وزهای پایانی اردیبهشت ماه ۱۳۸۸ یادآور روزهای تلخی برای مردم ایران است.روح مطهر و نورانی فقیه عالیقدر و عارف روشن ضمیر حضرت آیت الله حاج شیخ محمدتقی بهجت در بیست و هفتمین روز از اردیبهشت ۸۸ به ملکوت اعلی پیوست و دل مالامال از عشق به خدا و بندگان رنج کشیده صالحش از تپش ایستاد.
آیت الله محمدتقی بهجت فومنی در اواخر سال ۱۳۳۴ قمری در خانوادهای دیندار در شهر مذهبی فومن استان گیلان، چشم به جهان گشود. تحصیلات ابتدایی را در مکتب خانه فومن به پایان برد، و پس از آن در همان شهر به تحصیل علوم دینی پرداخت. پس از طی دوران مقدماتی تحصیلات دینی در شهر فومن، به سال ۱۳۴۸ قمری هنگامی که تقریباً ۱۴ سال از عمر شریفش میگذشت به عراق مشرف شد و در کربلا اقامت گزید.
آیت الله بهجت در دوران سطح و خارج از محضر استادان بزرگی چون آیات: آقا سید ابوالحسن اصفهانی، آقا ضیا عراقی، و میرزای نائینی و حاج شیخ محمد حسین غروی اصفهانی بهرهها برد. ایشان در ضمن تحصیل و پیش از دوران بلوغ، به تهذیب نفس همّت گمارده، و در کربلا در تفحّص استاد و مربی اخلاقی بر آمده و به وجود آیت الله سید علی آقای قاضی که در نجف بوده پی میبرد و از شاگردان ایشان میشود.
آیت الله بهجت بعد از تکمیل دروس به ایران مراجعت کرده و تصمیم گرفت که در شهر مقدس قم اقامت کند. در حوزه علمیه قم به تدریس دروس حوزوی و درس اخلاق میپرداخت و در دورانی از حیات پربارش با انتشار رساله توضیح المسائل در زمره مراجع تقلید شیعیان جهان قرار گرفت.
به همین منظور با و به مناسبت ایام درگذشت این عالم مجاهد، با آیت الله محمدباقر تحریری، تولیت مدرسه علمیه مروی، به گفت و گو پرداختیم و طی آن به بررسی روحیات و سبک زندگی آیتالله محمدتقی بهجت رحمهالله علیه این الگوی تهذیب نفس همت گماشتیم:
آیت الله تحریری که سالها در جلسات درس و روضه آیت الله بهجت شرکت میکرد درباره این عالم بزرگوار عنوان کرد: آیت الله بهجت شیوه عمومی و معمول درسهای خارج را نداشتند تا مطلب و موضوعی را با دلایل مطرح کنند و به نقد یا تأیید آن مشغول شوند. روش تدریس ایشان به این صورت بود که در درس فقه، یک کتاب را محور بحث قرار میدادند و آن را به طور عمیق مورد بررسی قرار میدادند. در عین حال سبک زندگی و سیره عملی ایشان، بندگی و خشوع در برابر خدای تعالی بود که این کار را با التزام دقیق و صحیح به دستورات اسلامی، انجام واجبات، عمل به مستحبات و پرهیز از گناهان انجام میدادند. هر فردی که با ایشان ملاقات و دیداری داشت متوجه میشد که ایشان دائمالذکر هستند. البته همان طور که اشاره شد، ایشان دقت داشتند تا کرامتها و حتی ذکرهای خود را پنهان نگه دارند. بر همین اساس آنچه که از زندگی ظاهری آیت الله بهجت مشخص بود، زندگی زاهدانه ایشان بود، به اندازهای که ایشان از هر نوع نام و نشان دور بودند و هیچ وقت نمیخواستند ظهور و بروزی در جامعه داشته باشند. البته به اندازه صلاحدید خودشان فعالیتهای اجتماعی داشتند و حتی با حضرت امام خمینی رحمهالله علیه و مقام معظم رهبری ارتباطاتی داشتند، اما نمیخواستند در جامعه مطرح شوند.
