که بین ما و اوست وفا کنیم.
این عالم بزرگ دین در قسمتی از کتاب حکمت عبادات با تبیین دعای وداع ماه مبارک رمضان به بیانات ارزشمند امام سجاد(ع) پرداخته و بیان کردند: این که در آخر ماه مبارک رمضان عید فطر میگیرند، چون جایزه های یک ماه را به ما میدهند که در حقیقت محصول ماه مبارک رمضان است. ضیافه الله، لقاء الله را به دنبال دارد. پس عظمت از آنِ ماه شوال نیست؛ بلکه عظمت از آنِ ماه مبارک رمضان است که نتیجهٴ یک ماهه را در روز عید میدهند.
روزه ماه رمضان یکی از بهترین نعمت های پروردگار
امام سجاد (ع) ابتدا اشاره به نعمتهای پروردگار کرده به خدا عرض میکند: «وأنت جَعلْت من صفایا تلک الوظائف وخصائص تلک الفروض شهْرَ رمضان ... وقد أقام فینا هذا الشهْر مقام حمْدٍ وصحبنا صحبه مَبْرور» [1] خدایا نعمتهای فراوانی به ما دادی. یکی از برجستهترین نعمتها، ماه رمضان و یکی از بهترین فضیلتها روزهٴ این ماه است که نصیب ما کردی؛ و هیچ زمانی، به عظمت زمان ماه مبارک رمضان نیست. گذشته از آنکه شب قدر را در آن قرار دادی، این ماه را ظرف نزول قرآن کریم قرار دادی که چنین فیضی در این ماه نازل شده است. اگر کسی با قرآن باشد همراه قرآن بالا میرود و این را بر ملّت مسلمان منّت نهادی؛ زیرا ملتهای دیگر در ماه رمضان روزه نمیگیرند و این نعمت را مخصوص مسلمانان نمودی.
ایشان در ادامه به ناله امام سجاد(ع) و سوز و گداز حضرت در وداع این ماه مبارک اشاره کرده و دوستداران واقعی این ماه را وداعکنندگان این ماه برشمرده و گفتند: وداع برای کسی است، که با ماه مبارک رمضان مأنوس بوده و این ماه، دوست او باشد وگرنه آن کس که با این ماه نبوده، وداعی ندارد. انسان از دوستش و یا کسی که مدّتی با او مأنوس بوده خداحافظی میکند. کسی که اصلاً نمیداند چه وقت ماه مبارک رمضان آمد و چه وقت سپری شد، چرا آمد و چرا سپری شد وداعی ندارد.
ماهی که شب و روزش رحمت بود
امام سجاد (ع) آخر ماه مبارک رمضان که میشد، با سوز و گداز این دعا را میخواند و میفرمود ماه رمضان در بین ما اقامت داشت و جای حمد و ثنا بود؛ زیرا به همراه خود رحمت آورد و رفیق بسیار خوبی برای ما بود. ما در صحبت و همراهی با او به فضایل و نعمتهایی رسیدیم. دوستی بود که به همراهش رحمت و مغفرت و برکت آورد. امام سجاد (علیه السلام) فرمود هیچ کسی در سراسر جهان به اندازه ما در این ماه استفاده نکرد. در ادامه دعا فرمود: «ثمّ قدْ فارقنا عند تمام وقْته وانقطاع مدّته ووفاء عهده [عدوه] و نحن مُودّعوه» این ماه بعد از آنکه پایانش فرا رسید، از ما مفارقت و هجرت کرد و ما را تنها گذاشت و ما هم اکنون با ماه خدا وداع میکنیم. چه وداعی؟ وداع تشریفاتی؟ نه؛ وداع با دوست عزیزی که مفارقتش برای ما توانفرساست؛ آن کس که اهل معنا بود خیرش در این ماه بیشتر شد و آن کس که گرفتار گناه بود از گناهش کاسته شد. ما کسی را وداع میکنیم که رفتنش برای ما بسیار گران و سخت است و ما را غمگین میکند، ماهی که شب و روزش رحمت بود.
آیت الله جوادی آملی در ادامه به سنت حسنه بزرگان در بدرقه کردن ماه مبارک رمضان اشاره کرده و بیان کردند: بزرگان فقه ما نظیر مرحوم صاحب «جواهر الکلام» (رض) فرمودهاند در فضیلت روزه گرفتن همین بس که انسان از نظر ترک بسیاری از کارها، شبیه فرشته میشود. به همان اندازه که انسان از فکر شکم رها شود، به فرشته شدن نزدیک میگردد [2].
هیچ دوستی به عظمت این ماه نیست
گفتهاند: پس از عید فطر، شش روز از اوایل ماه شوال را به عنوان بدرقه، روزه بگیرید؛ زیرا اگر کسی دوست عزیزی را بخواهد بدرقه کند، چند قدم به همراه او میرود. امام سجاد (ع) فرمود: «وأوحشنا انْصرافه عنّا» و از اینکه منصرف شد و از ما فاصله گرفت، ما را به وحشت انداخت. ما دوست مهربان و پر برکتی را از دست میدهیم، لذا به وحشت میافتیم. از این رو بود که آخر ماه مبارک رمضان که میشد، اولیای خدا احساس غربت میکردند. ما باید حقی که او بر عهدهٴ ما دارد رعایت کرده حرمتی که در پیش ما دارد ارج بنهیم. باید به تعهدی که بین ما و اوست وفا کنیم. آنگاه چون این دوست عزیز از ما جدا میشود ما چنین میگوییم: سلام بر تو ای بزرگترین ماه که به خدا انتساب داری و سلام بر تو ای عید اولیای الهی. این سلام، سلام تودیع است.
«السّلام علیک یا أکْرم مصحوبٍ من الأوقات ویا خیْر شهرٍ فی الأیام والسّاعات» امام سجاد (ع) چندین بار به این ماه سلام میکند. ماه رمضان اگر زمانی گذرا بود و باطن و سرّ و حقیقت و روح نداشت، ولیّ الله به او سلام نمیکرد. این گفتههای معرفتی ـ معاذ الله ـ نظیر اشعار خیالی شعرا نیست که بر خطابه های خیالی حمل شود که مثلا ً به کوه و یا آثار مخروبه خطاب میکنند. بیان حضرت این است که ما خیلی دوست و رفیق، داشته و داریم؛ اما هیچ دوستی به عظمت این ماه نبوده. ماهی که نه هیچ روزی مثل روزهای آن و نه شبی چون شبهای آن بود.
منبع:برگرفته از کتاب حکمت عبادات
[1] ـ صحیفه سجادیه، دعای 45 .
[2] ـ جواهر الکلام، ج 16، ص 181؛ عروه الوثقی، ج 2، ص 69، فصل 15 .
نظر شما