مدیر کاروان عتبات است و تا به حال بیش از ۱۰۰ بار مهمان سفره امیرالمومنین بوده. هربار که سیل عاشقانی را به دریای حرم رسانده و ایوان نجف منزلگاهش شده کم ندیده و نشنیده از کرامات و بزرگی مولایمان علی علیهالسلام. کرامتهایی که هر بار میان سینه میکشد و برای زائران نجف روایت میکند که عارفتر شوند به حق آنکه زائرش شدهاند.
اینبار قرار است داستان این عنایتها ما را به پای دل بکشد تا ایوان نجف، رو به روی صحن و سرا ببرتمان و پروازمان دهد تا شبکههای انگور نشان ضریح. «حیدر فیضی» به رسم همیشه کاروان دلها را راهی میکند و ما را زائر. همان زائرانی که پیامبرصلی الله علیه و آله در وصفشان فرموده بهشت خدا برای آنهاست. نام امیرالمومنین علیهالسلام که به میان میآید زبان قاصر است از گفتن عنایتها، حرف فیضی هم همین است اما با همین زبان الکن هم باید گفت و نوشت از حیدرانههای حیدر.
شاعر ایرانی آستان امیرالمومنین و پاداش خاصی که از حضرت گرفته!
با پای دل همراه حیدر فیضی راهی شوید حرم مولایمان علیبن ابیطالب علیهالسلام. رو به روی گنبد بایستید و دست بر سینه سلام دهید خدمت امیرالمومنین جان. چشمتان به کتیبه ایوان نجف و شعر فارسیاش که بیفتد فیضی میگوید:« این شعر ملا حسن کاشی است. شاعری که مزد این شعر را خوب از امیرالمومنین گرفته است. از شاعران نامدار سده هشتم قمری که در راه بازگشت از سفر حج به زیارت حضرت علیعلیهالسلام شرفیاب میشود. چشمش که به بارگاه مولا میافتاد شروع میکند و هفت بندی را میسراید. زائران درگهت را بر در خلد برین...میدهند آواز طبتم فادخلوها خالدین. این بیت از شعر ملاحسن به خط طلا در کتیبهای مستقل و مینا کاری شده، شرافت و لیاقت صدرنشینی در جوار ایوان نجف را پیدا میکند. همان شب امیرالمومنین به خواب شاعر نامدار میآید و میفرماید:ملاحسن تو دو حق بر گردن ما داری! هم زائری و مهمان و هم حق صله شعر. به بصره برو آنجا بازرگانی است به نام«مسعود بن افلح» سلام ما را به او برسان و بگو در سفر عمان وقتی کشتیات میخواست غرق شود یک هزار دینار نذر ما کردی و ما مدد کردیم تا خودت و اموالت به سلامت به ساحل برسید. حالا نذرت را ادا کن و یکهزار دینار را به این شاعر بده. ملاحسن به بصره آمد و پیغام امیرالمومنین را به مسعود بن افلح رساند. تاجر شگفت زده شد و سوگند یاد کرد هیچکس از این نیت او با خبر نبوده و یک هزار دینار را به ملاحسن بخشید.»
شعر ایرانی بر آستان حرم امام علی علیه السلام
نادرشاه و ماجرای ارادتی که به مولا علی علیه السلام پیدا کرد
ایوان طلا بهانهای میشود برای شنیدن عنایت دیگر از حضرت علی علیهالسلام. اصلا اینجا کاشی به کاشی قصهها دارد برای خودش. هرگوشه از ضریح هزاران دل به خودش گره زده و عنایتها در خودش جای داده. این مدیر کاروان میگوید:«طلاکاری حرم به دست نادرشاه انجام شده. ٢٨٠ سال پیش وقتی نادرشاه افشار به زیارت نجف آمد، دستور داد به جای کاشیهای سبز رنگ صفوی یادگار شیخ بهایی، گنبد و دو گلدسته حرم امیرالمومنین(ع) را طلاکاری کنند و بر بالای گنبد حضرت خورشیدی طلایی به همراه 14 شعاع نور و دستی در بالا به عنوان بیعت در غدیر خم نصب نمایند.»
نادرشاه به واسطه ارادتی که به ساحت امیرالمؤمنین (ع) پیدا کرده بود به نجف آمده بود. شاه خشن و سرسختی بوده و اطرافیانش به شدت از او واهمه داشتهاند. روزی همراه نوچهها و اطرافیانش به سوی حرم میآید و میبیند که فقیر نابینایی روی زمین نشسته و کاسهای جلوی پایش گذاشته. به سمت نابینا میآید و به او میگوید چه مدت است که اینجا مشغول این کار هستی؟ فقیر میگوید بیست سال است کار من این است و اینجا مشغولم. نادرشاه با عصبانیت جواب میدهد: بیست سال است که اینجا در کنار این حرم نشستهای و شفای چشمانت را از شاه مردان نگرفتهای؟ نابینا با شنیدن صدای نادرشاه و سرسختی و ابهت کلامش، به لرزه میافتد. نادرشاه ادامه میدهد: برای زیارت به حرم میروم و برمیگردم، اگر در این فاصله شفای چشمت را نگرفته باشی، همین جا گردنت را میزنم. شاه میرود و ترس به جان این نابینا میافتد و از اعماق وجود، شروع به صحبت با امیرالمؤمنین (ع) میکند. چون چارهای نداشته و راه به جایی نمیبرده است، دلش به لرزه میافتد و خواهشش را به تمام معنا از حضرت طلب میکند.
