به گزارش قدس آنلاین، محمود افشاردوست سابقه سالها بازی در تیم ملی والیبال را دارد و در مقطعی نسبتا طولانی دبیری فدراسیون والیبال را هم بر عهده داشت. او که مدرس فدراسیون جهانی والیبال و همچنین عضو کمیته مربیان کنفدراسیون والیبال است پیش از دور پیشین لیگ ملتهابه درخواست بهروز عطایی به کادرفنی تیم ملی والیبال اضافه شد؛ اما خیلی زود عطای حضور در این تیم را به لقایش بخشید و استعفا کرد.
در این بین صحبتهای میلاد عبادیپور در خصوص کادرفنی تیم ملی هم حاشیههای زیادی را به وجود آورد و این بازیکن سطح مربیگری افشاردوست را زیر سوال برد. با محمود افشاردوست در خصوص همه اتفاقاتی که در زمان حضور او در کادرفنی تیم ملی والیبال و همچنین صحبتهای عبادی پور گفتوگویی انجام شده که در ادامه میخوانید.
مدتها بود که شما را به عنوان مربی نمیدیدیم و بیشتر در حوزه مدیریت فعالیت میکردید. چه شد که به پیشنهاد بهروز عطایی برای حضور در کادرفنی تیم ملی والیبال پاسخ مثبت دادید؟
من همیشه علاقه داشتم که به کار فنی هم بپردازم و وقتی پیشنهاد حضور در کادرفنی تیم ملی والیبال به من داده شد چون به دنبال کمک به تیم ملی بودم این پیشنهاد را پذیرفتم. البته در همه این سالها از حوزه فنی والیبال دور نبودم. زمانی که دبیر فدراسیون بودم در المپیک ریو و در بازیهای آسیایی اینچئون مدیریت فنی تیم ملی را بر عهده داشتم. از سال ۲۰۱۵ هم عضو کمیته مربیان کنفدراسیون والیبال آسیا هستم و در این کمیته مدام در خصوص جدیدترین مسائل فنی والیبال بحث و گفتوگو میشود. ضمن اینکه از سال ۸۷ تا ۹۰ در کادرفنی تیم ملی والیبال حضور داشتم و در دورهای هم دستیار عطایی در تیم نوجوانان بودم.
وقتی کارتان را به عنوان مربی تیم ملی شروع کردید شرایط این تیم چقدر با تصوراتتان تفاوت داشت؟
قبل از اینکه وارد اردوی تیم ملی شوم شرایط این تیم دغدغه ذهنی من بود. حتی پیش از آن و در طول سالهای گذشته همیشه دوست داشتم تیم ملی با شرایط ایدهآل در مسابقات شرکت کند. وقتی هم که به عنوان مربی به کادر تیم ملی اضافه شدم مشکلات فنی زیادی را دیدم. البته این مشکلات در سالهای گذشته هم در تیم ملی و هم در لیگ کشور وجود داشت. کاملا مشخص بود که یکسری ضعفهای فنی وجود دارد که این ضعفها باید رفع شوند.
قبل از آغاز لیگ ملتها پیشبینی خودتان از نتایج تیم ملی چگونه بود؟
همیشه اینگونه بوده که تیم ملی والیبال، تورنمنتها را خوب شروع نمیکند. الان کاری به دلایل آن ندارم؛ اما در آن زمان تمام هم و غم ما این بود که از همان هفته ابتدایی، امتیازات لازم راجمع کنیم. از شرایط تیم ژاپن اطلاع داشتیم و می دانستیم تیم خوبی است. البته ژاپن از سالها قبل زنگ خطر را به صدا در آورده بود. دو سال پیش بود که در مصاحبهای گفتم ژاپن زنگ خطر را برای والیبال آسیا به صدا در آورده است. حتی در جام باشگاههای سال گذشته با یک ملیپوش و موزرسکی، فینال را ۵ گیمه کرد. بنابراین اینگونه نبود که ژاپن به یکباره قدرتمند شود. از سایر تیمها هم شناخت داشتیم. تمام تلاش ما این بود که در هفته اول لیگ ملتها هفت یا هشت امتیاز کسب کنیم اما نقشهها به خوبی اجرا نشد و ضعفهایی وجود داشت که تا روز آخر هم رفع نشد.
