از ابعاد مهم این تفاوتها، منشأ و مبدأ قدرت است؛ اینکه حکومتها مشروعیت و اقتدار خود را بر چه اساسی پایهگذاری میکنند و سرمایهگذاری اصلی سیاسی و اجتماعی خود را در چه بخشی قرار میدهند. مثلاً حکومتهای پادشاهی که متأسفانه در کشور ما نیز سابقه طولانی داشتند مبتنی بر خودکامگی رأس هرم شکل گرفته و سرمایهگذاری اصلی را نیز در اقشار خاص نزدیک به دربار و وفادار به شخص شاه و همچنین نظامیان انجام میدادند. درخصوص نظامیان نیز حفظ اقتدار و منافع ملی مطرح نبود بلکه تنها اولویت، حفظ منافع شخص شاه است. از این رو در دوران پراختناق پهلوی با وجود سرمایهگذاریهای عظیم در حوزه نظامی که مهمترین هدف آن باید حفظ خاک میهن باشد شاهد جدایی بخشهایی از سرزمین ایران بودیم. امام خمینی(ره) از ابتدای نهضت تا پایان عمر شریف خود، بیشترین سرمایهگذاری را روی «مردم» انجام دادند و نه تنها در دوران مبارزه که ایشان توسط خاندان پهلوی دستگیر و تبعید شدند بلکه پس از پیروزی انقلاب اسلامی و به عنوان رهبر جمهوری اسلامی ایران نیز مهمترین رکن در منظومه فکری و سیره عملی ایشان، مردم بود؛ از این رو بیش از هر واژهای در کلام و بیان امام از لفظ «مردم» و مشتقات آن استفاده شده است. جایگاه و اهمیت «مردم» در اندیشه امام راحل نه صرفاً یک شعار جذاب در مقابل حکومت دیکتاتوری شاه بلکه باور عمیق قلبی ایشان بود، به همین دلیل در تمامی عرصههای مدیریتی نیز بیش از هر مؤلفهای به نقش مردم توجه داشتند. پس از پیروزی انقلاب، به واسطه حضور و نقشآفرینی مردم و از بین رفتن حکومتی خودکامه و دیکتاتور، به رهبری امام راحل، ایشان در شرایطی بودند که میتوانستند هر نوع و مدل حکومتی را به تشخیص خود اعلام کنند ولی این موضوع را به انتخاب همان محور کانونی اندیشه امام، یعنی مردم واگذار کردند. برگزاری همهپرسی در ابتدای ماههای پیروزی انقلاب و در شرایطی که حکومتی نوپا هنوز تثبیت نشده بود، استاندارد و حد نصاب جدیدی از «مردمسالاری» در تاریخ انقلابهای بشری ثبت و ضبط کرد. ایجاد نهادهای انقلابی در سالهای ابتدایی مبتنی بر نقشآفرینی مردم مانند «بسیج مستضعفین»، «جهاد سازندگی» و... بعد دیگری از نقش اجتماعی و فرهنگی مردم در نظام سیاسی برآمده از اندیشه امام(ره) بود. در ابعاد فرهنگی نیز همین مبنا وجود داشت، حتی در عرصههای نظامی نیز چنان بود؛ تا جاییکه امام راحل با اتکا به قدرت تودههای مردم و در اتفاقی کمنظیر، در یک جنگ نظامی علیه ایران، خاک وطن را حفظ کرد و اجازه کوچکترین تعرضی به ایران را نداد؛ موضوعی که در حکومتهای قبلی بهویژه پهلوی با وجود شعار «ایرانگرایی» رخ داد.
