تحولات منطقه

مدیر اندیشکده اقتصاد مقاومتی گفت: نقد از نفت در برابر غذا جای سؤال دارد، زیرا شما بالاخره نیاز دارید که مثلا کالای اساسی وارد کنید، حالا آیا تفاوتی دارد که غذا با ارز حاصل از صادرات نفت وارد شود یا با ارزِ صادرات محصول دیگری؟

‌نفت در برابر غذا هم یکی از روش‌های دلارزدایی است‌
زمان مطالعه: ۹ دقیقه

به گزارش قدس آنلاین، دلارزدایی یکی از موضوعات محوری است که همه کارشناسان اقتصادی و مسئولان به آن تاکید دارند. اتکای نظام بانکی دنیا به دلار و اعمال تحریم‌های بانکی توسط آمریکا علیه ایران باعث شده است که دلارزدایی یکی از راهبردهای اصلی بی‌اثر کردن تحریم‌ها معرفی شده و توسط دولت مورد پیگیری قرار گیرد. 

رهبر معظم انقلاب نیز در سخنرانی نوروزی سال‌جاری در حرم مطهر رضوی فرمودند: «یکی از مشکلات اقتصاد ما وابستگی به دلار است. بعضی از کشورهایی که تحریم شدند، وابستگی خودشان را به دلار قطع کردند، وضعشان بهتر شد. ما الان کشورهایی را می‌شناسیم که مورد تحریم‌های شدید غرب قرار گرفتند و رابطه‌شان با سوئیفت ــ که یک سازوکار بین‌المللی غربی است ــ قطع شد، دلار را کنار گذاشتند، با پول‌های محلّی معامله کردند و صادرات و واردات انجام دادند، وضعشان بهتر شد؛ این کار را ما هم باید بکنیم.»

طبق آمار گمرک، ایران سالانه بین ۴۰ تا ۶۰ میلیارد دلار ارز صرف واردات کالاهای موردنیاز خود می‌کند، همچنین دولت سالانه حدود ۲۰ میلیارد دلار ارز نفتی برای واردات کالاهای اساسی با نرخ ارز ترجیحی تخصیص می‌دهد. 

طبق راهبرد دلارزدایی، ایران باید بتواند با تنوع‌بخشی مبادی واردات به گونه‌ای تراز تجاری خود با کشورها را بازسازی کند که کمترین نیاز به تراکنش دلاری ایجاد شود و یکی از این راهکارها، اجرای سازوکار تهاتر با کشورهای طرف تجاری ایران است.

اما در روزهای گذشته، کلیدواژه‌ای با عنوان «تهاتر نفت با غذا» در فضای رسانه‌ای ایجاد شده که اینگونه القا می‌کند، دلارزدایی با چنین روشی یک امر مذموم است. در این راستا برای بررسی ابعاد راهبرد دلارزدایی و عملکرد دولت سیزدهم در این حوزه با محمد امینی رعایا مدیر اندیشکده اقتصاد مقاومتی به گفت‌وگو نشستیم.

مشروح مصاحبه به شرح زیر است:

در دولت سیزدهم قراردادها و توافقات مختلفی برای تهاتر محصولات صادراتی ایران از جمله نفت با کالاهای اساسی از کشورهای مختلف آسیایی و آفریقایی و حتی آمریکای لاتین صورت گرفته است. آیا این اقدامات، در چارچوب دلارزدایی تعریف می‌شود؟ 

اجازه دهید بحث را با این مقدمه آغاز کنم. ایران حتی اگر در شرایط تحریم قرار نداشته باشد و در یک شرایط عادی به سر ببرد، انتخاب راهبردی‌اش در حوزه تجارت باید اینگونه تعریف شود که از کشورهایی که بیشترین محصول به آنها صادر می‌کند، بیشتر واردات را داشته باشد و برعکس، تا بدین صورت تجارت خود را با کشورهای طرف تجاری تراز کند.