مهمترین دلیل این نتایج، کمبود بازیکن در برخی پستها بود. یکی دو روز قبل از اعزام به ژاپن، اسماعیلنژاد از ناحیه مچ پا دچار مصدومیت شد. طبیعی بود که او نتواند در هفته اول آنچنان که باید به تیم ملی کمک کند. هر چند این بازیکن با وجود مصدومیت عملکرد خوبی داشت. همچنین فشاری که از بیرون به تیم ملی وارد شد کار را برای بازیکنان سختتر کرد.
چرا تیم ملی شرایط خوبی نداشت؟
ما باید ببینیم چرا همیشه در هفته اول تورنمنتها خوب نیستیم. البته سال گذشته تیم ملی در هفته اول لیگ ملتها ۷ امتیاز کسب کرد؛ اما با این حال هجمه هایی علیه بازیکنان و مربیان به وجود آمد. کارشناسان در این خصوص صحبت کردند؛ اما به نظر من دور بودن بازیکنان از شرایط بازی یکی از دلایل مهم در عدم نتیجهگیری در هفتههای ابتدایی تورنمنتها است. عدم آمادگی ذهن بازیکنان، غرور بازیکنان به دلیل نتایج سال گذشته، عدم هماهنگی بازیکنان لژیونر، غیبت برخی بازیکنان و ... هم جزو مواردی است که در نتایج تیم ملی تاثیرگذار بودند. به هر حال باید ظرفیت تیم ملی را در نظر گرفت و بر اساس ظرفیت، از این تیم توقع داشت.
وقتی در هفته اول، تیم ملی نتوانست نتیجه مناسبی کسب کند هجمهها کار کادرفنی را سخت کرد. این هجمه ها روی مربیان و بازیکنان تاثیر منفی گذاشت و باعث شد کار سخت شود. مشکل دیگری که وجود داشت این بود که تیم ملی دو هفته قبل از آغاز لیگ ملتها به خوبی آماده شده بود؛ اما بعد از آن تیم دچار افت شد. این مسئله باید مورد بررسی قرار بگیرد و اگر مسجل شود که چنین مشکلی وجود دارد باید راهکاری برای آن اندیشیده شود.
چه نقشی در کادرفنی تیم ملی داشتید؟
همه اعضای کادرفنی تیم ملی وظایف مشخصی داشتند. من هم در صحبتی که با عطایی داشتم قرار بر این شد که نکات فنی را در تمرینات، قبل و در حین بازیها به او بگویم و با هماهنگی با سرمربی تیم ملی ایرادهای فنی را به بازیکنان منتقل کنم. شرایط بازیها متفاوت است. در هنگام بازیها هم من و هم سایر مربیان، اطلاعات لازم را به سرمربی تیم انتقال میدادیم؛ اما تصمیمگیرنده او بود. تایماوتها هم شرایط خودش را داشت. یک زمانی است که سرمربی تایم اوت میگیرد اما با بازیکنان صحبت نمیکند چون شرایط تیم خوب است و نیازی نیست صحبت شود. گاهی اوقات در تایماوتها عطایی از من می خواست مثلا با دریافتکننده یا پاسور صحبت کنم؛ اما وقتی عطایی خودش با بازیکنان صحبت میکرد، من و طلوعکیان و پاول صحبتی با بازیکنان نمیکردیم؛ وقتی تایم اوت به پایان میرسید و نکات فنی به بازیکنان گوشزد میشد تلاش می کردیم که انگیزه بازیکنان را بالا ببریم. من هم وظیفه داشتم هم نکات فنی را منتقل کنم و هم در بحث مدیریت تیم کمک کنم. در اینکه چقدر در امور محوله موفق بودم را باید بهروز عطایی نظر بدهد؛ چون او شرح وظایف من و سایر مربیان را مشخص کرده بود.
