تحولات منطقه

۱۳ مرداد ۱۴۰۲ - ۱۴:۰۹
کد خبر: ۹۰۱۷۴۴

تروریسم آبی در غرب آسیا

حمید حکیم، کارشناس مسایل اوراسیا

دولت ترکیه نشان داده که سیاستی کاملاً عملگرا و منفعت محور داشته و ثابت نموده که آنکارا تنها به دنبال منافع خود است و توجهی به همسایگانش ندارد. در حال حاضر ترکیه کاری کرده که ما در داخل ایران نبرد بر سر آب را شاهد هستیم

زمان مطالعه: ۷ دقیقه

از حدود سه دهه گذشته ترکیه به شکل جدی اقداماتی در جهت سدسازی شروع کرده که در طی سالیان گذشته شتاب بسیار بیشتری نیز یافته است. این اقدامات که اکنون در قالب ابرپروژه هایی با نام "گاپ" و "داپ" شناخته میشوند، مشتمل بر ایجاد چند ده سد بر سرشاخه های رودهای دجله و فرات (گاپ) و ارس (داپ) است. سدهایی که برخی از آنها به تنهایی بیش از چندین سد بزرگ کشور ما ظرفیت دارند. زمانی که سابقه طرح‌های ترکیه را بررسی می‌کنیم شاهد هستیم این طرح‎ها به دهه‌های قبل برمی‌گردد و ایده‌های اولیه آن برای ۶۰ یا ۷۰ سال پیش است اما اجرا شدن این طرح‌ها در دو دهه اخیر یعنی از سال ۲۰۰۲ به بعد با روی کار آمدن حزب اردوغان شدت گرفته است.

سدسازیهای صورت گرفته بر سرشاخه‎های این رودها، موضوعی جدی و بسیار مهم است که علی‌رغم این اهمیت، تنها در برخی خبرها و مصاحبه‌های خاص به آن پرداخته شده و به واقع آن طور که باید مورد توجه قرار نگرفته است. این مسئله مربوط به چند دهه بی‌تفاوتی است که تا حدودی فرصت‌ها را از بین برده است.

طرح گاپ سدهایی را در بر میگیرد که بر روی سرشاخه‎های دجله و فرات قرار دارند و داپ هم ساخت سدها بر روی سرچشمه های ارس را در بر میگیرد.  طرحهایی که از آنها به عنوان مگا پروژه (ابر طرح) یاد می شود، چرا که سدهای ساخته شده ظرفیت بالایی دارند. مانند سد ایلیسو که تا ۶۰ درصد جلوی ورود آب به دجله و فرات را می‌گیرد و سد آتاتورک تا ۷۵ درصد جلوی آب را می‌گیرد.

ایجاد این سدها تبعاتی را به همراه دارد اما آن طور که انتظار می‌رفت به این مسئله پرداخته نشده و اگر هم توجهی شده، عمدتاً تمرکز بر مسائل زیست محیطی مانند ریزگردها بوده است. درست است که مسائلی مانند خشک شدن تالاب‌ها، بحث گرد و غبار و ریزگردهایی که در هوا وجود دارد، و همینطور خشک شدن زمین‌ها و حوزه‌های آبی جای توجه دارد. اما در مواجهه با این موضوع نباید تنها به نگاه زیست‌محیطی اکتفا کرد.

زمانی امنیت تنها در ابعاد سیاسی و نظامی معنا می‎یافت و در مواجهه با موضوعات این چنینی، تحلیلها بر این اساس شکل میگرفت که آیا تمامیت سرزمینی آن کشور زیر سوال رفته یا اینکه با این اقدامات؛ نظام کشوری سرنگون می‌شود یا خیر. اما در حال حاضر این گونه نیست. ساختن این سدها تبعاتی در حوزه‌های گوناگون دارد که اولی محیط زیست است و دوم امنیت غذایی و بحث کشاورزی است. زمانی که آب نباشد کشاورزی هم نیست، پس برای تامین منابع غذایی با مشکل مواجه می‌شویم، زمانی که منطقه‌ای چنین مشکلی داشته باشد قطعاً شاهد مهاجرت از آن منطقه به شهرهای دیگر خواهیم بود. تغییر در بافت جمعیتی و بافت مردم منطقه، ناآرامی‌ها، اعتراضات و اغتشاشات مختلف که نمونه آن را در سالهای گذشته بر سر آب در خوزستان، اصفهان و چهارمحال و بختیاری داشتیم؛ از پیامدهای این نوع سد سازی است. درست همین جاست که به پیوند بین ابعاد مختلف امنیت اعم از امنیت سیاسی، نظامی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و زیست محیطی پی برده و شاهد اثرپذیری ابعاد سیاسی و نظامی امنیت از ابععاد دیگر آن خواهیم بود.