وقتی شما حجم تجارت خود را با کشوری افزایش دهید و روابط خود را تعمیق کنید، امکان امتیازگیری و بهینه‌سازی در روابط تجاری خود را دارید و همچنین این فرصت ایجاد می‌شود که وابستگی شما به نظامات ارزی و ارزهای کشورهای دیگر در تجارت بین دو کشور از بین برود. تراز تجاری شدن با کشورهای مختلف حتی در شرایط عادی هم امری ضروری است و اجرای این سیاست ربطی به تحریم بودن یا نبودن ندارد و از نظر اقتصادی به صرفه‌تر است. 

حال با این مقدمه وارد بحث تحریم، مقاوم‌سازی اقتصاد و دلارزدایی شویم. ما وقتی تحریم شدیم، تقریبا همه شریان‌های رسمی ارزی ایران در نظام بانکداری بین‌الملل مسدود شد، دسترسی ایران به سوئیفت از بین رفت و امکان تراکنش بانکی را از دست دادیم و نظام مالی ایران از یک شبکه رسمی به یک شبکه تراستی تغییر پیدا کرد. به عنوان مثال ما الان در کشور چین ارز تولید می‌کنیم ولی این ارز در یک مسیر غیررسمی و غیرشفاف و از منظر دنیا در قالب پولشویی، وارد شبکه تراستی ایران در امارات می‌شود و سپس برای واردات محصولات موردنیاز تخصیص داده می‌شود.

اما نکته اینجاست که ما باید بتوانیم این تحریم ارزی را بی‌اثر کنیم ولی الان این تحریم با استفاده شبکه تراستی دور زده می‌شود که برای ایران هزینه‌هایی دارد. هر چند وقت یکبار هم مسیر دور زدن تحریم متوقف می‌شود زیرا فلان بانکی که در حال کار کردن با ماست می‌گوید وارد ریسک شده و دیگر با ما همکاری نمی‌کند.

‌در چنین شرایطی هم‌ترازی تجاری ایران با کشورهای طرف تجاری خود ضرورت پیدا می‌کند و اقدامی در جهت مقاوم‌سازی اقتصاد و تحریم‌پذیری ایران نیز محسوب می‌شود. چون با این اقدام دیگر نیاز ایران به تبدیل ارز یک کشور به کشور دیگر برای واردات از بین می‌رود و تا حد امکان کاهش می‌یابد. پس ایران باید تجارت خود را به گونه‌ای طراحی کند که اگر به کشوری صادرات دارد تا حد امکانش نیازش را از آن کشور تامین کند و اگر از کشوری واردات دارد تا حد امکان به همان کشور نیز صادرات داشته باشد.

آیا دلارزدایی صرفا به معنای عدم استفاده از دلار است؟ اصلا از نظر شما دلارزدایی به چه معناست؟ 

دلارزدایی در چنین فضایی یعنی اینکه ایران وابستگی‌اش به ارز دلار، به ارزهای وابسته به دلار مثل درهم و یورو و نظامات ارزی دلاری کاهش پیدا کند. در حال حاضر ایران مثلا ارز یوآن را با صادرات نفت بدست می‌آورد اما نیاز دارد برای واردات کالای موردنیاز از جمله غذا، کالای اساسی و دارو، این ارز یوآنی را به یورو و درهم تبدیل کرده و سپس محصولات موردنیاز خود را با این ارزها تامین کند.

در نتیجه تا زمانی که مبادی تامین‌کننده کالای اساسی موردنیاز ایران با ارزهای وابسته به دلار انجام می‌شود، اساسا دلارزدایی معنایی ندارد و تحقق پیدا نمی‌کند. در نتیجه ما باید به سمت تنوع‌سازی مبادی واردات کالای اساسی حرکت کنیم.

هم‌اکنون بیش از ۹۰ درصد از وادرات کالای اساسی موردنیاز کشور با ارز یورو و درهم انجام می‌شود. سهم دلار در واردات ایران کم شده است اما درهم و یورو سهم حداکثری دارند که این ارزها نیز وابسته به دلار هستند. جالب اینکه کشوری مثل ایران که بیش از ۱۰ سال است که تحت تحریم قرار گرفته، هنوز اقدامی برای کاهش وابستگی به دلار و ارزهای وابسته به دلار را انجام نداده است.