پس از امام راحل، رهبر معظم انقلاب نیز همچنان اندیشه و سیره امام را تداوم بخشیدند و «مردم» را به عنوان مهمترین رکن
قدرتآفرین ملی و مبدأ و منشأ اقتدار و ثبات قرار دادند. توجه ایشان به جایگاه و نقش مردم، به پیش از دوران رهبری و حتی پیش از پیروزی انقلاب اسلامی برمیگردد؛ حضور مؤثر ایشان در دوران مبارزه و توجه به آگاهیبخشی عمومی و مبارزات فکری و اعتقادی در پرونده قطور رهبر معظم انقلاب در سازمان بدنام و مخوف ساواک و شکنجههای صورت گرفته و تبعیدهای ایشان کاملاً مشخص است.حضرت آیتالله خامنهای شخصیتی هستند که محل تبعید خود یعنی ایرانشهر را به مثابه «ایرانشهر» به مکانی برای ترویج معارف انقلاب قرار دادند و در شرایطی که حکومت پهلوی تصور میکرد ایشان را به شهری فرستاده که به دلیل اختلافات مذهبی، رنج و عذابی مضاعف برای ایشان ایجاد خواهد کرد؛ ایشان از این مکان و زمان خاص تبعید، ایده «هفته وحدت» و انسجام مسلمین را استخراج کردند، زیرا دغدغه اصلی رهبر معظم انقلاب که برآمده از مکتب بلند امام بوده و هست، «مردم» است حال با هر مذهب، زبان و نژادی. شاید یکی از مظاهر این نگاه را بتوان در پیامهای ایشان به سایر ملتها جستوجو کرد.
زمانیکه مردم، مهمترین رکن حکمرانی رهبر یک نظام سیاسی شدند؛ برخی مفاهیم و عناوین جایگاه و اهمیت بیشتری پیدا میکنند مانند گفتمانسازی، فرهنگ عمومی و... و ابزارهای مختلفی نیز برای این موارد بهکار گرفته میشود. یکی از ابعاد مردمسالاری در اندیشه امام و رهبر معظم انقلاب تأیید هویت ملی ایرانیان و تأکید بر توسعه عناصر متعالی آن است. توجه امامین انقلاب به آداب و سنت ایرانیان از جمله نوروز یکی از مصادیق این موضوع است. همچنانکه از سال ۱۳۴۲، نوروز در مبارزات نهضت امام، نقش بسیار مهمی داشت تا اینکه در دوران رهبری هم امام و هم حضرت آیتالله خامنهای با پیامهای نوروزی درصدد بیان معارف دینی و انقلابی و توجه به آداب و سنت ملی بودند و به مرور از این پیامها در راستای گفتمانسازی و ارتقای فرهنگ عمومی جامعه نیز بهره بردند. ایجاد نامگذاری سال از سوی حضرت آیتالله خامنهای نیز دقیقاً در همین راستا تحلیل میشود. ایشان در سالهای ابتدایی رهبری در پیام نوروزی به برخی مفاهیم و عناوین توصیه میفرمودند و شعاری را برای سال در نظر میگرفتند مانند «وجدان کاری و انضباط اجتماعی»، «مقابله با اسراف» و... ولی در سال ۱۳۷۸ که مصادف با صدمین سال ولادت امام راحل بود، فرمودند: «جا دارد که این سال را سال امام خمینی(ره) بدانیم و بنامیم» و سال را با عنوانی خاص نامگذاری کردند که در سالهای بعد نیز تداوم پیدا کرد. برخی سالها مزین به نام اهل بیت(ع) بودند، مانند پیامبر اعظم(ص)، امام امیرالمؤمنین علیبنابیطالب(ع) و عزت و افتخار حسینی و گاهی ناظر به مفاهیم خاص سیاسی و اجتماعی مانند خدمتگزاری، پاسخگویی، همبستگی ملی و مشارکت عمومی، اتحاد ملی و انسجام اسلامی و... بود. ولی از ابتدای دهه ۹۰ که دغدغه معظمله درزمینه شرایط اقتصادی به دلیل وجود برخی دولتها بیشتر شد، نام و شعار سال بیشتر به سمت مسائل اقتصادی رفت، مانند جهاد اقتصادی، اقتصاد مقاومتی اقدام و عمل؛ اقتصاد مقاومتی، تولید و اشتغال، حمایت از کالای ایرانی، رونق تولید، جهش تولید، تولید؛ پشتیبانیها، مانعزداییها و در سال ۱۴۰۱ نیز «تولید دانش بنیان و اشتغال آفرین» مطرح شد. نکته حائز اهمیت این است نامگذاری و تعیین شعار سال نه یک حرکت فرمالیته و نمایشی