برخی از تبعات سدسازی های ترکیه بر سرشاخه‎های دجله و فرات در قالب خشک شدن تالاب هورالعظیم، تغییرات اقلیمی، کم آبی و ریزگردها به ویژه در مناطق جنوبی و غربی کشور در طی سالهای قبل مشاهده شده است. بی شک، به مانند این موضوع و البته با شدتی بسیار بیشتر، سدسازی بر سرشاخه‎های ارس، تبعات زیانبار و سنگینی در مناطق و استانهای شمال غربی و شمال کشور ایجاد خواهد کرد. شمال غربی ایران و منطقه‎ای مانند دشت مغان یکی از بهترین مناطق کشاورزی ایران و از قطبهای تأمین خوراک کشور است که با ساخت سدها بر روی سرچشمه‌های ارس، عملاً فاجعه رخ می‌دهد و با این اتفاق شاهد از بین رفتن کشاورزی و زندگی در این منطقه خواهیم بود. به واقع تبعات این سد سازی‌ها محدود به یک بعد محیط زیستی خاص نیست. طرح هایی که ترکیه دارد؛ سوریه، عراق، ارمنستان، ایران، آذربایجان و حتی در بلند مدت خود ترکیه را نیز تحت تاثیر قرار می‌دهد. نابودی محیط زیست و کشاورزی، از بین رفتن امنیت غذایی، بیکاری، مهاجرت، بزهکاری، مشکلات فرهنگی و اجتماعی حاصل از مهاجرت، تهدید مرزها، همگی از پیامدهای این سدسازی‎ها برای ایران و کشورهایی مانند عراق و سوریه خواهد بود؛ اما نکته این است که اثرات آن برای ما شدیدتر است چرا که همه‌ی طرح‌های دولت ترکیه در نهایت خروجی شان به ایران می‌رسد. از طرف دیگر عراق یا سوریه تنها از یک طرح صدمه می‌بینند اما ایران از هر دو طرح گاپ و داپ صدمه می‌بیند. اهمیت این موضوع رمانی بیشتر می شود که ما این طرحها و تأثیرات منفی شان را در کنار بی آبی و مسائل و مشکلات مربوطه در شرق کشور و به ویژه مسأله حق آبه هیرمند قرار دهیم.

در این راستا، سخنان برخی مقامات فعلی و سابق ترکیه، بیان مجدد سیاست مطرح در اظهارات اشرف غنی _ رئیس جمهور سابق افغانستان- یعنی "نفت در برابر آب" است. به تعبیری آب ابزاری راهبردی برای تأمبین منافع ترکیه در منطقه شده است. در این میان و جالب‎تر از این موضوع، بحث فرافکنی و فرارو به جلوی ترکیه میباشد. مقامات ترک بیان نموده‎اند که سد را برای استفاده کشورهای دیگر ایجاد کرده و آب را برای جلوگیری از هدر رفت آن ذخیره می‌کنیم تا اگر زمانی کشورهای دیگر نیاز به آب داشتند، در اختیارشان باشد. اما واقعیت این است که این آب در دست ترکیه تبدیل به یک سلاح سیاسی و ابزار فشار علیه رقبا در منطقه مانند؛ ایران، عراق، سوریه، ارمنستان و حتی جمهوری آذربایجان شده است. در همین راستا، متأسفانه مقامات ترک با رندی ایران را مقصر جلوه می‌دهند. تعاملات ترکیه با کشورهای متأثر و درگیر این موضوع، منجمله مذاکرات و فشار مقامات ترکیه به عراق منجر به مطالبه‌گری عراق از ایران شده و عراق رسما از ما شاکی شده است.

