهادهای زیادی هستند که باید انجام وظیفه کنند، هیچ شکی نیست. در این هم که نیروی انتظامی نباید صرفاً و تنها از قوه قهریه برای مقابله با ناامنی‌های اجتماعی استفاده کند، شکی نیست. نیروی انتظامی هم باید استفاده از عملیات‌های فرهنگی و اجتماعی را در اولویت بگذارد و با معضلات اجتماعی به شیوه فرهنگی اجتماعی برخورد کند. اما تخریب نیروی انتظامی عملاً به‌معنای از بین بردن مزیت‌های این نیرو و ندیدن فرصت‌های او برای کشور است. تخریب نیروی انتظامی حداقل در دو سطح متفاوت اقتدار این نیرو را خدشه‌دار می‌کند:
در سطح داخلی: نه فقط انگیزه مأموران ایجاد و حفظ امنیت شهروندی و اماکن را برای اجرای قوی‌تر مأموریت مورد تهدید قرار می دهد، بلکه این کاهش انگیزه فی‌نفسه می‌تواند، افزایش انگیزه برهم‌زنندگان امنیت داخلی جامعه به‌ویژه اراذل و اوباش و اشرار را برای ایجاد ناامنی و شرارت به دنبال بیاورد، این وضعیت بالتبع، آثار خود را بر دیگر شاخص‌های اجتماعی و اقتصادی جامعه همچون افزایش جرایم خرد و کلان و نیز ناامنی در سرمایه گذاری بر جای خواهد گذاشت. 
در سطح خارجی: شاهد تیتر کردن این اظهارات در رسانه‌های معاند با شانتاژ خبری علیه نیروی انتظامی کشور بودیم، آن‌گونه‌ای که برخی از رسانه های معاند، با ذوق و شوق به این اظهارات پرداخته و آن را به آشوب‌های دوسال قبل ربط داده ونه فقط نیروی انتظامی را مورد تخریب و تضعیف قرار دادند، بلکه خط ایجاد شکاف بین مسئولان حاکمیتی را کلید زده و در صدد استفاده از دیگر اظهاراتی از این دست از جانب دیگر مسئولان با هدف تخریب وحدت کشور هستند.
بنابراین انتظار جامعه از مقامات عالی  آن است که در وهله نخست حامی مجریان قانون باشند تا شماتت ارکان مهم امنیتی و انتظامی کشور؛ چرا که نیروی انتظامی مطابق ماده ۳ قانون مصوب ۲۶/۴/۱۳۶۹مجلس شورای اسلامی مأموریت دارد، (موظف به استقرار نظم و امنیت و تأمین آسایش عمومی و فردی و نگهبانی  و پاسداری از دستاوردهای انقلاب اسلامی در چارچوب این قانون در قلمرو کشور جمهوری اسلامی ایران است) مأموریتی که  اجرای آن به قیمت شهادت ۱۳ هزار شهید و ده‌ها هزار جانباز از پرسنل خدوم این رکن انتظامی کشور بوده، آن‌گونه‌ای که سمع و نظر همه ما با اخبار زود به زود  شهادت این 
جان برکفان در اقصی نقاط کشور از مرزها تا کوچه و خیابان که در راستای اجرای قانون که همانا تأمین امنیت شهروندان است آشناست، مأموریتی که فرمانده معظم کل قوا به استناد آیه (یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنوا کونوا أَنصارَ،  سوره مبارکه الصف آیه ۱۴) در وصف آن می‌فرمایند : «کار شما(نیروی انتظامی) خدمت به جامعه است، خدمت به مردم است، خدمت به جمهوری اسلامی است، خدمت به اسلام است، نصرت اسلام است».۶/۲/۱۳۹۴
حال چطور ادعا می‌شود این نیروی خدوم ، تخریب کننده جوانان کشور است، مگر غیر از این‌است که این نیروی خدوم در حوادث سال‌های گذشته که با تحریک دشمنان قسم خورده کشور ایجاد شد، صرفاً به وظیفه ذاتی خود عمل کرده و دشمن با وارد کردن انواح سلاح و مهمات سعی در کشتار مردم و ارتباط آن به  مأموران امنیتی داشت؟ آیا می‌توان با نادیده انگاشتن شهدای این رکن امنیتی، که در زیر دست و پای برهم زنندگان امنیت زجرکش شدند، جای شهید و جلاد را عوض کرد؟ 
و در وهله دوم، این مسئولان عالی باید تلاش کنند همان‌طور که شعار وفاق ملی مطرح شده است، وفاق ملی را به معنای واقعی کلمه اجرا کنندو اجازه اظهار نظرات نسنجیده که 
برهم زننده وفاق ملی مورد اشاره است را ندهند؛ چرا که برخی از افراد به‌کارگیری شده در برخی از مسئولیت‌ها، با عطف به سوابق کتمان ناپذیرشان، بسیار مستعد اظهارات نسنجیده به نام دولت جمهوری اسلامی، اما به ضرر جمهوری اسلامی  هستند؛ زیرا در مقطع کنونی با توجه به تحولات منطقه‌ای و خارجی که شاهد زبونی دشمن در منطقه و فرا منطقه هستیم، عزم راسخ دشمن در برهم زدن وحدت و امنیت داخلی کشور با هدف کنترل موازنه به نفع خود در منطقه غیرقابل انکار بوده، پس باید دانست هرگونه چندصدایی و انشقاق در حاکمیت و تخریب ارکان نظام نه فقط امنیت ملی بلکه موقعیت وجایگاه بین‌المللی را دستخوش تغییر به نفع دشمنان کشور و مسلمانان خواهد کرد.