بنابراین وقتی روابط تجاری ایران با کشورهای دیگر به صورت «تراز تجاری» تعریف شود، این اقدام دلارزدایی محسوب می‌شود، زیرا حتی ارزهای ملی دو کشور نیز دیگر از فرآیند حذف می‌شود و هم نیازی به نظامات دلاری مثل سوئیفت برای انجام تسویه نیست که بعدا بخواهند مانع‌تراشی کنند.

ضمنا تجارتی که با کشورهای مختلف انجام می‌شود اگر به صورت تراز نباشد، پایدار هم نیست. هم‌اکنون صادرات ایران به عراق سالانه ۷ الی ۸ میلیارد دلار است ولی مثلا ۱۰ درصد این مقدار را نیز از این کشور واردات انجام نمی‌دهیم. در نتیجه طبیعی است که اولویت عراق برای تقویت روابط با کشورهایی باشد که تراز تجاری با او داشته باشند و بتواند به او صادرات کند.

بعضا در فضای رسانه‌ای موضوع تراز تجاری با کشورها از طریق تهاتر با کلیدواژه «نفت در برابر غذا» توصیف شده است. نظر شما درباره این کلیدواژه چیست؟

الان برای توصیف سازوکار تراز تجاری از طریق انجام تهاتر یک کلیدواژه تعریف کرده‌اند به نام «نفت در برابر غذا». به نظر بنده این کلیدواژه یک کلیدواژه کاملا سیاسی برای تسویه حساب جریان‌های مختلف با یکدیگر است. به هر حال ایران سالانه حدود ۵۰ الی ۶۰ میلیارد دلار نیاز به واردات انواع کالاها از جمله کالای اساسی دارد و همین میزان نیز صادرات دارد که اتفاقا عمده این صادرات نیز نفتی است.

سبد وارداتی ایران شامل غذا یا همان کالای اساسی، قطعات خودرو، مواد اولیه و کالای واسطه‌ای، محصولات های‌تک و غیره هست که تنوع بالایی دارد و همه هم جزوی از این سبد هستند که نیاز به واردات آنهاست. با ایجاد تراز تجاری با کشورها، ایران نمی‌گوید که دیگر نمی‌خواهد کالای فناورانه وارد کند! بلکه همه این واردات انجام می‌شود.

از طرف سبد صادراتی کشور هم مشخص است که عمدتا نفتی است. حالا چه فرقی دارد ایران مابه‌ازای فلان صادرات غذا وارد کند یا مابه‌ازای صادرات محصول دیگری. مهم این است که مجموعا نیاز کشور به انواع محصولات از غذا تا محصولات فناورانه تامین شود که الان صورت می‌گیرد و چه بهتر که در سازوکار تامین شود که وابسته به دلار نبوده و به صورت تراز تجاری با کشورها رقم بخورد.

به نظر بنده اصلا نقد از نفت در برابر غذا جای سؤال دارد زیرا شما بالاخره نیاز دارید که مثلا کالای اساسی وارد کنید، حالا آیا این موضوع تفاوتی ایجاد می‌کند که غذا با ارز حاصل از صادرات نفت وارد شود یا مثلا با ارز حاصل از صادرات محصول دیگری؟ تفاوتی ندارد. تنها موضوع با اهمیت ایجاد تراز تجاری است و اینکه چه چیز به چه چیز تهاتر شود اهمیت چندانی ندارد.

مثلا ما الان در حال واردات کالای فناورانه به کشور نیز هستیم و مثلا داریم به آن کشور نفت هم صادر می‌کنیم. حالا در آن کشور آیا عده‌ای پیدا می‌شوند که انتقاد کنند چرا دارید محصول های‌تک را در مقابل نفت صادر می‌کنید؟ نه اصلا بی‌معناست. تراز تجاری شدن اصلا یک موضوع مالی و اقتصادی است و ربطی به نوع کالاها ندارد.

اما سوال اصلی بنده از منتقدان سازوکار تراز تجاری این است که مگر سازوکار اینستکس قرار بود چه کاری انجام دهد؟ با تعریف منتقدان فعلی، این سازوکار تسویه مالی همان سازوکار نفت در برابر غذاست. به نظر بنده نباید به موضوعات اقتصادی با دید جناحی نگاه کرد. 