به استیصال میافتد و در لحظهای، باورش میشود که کسی را جز مولایش ندارد و چون طلب حقیقی کرده بود، در همان جا پس از این همه سال، شفای چشمانش را از امیرالمؤمنین علی میگیرد.
نادرشاه به دلیل ارادتی که به امیرالمومنین پیدا کرده بود دستور طلاکاری حرم را میدهد
امیرالمومنین چطور پناه درماندگان شد!
دلتان سیر زیارت کرد؟! دستها را در شبکههای ضریح گره زدید و سر به دیوار حرم گذاشتید تا آرام شوید؟ خب پس همینطور با پای دل تا ضلع شمالی صحن حرم امام علی(ع)، بیاید و داستان مسجد عمران را بشنوید. اصلا اینجا ملجا و پناه درماندگان است. امید امیدواران و دوای درمان. «عمران بن شاهین» هم یکی از همین درماندگانی است که مولایمان امیرالمومنین علیهالسلام هم جان و زندگیاش را حفظ کرد و هم به او پناه داد. حیدر فیضی دلمان را پیوند میزند به مسجد عمران و میگوید:«در اواسط قرن چهارم هجری قمری این مسجد به دست «عمران بن شاهین» ساخته شده. «عضدالدوله دیلمی» یکی از حاکمان خاندان آلبویه قصد جان عمران را میکند اما او به حرم امام علی پناه میآورد و از ایشان کمک میخواهد. در نهایت امام علی(ع) را در خواب میبیند که به عمران خبر میدهد که فردای آن شب، فناخسرو به آنجا خواهد آمد. مراد امام(ع) از فناخسرو، عضدالدوله بوده. مکانی را به او نشان میدهد که عضدالدوله از آنجا وارد حرم خواهد شد و جایگاهی را برایش مشخص میکند که باید در آنجا، نزدیک یکی از گوشههای گنبد بایستد، تا مناجات، دعا و قسم عضدالدوله را بشنود. او خدا را به محمد و آلش قسم خواهد داد که او عمران را به دست او برساند. عمران باید در اینجا به عضدالدوله نزدیک شود و از او درباره مردی سؤال کند که خدا را قسم داده به او دست یابد. سپس باید درباره پاداش کسی سؤال کند که عمران را به او برساند. عضدالدوله، پاداش او را این خواهد دانست گه اگر بخشش عمران را بخواهد او را خواهد بخشید. در این هنگام عمران باید خود را معرفی کند. عمران آنچه را امام علی(ع) به او دستور داده بود، انجام میدهد و در پایان خود را معرفی میکند. وقتی عضدالدوله درباره کسی که این جایگاه را به او شناساند میپرسد، عمران خوابش را برای او میگوید. عضدالدوله به خدا قسم میخورد هیچ کس جز مادر و خودش از نام فناخسرو آگاه نبوده است. عضدالدوله، عمران را میبخشد و به او منصب وزارت میدهد.»
مسجد عمران بن شاهین در حرم امام علی علیه السلام
شاهکار شیخ بهائی در حرم مولا
دل کندن از حرم امام علی و کاشی به کاشی اینجا سخت است اما ما که با پای دل آمدهایم هر وقت هوای حرم کنیم یک سلام از راه دور دوباره زائرمان میکند اما اینبار عارف تر به حق مولایمان خواهیم بود. چشم بگیرید و دلتان را از سنگفرشهای ضریح جمع کنید تا از درب بابالساعه خارج شویم. توجه تان به آینه بالای در جلب شد؟! که عکس ضریح میانش دلربایی و خودنمایی میکند؟! این آخرین روایتی است که حیدرفیضی برایمان میگوید:« ۳۰۰ سال پیش، وقتی شیخ بهایی حرم امیرالمومنین را ساخت، روبروی ایوان طلا (باب الساعه) این آینه را تعبیه کرد تا زائران هنگام خروج، تصویر بارگاه مقابلشان باشد. مهندسی حرم حضرت امیر (ع) بدون تردید پیچیدهترین شاهکار شیخ بهایی است که این آینه، تنها بخش کوچکی از آن است.»
شاهکار شیخ بهائی در حرم مولا
1-کتاب فرحة الغری منبع عمران بن شاهین
نظر شما