کرامتها را پنهان میکردند
وی عنوان کرد: آیت الله بهجت در مورد کرامتها به شدت اهل کتمان بودند و مطلبی را بیان نمیکردند. البته ایشان گاهی کرامتهایی را از بزرگان نقل میکردند، اما هر نوع کرامتی را بیان نمیکردند و آن مطالبی را که بیانگر شخصیت برجسته علمی و عبادی افراد بود، ذکر میکردند. ایشان سرگذشت مرحوم شیخ انصاری و همچنین سرگذشت استاد خودشان آقا شیخ محمدحسین اصفهانی را مکرر بیان میفرمودند. این دو بزرگوار در علم و عبادت سرآمد بودهاند. به عنوان مثال آیت الله بهجت میفرمودند: مرحوم شیخ انصاری مراتب عالی علمی، عملی و عبادت را جمع کرده و این نوعی کرامت است. البته گاهی از تشرف شیخ به محضر امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و سایر بزرگواران نقلهایی داشتند که در بعضی کتابها هم آمده است.
آیت الله تحریری خاطرنشان کرد: خودشان هم در مقام بندگی یک سیر ظاهری و یک سیر باطنی داشتند. معمولاً سیر ظاهری بعد از اینکه شخص از یک ایمان ابتدایی صحیحی برخوردار شد، این ایمان را در عمل و در شئون گوناگون زندگی با اطاعت خالصانه از دستورات شرع اجرا میکند.
وی افزود: اطاعت خالصانه در مرحله اول شامل انجام واجبات و دوری از محرمات و سپس انجام مستحبات در حد توان است که ما از سیره آیت الله بهجت متوجه میشویم که این اطاعت خالصانه است. ایشان قدم راسخی داشتند و رسوخشان در انجام مستحبات و عبادات و بخشی هم کارهای اجتماعی است که آن هم خودش یک بخشی از انجام وظایف اخلاقی را عهدهدار است.
شرکت در نماز و مجلس روضه آیت الله بهجت
آیت الله تحریری بیان کرد: تقریباً اوایل دهه پنجاه شمسی بود که تصمیم گرفتم در حوزه علمیه قم مشغول به تحصیل شوم. به همین علت از تهران به قم هجرت کردم تا این توفیق را داشته باشم. آن زمان آیت الله بهجت در مسجد فاطمیه قم، امام جماعت بودند و افرادی توفیق داشتند تا در نماز ایشان شرکت کرده و به ایشان اقتدا کنند. من هم چنین توفیقی را به دست آوردم.
این شاگرد آیت الله بهجت در ادامه گفت: البته آن زمان به تازگی طلبه شده بودم و سعی میکردم به طور مداوم در نمازهای ایشان شرکت داشته باشم. در عین حال روزی از طریق یکی از دوستان به منزل آیت الله بهجت رحمهالله علیه رفتیم. پدر ما یکی از دوستان قدیمی ایشان بود و وقتی خودم را معرفی کردم، ایشان با لطف خاصی احوالپرسی گرمی کردند. از آن زمان به بعد هم علاقه زیادی برای شرکت در نمازهای جماعت آیت الله بهجت داشتم. سالها بود که ایشان در منزل خودشان روضهای داشتند که در دهه آخر ماه محرم و همچنین دهه آخر ماه صفر برگزار میشد. این روضه تا آخر عمر پر برکت ایشان ادامه داشت و بسیار مؤثر بود.
وی بیان کرد: اوایل این روضه در خانه خودشان برگزار میشد، اما بعد از موضوع مرجعیت که ارتباط ایشان با مردم بیشتر شد، هم درس و هم روضه به مسجد منتقل شد. من هم تا مدتی توفیق خدمت کردن در روضههای ایشان را داشتم. از این نظر هم ایشان به من لطف داشته و با محبت پدرانه و عارفانه خود مورد لطف و عنایت قرار میدادند.
شیوه تدریس آیت الله بهجت
آیت الله تحریری تصریح کرد: آیت الله بهجت شیوه عمومی و معمول درسهای خارج را نداشتند تا مطلب و موضوعی را با دلایل مطرح کنند و به نقد یا تأیید آن مشغول شوند. روش تدریس ایشان به این صورت بود که در درس فقه، یک کتاب را محور بحث قرار میدادند و آن را به طور عمیق مورد بررسی قرار میدادند.