ارتباط بین اعضای کادرفنی چگونه بود؟
ارتباط بین اعضای تیم خیلی خوب بود. حتی شنیدم در سالهای گذشته مشکلاتی در این خصوص وجود داشت؛ اما امسال شرایط بهتر بود و در حوزه سرپرستی و مدیریتی و حتی بین بازیکنان مشکلی ندیدم. اینکه یکی دو ماه تیم ملی دچار مشکل حاشیهای نمیشود نشان می دهد ارتباط بین کادر و بازیکنان خوب بوده است. حتی زمانی که من دبیر فدراسیون بودم میشنیدم که اختلافاتی بین بازیکنان ایجاد شده و حتی این اختلافات حالت پرخاشگرایانه به خود گرفته بود؛ اما در این مدت که در کادرفنی تیم ملی بودم چنین چیزهایی ندیدم. بازیکنان شرایط خوبی داشتند و سرپرست و کادرفنی ارتباط حرفهای با بازیکنان داشتند و بازیکنان به همه اعضای کادر احترام میگذاشتند.
بر خلاف سال گذشته، تیم ملی پس از هفته نخست نتوانست به بازی ها برگردد و نتایجش سیر صعودی نداشت.
تیم ملی پس از هفته اول خیلی تلاش کرد از زیر فشار خارج شود و به بازیها برگردد. اگر ست سوم بازی با ایتالیا به نفع ما میشد شرایط بازی تغییر میکرد. در بازی با هلند هم این اتفاق افتاد و میتوانستیم برنده شویم. در ۵ بازی ۳ بر ۲ شکست خوردیم و اگر این بازی ها به سود ما تمام میشد شرایط به گونهای دیگر میشد. دلیل این شکستها هم میتوان به کمبود بازیکن اشاره کرد. برخی مربیان در توجیه شکستهایشان به غیبت فقط یک بازیکن اشاره میکنند؛ در حالی که تیم ملی نسبت به سال گذشته دو سه بازیکن تاثیرگذارش را در اختیار نداشت.
ژاپنیها پیشرفت عجیبی در چند سال اخیر داشتند. چه اتفاقی افتاد که این تیم به قدرت اول والیبال آسیا تبدیل شد؟
برای بررسی این موضوع باید به چند سال قبل بازگردیم. زمانی که گاییج به ایران آمد نسل تیم ملی تغییر کرد. این نسل یکی دو سال هم نتیجه نگرفت و حتی ششم آسیا شد. از سال ۸۷ که همراه با مرحوم حسین معدنی و بهروز عطایی هدایت تیم ملی را بر عهده گرفتیم با ژاپن رقابت نزدیکی داشتیم. از همان زمان ژاپن در حال تغییر تیمش بود و رفته رفته بازیکنانی همچون شیمیزو از این تیم کنار گذاشته شدند و به بازیکنان جوان میدان داده شد. پس از آن تیم جوان شده ژاپن باید با تیم ملی ایران که بازیکنانش مثل سعید معروف، محمد موسوی، فرهاد ظریف و .... سالها در کنار هم بازی کرده بودند رقابت میکرد و مشخص بود که نتایج بازیهای رودررو به نفع ما میشد.
ژاپنیها چند سالی را تحمل کردند و تیمی ساختند که الان صاحب مدال جهانی هم میشوند. حالا که تیم ما متحول شده ظرف یکی دو سال آینده میتواند ژاپن را هم مغلوب کند. ضمن اینکه ژاپن امسال خیلی از تیمهای بزرگ دنیا را به راحتی شکست داد. شرایط فعلی این تیم مثل شرایط تیم ملی ایران در ۵،۶ سال گذشته است. در ۲۰۱۷ یا ۲۰۱۸ تیم ملی میتوانست به مدال لیگ ملتها برسد؛ اما این اتفاق رخ نداد.