البته انتقاد ما به سازوکار اینستکس این بود که اساسا چنین سازوکار تسویه‌ای امکان ایجاد و راه‌اندازی ندارد و در آخر هم کشورهای اروپایی چنین کاری را نکردند. زیرا واضح است که کسی که تو را تحریم کرده، نمی‌آید سازوکاری برای بی‌اثر کردن تحریم خودش ایجاد کند.

آیا اتکای ایران به دلار بر روابط با چین و عدم موفقیت در تعریف روابط راهبردی با این کشور تاثیرگذار بوده است؟ چه راهکاری برای رهایی از دلارزدایی پیشنهاد می‌کنید؟

امینی‌رعایا: به طور کلی ایران سالانه حدود ۱۰ الی ۱۲ میلیارد دلار کالای اساسی وارد می‌کند. طبق آمارها بیش از ۹۰ درصد از منابع ارزی به‌کارگرفته شده برای واردات آنها، درهم و یورو بوده است و واردات کالای اساسی ایران وابسته به مسیر غربی و کشورهایی است که ما را تحریم کرده‌اند. اتفاقا این سازوکار ما را به یکسری از واردکننده‌های انحصاری نیز وابسته کرده است که هم هزینه ایجاد می‌کنند و هم امکان اختلال این مسیر بالاست. 

این سازوکار غربی اتفاقا روابط ایران و چین را نیز تحت‌الشعاع قرار داده است. چین یک تجربه قبلی از رفتار تقابلی ایران در دولت یازدهم و دوازدهم با خود دارد و وقتی می‌بیند که هنوز ایران بعد از گذشت بیش از ۱۰ سال از تحریم‌ها، کالاهای اساسی خود را از شرکت‌های غربی مثل کارگیل وارد می‌کند، اساسا نسبت به انجام یک تعامل راهبردی با ایران دچار تردید می‌شود.

وقتی چین سهمی در تامین کالای اساسی ایران ندارد یعنی اساسا ما خواهان بازی با چینی‌ها نیستیم. دنیای امروز یک دنیای چندقطبی با محوریت قدرت است و کشورها سعی می‌کنند روابط خود را به صورت راهبردی با همدیگر تعریف کنند و باید یک بسته تعامل پایدار با چین روی میز قرار بگیرد.

در نتیجه ضروری است که ایران درصد مناسبی از واردات کالای اساسی خود را از مسیر غیرغربی و کشورهایی مانند چین انجام دهد. چین شاید تولیدکننده بزرگ کالای اساسی نباشد اما خودش واردکننده بزرگی است و این امکان وجود دارد که از مسیر آنها ایران اقدام به واردات کند. این اتفاق اگر بیفتد ایران به سمت تراز تجاری شدن با چین حرکت می‌کند و این فرصت ایجاد می‌شود که ایران به سمت تعاملات گسترده‌تر و راهبردی‌تر با چین حرکت کند.

عقل اقتصادی حکم می‌کند که نباید ایران هم تخم‌مرغ‌هایش را در یک سبد بگذارد، در نتیجه چین و سایر کانال‌های غیرغربی نیز باید در تامین کالای اساسی ایران نقش داشته باشند نه اینکه صرفا به کشورهای تحریم‌کننده متکی باشیم. ایجاد تراز تجاری با چین، نظام پرداخت ایران را از حالت تراستی به حالت رسمی تبدیل می‌کند که یک اتفاق بزرگ است.

پیاده‌سازی و اجرای سازوکار تهاتر ایران با سایر کشورها نیز در موضوع تراز تجاری معنا پیدا می‌کند. قاره آفریقا نیز فرصت‌های زیادی برای صادرات و واردات دارد و ظرفیت بالایی در تامین نیاز ایران به کالای اساسی دارد و ما می‌توانیم بخشی از نیاز خود را به صورت مستقیم از کشورهای آفریقایی و با سازوکار تهاتر تامین کنیم.

منبع: خبرگزاری فارس

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.