وی افزود: زمانی که ما توفیق شاگردی ایشان را داشتیم، کتاب جواهرالکلام یا صلاه را مورد بررسی قرار داده بودند که این کتاب در سطح عالی نوشته شده است. خودشان هم به طور دقیق آن را بررسی کرده و مورد بحث قرار میدادند. در عین حال نظرات خودشان را هم عموماً در میان مطالب و یا بیانات سایر افراد عنوان میکردند و معمولاً به طور صریح و مستقیم نمیگفتند که من چنین نظری دارم. پس برای اینکه نظرات خود ایشان را متوجه شویم، لازم بود که بر مطالب تسلط داشته باشیم. در حین درس هم مطالب را جمعبندی میکردند و در این بخش مطالب بسیار عمیقی را عنوان میکردند.
شاگرد این عالم ربانی در ادامه خاطرنشان کرد: این روش تدریس اقتضا میکرد تا هر کسی که قصد داشت در درس آیت الله بهجت شرکت کند، در وهله اول لازم بود با مطالب آشنایی داشته باشد. به همین علت ما هم در ابتدا در درس علمای دیگر شرکت کردیم تا با مطالب آشنا شویم.
نهایت خضوع در اوج بندگی
وی افزود: همان طور که شاگردان و آشنایان آیت الله بهجت رحمهالله علیه میدانند، سبک زندگی و سیره عملی ایشان، بندگی و خشوع در برابر خدای تعالی بود که این کار را با التزام دقیق و صحیح به دستورات اسلامی، انجام واجبات، عمل به مستحبات و پرهیز از گناهان انجام میدادند. هر فردی که با ایشان ملاقات و دیداری داشت متوجه میشد که ایشان دائمالذکر هستند. البته همان طور که اشاره شد، ایشان دقت داشتند تا کرامتها و حتی ذکرهای خود را پنهان نگه دارند. بر همین اساس آنچه که از زندگی ظاهری آیت الله بهجت مشخص بود، زندگی زاهدانه ایشان بود، به اندازهای که ایشان از هر نوع نام و نشان دور بودند و هیچ وقت نمیخواستند ظهور و بروزی در جامعه داشته باشند. البته به اندازه صلاحدید خودشان فعالیتهای اجتماعی داشتند و حتی با حضرت امام خمینی رحمهالله علیه و مقام معظم رهبری ارتباطاتی داشتند، اما نمیخواستند در جامعه مطرح شوند.
آیت الله تحریری عنوان کرد: در چنین شرایطی بزرگان دین و همردیفان آیت الله بهجت به جلالت قدر ایشان اعتقاد داشتند. به عنوان مثال امام خمینی رحمهالله علیه شاگردان خود را در کسب معنویت به آیت الله بهجت ارجاع میدادند.البته شخصیت علمی و معنوی این بزرگان آنقدر بالاست که بنده و امثال من کوچکتر از این هستیم که بخواهیم شخصیت علمی و عرفانی ایشان را اندازهگیری کنیم. چون هر کسی به اندازه ظرفیت خودش که استفادهای کرده، میتواند مطلبی را مطرح کند. ما هم در کلاس درس آیت الله بهجت شرکت میکردیم، به این معنا نیست که به تمام معنا استفاده کردیم. بلکه هر کسی به اندازه درک و استعداد خودش مطلب را متوجه میشد.
تولیت مدرسه علمیه مروی خاطرنشان کرد: یک نکته مهم درباره شخصیت عرفانی و معنوی آیت الله بهجت این است که روحیات و شخصیت معنوی ایشان نسبت به بعد علمی ایشان پنهانتر بود و ظهور کمتری داشت، چون خودشان نمیخواستند این اسرار فاش شود. هر کسی که درباره بعد معنوی و عرفانی آیت الله بهجت مطلبی میگوید در حقیقت آن چیزی را بیان میکند که از ظهور و بروز حالات ایشان در نماز یا امور دیگر درک کرده است. افرادی هم مطالبی را از زبان استاد ایشان نقل میکنند، مانند آیت الله شیخ عباس قوچانی که از شاگردان برجسته آیتالله قاضی بوده و کراماتی را به طور اجمال از آیت الله بهجت درک کردند و ملتزم بودند تا زمان حیات ایشان مطرح نشود و مخفی بماند.