بلکه در راستای حکمرانی و مدل مدیریتی امامین انقلاب است، یعنی هر حرکت اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی در صورتی موفق خواهد شد که مردم در آن نقشآفرین باشند بنابراین رهبر معظم انقلاب چند بار از برخوردهای نمایشی و شوآفهای صورت گرفته از طرف برخی درزمینه شعار سال گلایه کردند. برخی نیز مطرح میکنند بهتر است شعار سال در زمانیکه بودجه کشور تدوین نشده، مطرح شود تا در بودجه دولت مورد توجه قرار گیرد، این درحالی است که شعار اقتصادی هم اگر مطرح میشود از جنس «اقتصاد مقاومتی» یعنی «اقتصاد مردممحور» است. نه اینکه قوای سهگانه و بخشهای مختلف حاکمیت وظیفهای در مقابل این نامگذاری ندارند بلکه این نامگذاریها را باید در راستای اصول سیاستهای کلی و اسناد بالادستی ابلاغی از سوی رهبر معظم انقلاب تحلیل کرد که همه مسئولان ��ا اصل این ایدهها آشنا بوده و وظیفه دارند و این تأکیدات برای توجه بیش از پیش به این مقولات و توجه جدی مردمی به آنهاست. همه آحاد ملت ایران بهویژه جوانان و نخبگان انقلابی باید خود را مخاطب اصلی شعار و نام سال بدانند و برای ایفای وظیفه در راستای تحقق آن برنامهریزی مدونی داشته باشند. مهمترین راهبرد امامین انقلاب برای دوران مبارزه، پیروزی، جنگ نظامی، جنگ اقتصادی، جنگ نرم، جنگ ادراکی و شناختی؛ گفتمانسازی و ارتقای فرهنگ عمومی است ولی به نظر میرسد متأسفانه با نامگذاریهای صورت گرفته از سوی رهبر معظم انقلاب در این راستا تعامل و برخورد نشده و لازم است طراحیهای نوین در این راستا صورت پذیرد.
بعد دیگری از این نامگذاری که تا حدی مغفول مانده توجه به «مفهومسازی»های صورت گرفته از سوی معظمله است؛ در بیشتر موارد، مفاهیم مرسوم و معمول اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و حتی مذهبی برای نامگذاری سال و یا تعیین شعار درنظر گرفته نشده بلکه از مفهومسازیهای جدید استفاده شده است. این عناوین و ترکیبهای جدید استفاده شده را میتوان هم در راستای تغییر واژگان برای توجه بیش از پیش به نام عنوان شده در نظر گرفت و هم اینکه مفاهیم مطرح شده، نسبت به مفاهیم قبلی، ارتقا یافته و ابعاد جدیدی را نیز دربرگرفته است.
حضرت آیتالله خامنهای در دیدار «کارآفرینان، تولیدکنندگان و دانشبنیانها» در ۱۰ اسفندماه ۱۴۰۱ نکتهای را فرمودند که بعد دیگری از این نامگذاری را آشکار کرد؛ یعنی فرایند و سازوکار انتخاب نام و شعار. ایشان اظهار کردند: «من امسال شعار سال را این قرار دادم: «تولید؛ دانشبنیان و اشتغالآفرین»؛ این شاید تا حدودی متأثر بود از اظهارات دوستان در آن جلسهای که سال گذشته داشتیم». حتماً در این مورد مانند سایر موارد، رهبر معظم انقلاب از نظرات و پیشنهادهای مطرح شده استفاده میکنند ولی این نامگذاریها مبتنی بر واقعیات جامعه، با نگاهی آیندهپژوهانه نسبت به مسیر حرکت کشور، آسیبهای موجود و طراحیهای دشمنان است آن هم نه مبتنی بر گزارشهای کاغذی صرف، بلکه مشاهدات عینی و ارتباطات مستقیم رهبر فرزانه انقلاب؛ بنابراین همه افراد بهویژه نخبگان و افراد مرجع جامعه باید بیش از پیش به این نامگذاریها توجه کنند و آن را در راستای اعمال رهبری و یکی از ابزارهای الگوی حکمرانی از سوی رهبر معظم انقلاب بدانند.
۲۷ اسفند ۱۴۰۱ - ۱۷:۵۸
کد خبر: ۸۵۸۷۹۱
نظامهای سیاسی و اجتماعی در جهان، تفاوتهای عمدهای با یکدیگر دارند که در ساختار حکمرانی آنها نمود و بروز پیدا میکند.
زمان مطالعه: ۷ دقیقه
نظر شما