برخی منتقدان مدعی هستند بهروز عطایی در مدیریت تیم ملی عملکرد خوبی نداشت و باید رفتار دیکتاتورگونهای داشت. موافق این مسئله هستید؟
یکی از سیستمهای مدیریتی در تیم، همین سیستم دیکتاتوری است که الان هم در خیلی از تیمها اجرا می شود. زمان ولاسکو این سیستم وجود داشت و او تا حدودی خودرای بود. من با این سیستم موافق نیستم و مربی تعاملگرا هستم؛ اما تصمیمگیری در خصوص چگونگی مدیریت تیم به خود سرمربی مربوط است. ضمن اینکه اعتقاد دارم در ورزش باید تعامل وجود داشته باشد.
در اواسط لیگ ملتها میلاد عبادیپور مصاحبهای علیه شما انجام داد و عنوان کرد که شما از علم روز مربیگری فاصله گرفتهای و با گفتن کلماتی مثل «می رسیم، میرسیم» نمیتوان موفق شد.
تا الان در خصوص مصاحبه میلاد مصاحبهای نکردم؛ اما چون نمی خواهم سوالتان را بدون پاسخ بگذارم درباره این موضوع صحبت میکنم. زمانی که مصاحبه او را خواندم تعجب کردم؛ چون از یک بازیکن حرفهای که سالها در اروپا بازی میکند و سابقه کاپیتانی تیم ملی را هم دارد بعید بود چنین صحبتهایی انجام دهد. ضمن اینکه میلاد اصلا در اردو نبود و ترجیح داد در کنار تیم نباشد و نمیدانست شرایط چگونه است و در تایماوتها چه اتفاقاتی رخ داد و من آن حرف ها را به چه منظوری زدم.
من خودم سالها در تیم ملی بازی کردم و کاپیتان هم بودم و شرایط و وظایف کاپیتان را میدانم. برای من درک این موضوع سخت بود. انتظار نداشتم میلاد آن حرف ها را بزند. در هیچ کجای دنیا بازیکن به این شکل درباره مربی اظهارنظر نمیکند. میلاد در مورد مربیان تیم باشگاهیاش اینگونه صحبت نمیکند؛ چون آنجا شرایط فرق میکند و اگر این کار را انجام دهد جریمه میشود و حتی احتمال کنار گذاشته شدن از تیم هم وجود دارد؛ اما چطور می شود که او در مورد مربی تیم ملی اینگونه صحبت میکند؟
این کار میلاد غلط و نسنجیده بود و از او گلهمند هستم و منتظر هستم یک روز میلاد را حضوری ببینم و در خصوص این مسئله با این بازیکن صحبت کنم. البته یکبار به صورت تلفنی صحبتی با میلاد داشتم و او موضوعاتی را عنوان کرد که صلاح نیست الان بگویم. اینکه فقط کسانی که در کنار زمین حضور دارند دارای علم روز والیبال دنیا هستند را نمیتوانم بپذیرم. آیا میتوان گفت بقیه کسانی که در حوزه والیبال کار میکنند از علم روز دنیا بی بهره هستند؟ به نظر من این صحبتها غیرمنطقی است.
اگر یک مربی که توانسته تیمش را به قهرمانی جهانی یا المپیک برساند مدتی مربیگری نکنند و به کار مشاوره بپردازند میتوان به او گفت علم روز دنیا را ندارد؟ من در چند سال اخیر بسیاری از مسابقات بزرگ جهانی را از نزدیک تماشا کردم و با مربیان مطرح گفتوگوها و بحث های زیادی در خصوص مسائل روز والیبال داشتهام.
اگر میلاد یک روزی خواست به کلاس مربیگری برود شاید مدرس آن کلاس من باشم و آن وقت بسیاری از مسائل که تا به حال آنها را نشنیده را از نزدیک لمس خواهد کرد و باید این موارد را یاد بگیرد. میلاد خیلی سریع واکنش نشان داد و اطلاعی از شرایط تیم نداشت. زمانی که بازیکن بودم من و سایر همنسلانم اینگونه درباره مربیانمان صحبت نکردیم.