دولت ترکیه نشان داده که سیاستی کاملاً عملگرا و منفعت محور داشته و ثابت نموده که آنکارا تنها به دنبال منافع خود است و توجهی به همسایگانش ندارد. در حال حاضر ترکیه کاری کرده که ما در داخل ایران نبرد بر سر آب را شاهد هستیم و این در صورتی است که ظرفیت آب گیری دو سد ایلیسو و آتاتورک از ظرفیت تمام سدهای ساخته شده در ایران بیشتر است. سیاست ترکیه برعکس سیاست ایران است؛ در حرف همراهی می‌کند اما اقدامات مدنظرش را انجام می‌دهد. یکی از خروجی های این مسئله مطالبه گری عراق از ایران به جای ترکیه است. به واقع، ترکیه کماکان سیاستهای عملگرا و منفعت محور خود را پیگیری نموده و به اقدامات خود ادامه داده است و لذا مقابله با آن، گامهایی اجرایی و فراتر از حرف را میطلبد.

مقابله با چنین اقداماتی که تأثیرات منفی سنگین و مختلف در محدوده ای گسترده را به ارمغان می آورد، بی شک نیازمند برخوردی جدی و مناسب میباشد. شاید بتوان گفت تاکنون نسبت به این مسأله منفعلانه برخورد شده و در مقام عمل اقدامات و کارهای انجام شده صرفاً در حد حرف بوده و عملی از ایران به آن صورت دیده نشده است، اما الان که در کشور مشکل را با تمام وجود احساس کرده‌ایم باید اقدام کرد، نه اینکه اجازه دهیم سرچشمه ارس هم بسته شود. هر لحظه تعلل در این خصوص، به معنای تشدید و بی بازگشت شدن آثار زیانبار آن بوده و لذا هرچه سریع تر اقدامات لازم انجام شود، بهتر است.

برای این منظور، دو دسته اقدامات دولتی و غیر دولتی برای انجام وجود دارد. اقدامات دولتی شامل سه دسته می‎باشد؛ اول ملی، یعنی تعاملات دوجانبه و دیپلماسی فعال، چرا که در حال حاضر زمان برای نگاه و سکوت نداریم. دوم منطقه‌ای. یعنی باید نشست‌هایی با محوریت سد سازی ترکیه، نقش آب در منطقه با حضور کشورهای درگیر و مقامات ارشد آنها برگزار شود. نشستهایی که خروجی آن جنبه اجرایی داشته باشد و از کشور هایی مانند ترکیه، عراق، سوریه، آذربایجان، ارمنستان و حتی کشورهای حاشیه خلیج فارس در این نشست ها شرکت کنند و این همگرایی ایجاد شود. در دسته سوم، اقدامات بین المللی هم در قالب پیگیری اقدامات ترکیه از طریق مجامع بین المللی صورت بگیرد.

در همین راستا، نکته حائز اهمیت دیگر؛ اقدامات غیر دولتی هستند. اول سازمان‌های مردم نهاد، کمپین‌ها و پویش‌هایی است که در این زمینه شکل گرفته و تا حدودی تاثیر گذار می‌باشد. دوم بحث رسانه‌هاست؛ اینکه چقدر رسانه‌ها به این مسئله پرداخته‌اند؟ مردم چه میزان از این موضوع و تبعات آن اطلاع دارند؟ باید روشنگری و اطلاع رسانی کرد. آگاهی رسانی انجام شود و از بستر بدون مرز فضای مجازی استفاده کنیم و اقدامات اجرایی بیشتری داشته باشیم.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 2
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • وطن پرست ۱۴:۲۹ - ۱۴۰۲/۰۵/۱۳
    0 0
    علت خشکی دریاچه ارومیه چه بوده است ؟ اگر که صادقانه بررسی و تحقیق شود ! بدون شک ایجاد سد های ناکار آمد و صرف ! یکی از دلایل بیشمار خشکی دریاچه ارومیه هست که سهم دریاچه را دزدیده است. دلیل دوم عدم رسیدگی به حفر چاههای عمیق غیر مجاز که برای ایجاد خانه باغ ها و غیر کارآمد شده است.. سوم اینکه پل ایجاد شده روی دریاچه عامل بعدی خشک شدن آبهای موجود دریاچه ارومیه هست. بیایید رسانه ی مردمی باشیم، که هر کس در دل و جان مردم باشد برای همیشه زنده خواهد بود.
  • ۱۶:۰۰ - ۱۴۰۲/۰۵/۱۳
    0 0
    خوزستان اگه سرشاخه های کارون و رودخانه دز رابه قم واراک واصفهان منتقل نمی‌کردن...نه تالاب هاخشک میشدن نه آب کارون که منبع آب شرب مردم بودشورمیشد ونه کشاورزان ومردم مجبوربه مهاجرت میشدن...هوابشدت گرم شده وگرد وخاک ازتالابها بلندشده