وی افزود: گویا در پذیرش مرجعیت هم این رویکرد را هم داشتهاند. موضوع مرجعیت آیت الله بهجت هم یک مسئله تکلیفی بود که ایشان احساس کردند بعد از وفات آیتالله اراکی و آیتالله گلپایگانی، خلائی در مرجعیت است. به همین جهت قبل از اعلام مرجعیت، حاشیه بسیار عمیقی بر کتاب فقهی استاد خود، شیخ محمدحسین اصفهانی معروف به کمپانی، نوشتند و تا مدتها مراجعان خود را به مطالب همان حاشیه ارجاع میدادند. این کتاب بعدها به صورت رساله متعارف درآمد.
سیر و سلوک عارفانه آیت الله بهجت
این شاگرد آیت الله بهجت افزود: آیتالله بهجت مرجعی عالیقدر بودند که هم در فقاهت، مبانی علمی اصولی، و هم از نظر اخلاق و عرفان، فقیهی عارف بوده که عرفان اسلامی و فقاهت را با همدیگر تجمیع کرده که این در نوع خودش کمنظیر بوده که ارتحال ایشان کلمهای برای حوزههای علمیه قم بود.
وی گفت: جوانان و طلاب که با ایشان در ارتباط بودند از زندگی این مرجع بزرگ درسهای فراوانی گرفته، زیرا که سیر و سلوک ایشان الیاللهی بوده و حضرت استاد ذوب در توحید بودند و جوانان برای آینده اندیشی و زندگی خوب باید راه این معلم اخلاق بزرگ را در پیش گرفته و از راه اسلام، توحید، قرآن و عترت جدا نشده و راه این پیر طریقت را برای سازندگی زندگی فردی و اجتماعیشان طی کنند.
آیتالله تحریری افزود: آیتالله بهجت آنقدر در مسائل اخلاقی، سلوکی، عرفان و همچنین خودسازی بالا بود که هیچ چیز را به غیر از خدا در دنیا نمیدید که همین درس بزرگ تربیتی برای آحاد مردم است.
تولیت مدرسه علمیه مروی گفت: رفتار ایشان با کودکان و طلاب به قدری خوب بود که هرگاه فرزندی برای عرض ادب به خدمت ایشان میرسیدند اظهار محبت و لطف نموده و همچنین اگر کسی برای پرسش به پیش ایشان میآمد به صورت کامل و با طمأنیه خاصی پاسخ میفرمودند.
توسل به امام زمان (عج) راز تهذیب نفس آیت الله بهجت
وی افزود: طلاب و عزیزانی که علاقهمند به ارتباط مستمر با امام زمان (عج) بودند به خدمت ایشان رسیده و دستورالعملهای لازم را از حضرت استاد فرا گرفته، زیرا که ایشان با تهذیب نفس خود متوسل به امام زمان (عج) میشدند.
آیتالله تحریری اشاره کرد: استاد بزرگوارمان ذکر یا ستار را زیاد میگفتند که بعضی از علما علت این امر را داشتن چشم برزخی دانستند که با این کار میخواستند خداوند متعال باطن مردم را به او نشان دهد و این موضوع به قدری واضح بود که شاگردان آن حضرت قبل از دیدار با ایشان توبه و استغفرالله را گفته و سپس خدمت این استاد بزرگوار میرفتند.
وی اظهار کرد: ایشان ذکر لاحولولاقوةالاباالله العلیالعظیم را به جوانان به جهت دوری از گناه توصیه میفرمودند و با توجه به اخلاقیات و ایمان بالای ایشان، هر جوان و طلبهای که با این استاد معظم در ارتباط بود از منظر تقوی و اخلاق ساخته میشد.
آیتالله تحریری افزود: یکسری از خاطرات از قول ایشان ذکر میگردد و به طور کلی هر خاطرهای که با مذهب منافات نداشته باشد درست بوده و هیچ شکی در این مورد درست نیست.
آیتالله تحریری در پایان گفت: استاد بزرگوارم همیشه در حال ذکر خداوند متعال بوده و نفس اماره خود را کنترل و در جهت تدریس و کمک به طلاب و مردم از هیچ کوششی دریغ نکرد.
نظر شما