تحولات منطقه

۳ فروردین ۱۴۰۲ - ۱۰:۵۲
کد خبر: ۸۵۹۵۸۶

«احمد سمیعی گیلانی که به قولی در یگانگی سبک خود ملاحظه‌کار نبود، در کار خود، خواه و ناخواه، شاگردانی را تربیت کرده است که، چون با یگانه سبک او تا سال‌ها خواهند نوشت، او نیز پس از مرگ تا همیشه خواهد نوشت.»

احمد سمیعی گیلانی پس از مرگ نیز می‌نویسد
زمان مطالعه: ۳ دقیقه

به گزارش قدس آنلاین، این عضو پیوستۀ فرهنگستان زبان و ادب فارسی، مترجم و ویراستار که اخیراً در پی شکستگی لگن، دوران نقاهت را طی می‌کرد، صبح روز چهارشنبه (دوم فروردین‌ماه ۱۴۰۲) در منزلش (در تهران) از دنیا رفت.

«پیوند او با همه در نوشتن بود یا که در خواندن. با شنیدن هر نامی، پررنگ‌ترین واژه‌هایی که بی‌وقفه از حافظه می‌خواند، گره‌ای داشتند به کتاب‌ها یا هرآنچه او را به خواندن و نوشتن وصل می‌کرد. کهولت سن شاید سعی می‌کرد پیوند استاد را با واژه‌ها کم‌رنگ کند که دیگر کم‌تر می‌توانست بشنود یا بخواند، سمیعی بزرگ، اما تا واپسین لحظات از هیچ‌یک دست نکشید. در سال‌های پایانی عمرش، می‌نوشت، اما چشمانش سوی خواندن نوشته‌هایش را نداشتند، پس می‌خواست تا دیگران برایش بخوانند.

شاید به‌خاطر همین پیوند بود که هم با حوصله با شاگردی کوچک سخن می‌گفت و هم با استادان. سخنی که به قولی هرگز بیهوده نبود، احمد سمیعی گیلانی طوری می‌اندیشید و سپس واژه‌ها را بیان می‌کرد که هر گفت‌وگویی ساده با دیگران برای او، به بحثی علمی بدل می‌شد.

کم‌تر کسی‌ست که با استاد سمیعی آشنا باشد و نداند او مردی بود که برخلاف بسیاری، دائماً و تازه‌ترین کتاب‌ها و مقاله‌ها را می‌خواند و در عین حال اغلب در جمع موجز سخن می‌گفت؛ در گفت‌وگوهایش هم حتی چنین بود. هرچند که اگر می‌دانست جان کلامش حفظ و به مخاطب منتقل خواهد شد، از سخن گفتن با خبرنگاران دریغ نمی‌کرد، اما هرآنچه باید را کوتاه می‌گفت. این ایجاز او تنها در سخن گفتن نبود، ویرایش متن‌ها را نیز با همین نگاه انجام می‌داد. اغراق‌آمیز نیست که بگوییم سبک نگارش و ویرایش سمیعی بزرگ، همچون خودش یگانه بوده است.

احمد سمیعی گیلانی آغازکنندۀ راه‌هایی‌ست که دیگران نرفته‌اند و این به گمان شاگردی کوچک، سبک اوست. دستاوردی تازه هم نیست؛ از ویرایش ترجمه در انتشارات فرانکلین که سبب شد دیگران برخلاف پذیرش خودش به او عنوان «پدر ویراستاری ایران» را بدهند تا واپسین انتظارهایش. واپسین انتظارهای استاد سمیعی گیلانی حالا به پس از مرگ او کشیده شده است. مجموعۀ «سیر تحول ادبیات ژورنالیستی در زبان فارسی» آخرین میراث اوست که به‌نظر می‌رسد پس از او کار آن تمام و کمال بر عهدۀ آقایان حسن میرعابدینی و جعفر شجاع کیهانی و سایر پژوهشگران و همکاران گروه ادبیات معاصر فرهنگستان زبان خواهد بود.

جلد نخست این مجموعه حدوداً سه سال پیش و درحالی منتشر شد که کار هنوز قالب خود را آنچنان که حالا در حال انجام است، نیافته بود. این نیز به دلیل همان یگانی‌ست، بررسی قلم‌های ژورنالیستی در زبان فارسی، آن هم از بیش از صد سال قبل (دورۀ بیداری و پیش از مشروطه)، امری‌ست که تا کنون در جایی با این نگاه به جز گروه ادبیات معاصر فرهنگستان زبان و ادب فارسی در دستور کار قرار نگرفته است. این مجموعه‌ها شامل مقالاتی‌ست که به سبک دانشنامه‌ای نوشته شدند؛ صورتی متفاوت از مقالاتی که در سال‌های اخیر بسیار نوشته می‌شود و گاهی حتی بی‌آنکه تعداد خوانندگان‌شان به انگشتان یک دست برد، صرفاً به رتبۀ علمی استادان می‌افزاید!

سمیعی گیلانی در یگانگی سبک خود ملاحظه‌کار نبود؛ محدودیت‌های اداری همچون شیوه‌نامه‌های نگارشی از سوی وزارت علوم برای تدوین مقالات علمی و پژوهشی سبب نمی‌شد تا او شیوۀ درست خود را رها کند.

پس از چاپ جلد نخست مجموعۀ «سیر تحول ادبیات ژورنالیستی در زبان فارسی»، تدوین جلد دوم این مجموعه بیش از دوسالی‌ست که در دستور کار است و حالا استاد سمیعی در حالی از دنیا رفت که دفتر اول جلد دوم مجموعه در دست چاپ است و به‌زودی منتشر خواهد شد و دفتر دوم نیز تا چند ماه دیگر خواهد رسید.

به گمان من، انگیزۀ بررسی سبک روزنامه‌نگاران فارسی‌زبان برای استاد، به اهمیت بحث زبان و تغییرات آن در طول تاریخ برمی‌گشت. در یکی از واپسین گفت‌وگوهای‌مان دربارۀ گیلان، او از دغدغه‌اش برای لهجه‌های این منطقه می‌گفت و یادآوری می‌کرد که حالا دیگر همچون گذشته اغلب کودکان گیلانی (به‌ویژه در روستاها) به زبان‌های محلی خود سخن نمی‌گویند.

استاد احمد سمیعی گیلانی در کار خود، خواه و ناخواه، شاگردانی را تربیت کرده است که، چون با یگانه سبک او تا سال‌ها خواهند نوشت، او نیز پس از مرگ تا همیشه خواهد نوشت.»

*فاطمه نظرمحمدی، پژوهشگر همکار در جلد دوم مجموعۀ «سیر تحول ادبیات ژورنالیستی در زبان فارسی»


 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.