ضمن اینکه صحبت کردن مربیان درباره دیگر مربیان هم کار درستی نیست. شما هیچ وقت نمیبینید مثلا سرمربی آمریکا درباره کادر تیم لهستان نظر بدهد. حتی دهجورجی هم در مورد عملکرد جیانی در فرانسه هم نظر نمیدهد. احساس می شود برخی اظهارنظرها با برنامه است و وقتی پازلها کنار هم چیده میشوند به چنین نتیجهای میرسیم که این صحبتها انجام شود تا مشکلات سمت یک نفر برود و آن فرد مسبب مشکلات باشد. البته منظور از یک نفر خودم نیستم.
همیشه انتقاد به کادرفنی تیم ملی وجود داشته است. به خصوص زمانی که لیست تیم ملی اعلام میشود. از کواچ، لوزانو، کواچ، کولاکوویچ و آلکنو هم انتقاد شد اما این بار شرایط فرق داشت. احساس میکنم برنامه و سناریو اینگونه بود که ابتدا یک بازیکن انتقاد کند؛ پس از آن یکی دو مربی خارجی درباره تیم ملی ایران نظر بدهند و پس از آن در تلویزیون برخی حرف ها عنوان شود و افتخارات کادرفنی ایران و فرانسه مقایسه شود. من نمیدانم گناه مربیان تیم ملی چیست در اروپا به دنیا نیامدند تا در قهرمانی اروپا بازی کنند.
ناراحتکنندهتر از صحبتهای میلاد، ناسزا گفتن به کادر فنی تیم ملی بود. سن و سال اغلب کسانی که ناسزا میگفتند به پیشینه ورزشی مربیان تیم ملی نمیخورد. متاسفانه هیچ کدام از مربیان ایرانی به جز ایرج مظفری واکنشی به زیر سوال بردن مربیان تیم ملی نداشتند. البته هدفم محکوم کردن میلاد نیست. اما نباید این مسائل باب شود.
اگر از کادرفنی تیم ملی استعفا نمیدادی الان باید در اردوی این تیم در ارومیه حاضر میشدید. چه صحبتی با عبادیپور میکردید؟
والیبال در ایران رشته فرهیختهای است. اگر در اردوی تیم ملی بودم سعی میکردم در مواجهه با میلاد رفتاری در شان خانواده والیبال داشته باشم. البته از او می پرسیدم چرا آن صحبتها را انجام داد؛ آن هم در شرایطی که در کنار تیم نبوده و این سوال را هم میکردم که در اروپا وقتی تیم در حال رفتن به زمین است از جملاتی مثل "Come on, Guys" استفاده نمیکنند؟
قبول دارید یکی از مشکلات قدیمی و لاینحل والیبال ایران، بازیکنسالاری است؟
هیچ کس بازیکنسالاری را کاری درست نمیداند. بازیکنسالاری به تیم ضربه میزند و میتواند مشکلات زیادی ایجاد کند. باید با بازیکنسالاری برخورد جدی و ریشه آن خشکانده شود.
عدم حضور عبادی پور در لیگ ملتها چقدر در نتایج تیم ملی تاثیرگذار بود؟
میلاد بازیکن باتجربهای است و اگر تمام حواسش به کار فنی خودش باشد میتواند کمک زیادی به تیم کند اما اگر قرار باشد به حواشی بپردازد تیم متضرر میشود. البته قطعا مربیان خارجی هم این صحبتها را به او گفتهاند؛ اما مربیان خارجی انگلیسی صحبت میکنند و ما این موارد را فارسی میگوییم. چند سال پیش شرایط برای او در تیم ملی به قدری سخت شد که در فضای مجازی انواع و اقسام ناسزاها را به او و سایر بازیکنان گفتند که در همان زمان از این بازیکن حمایت کردم.
واکنش بهروز عطایی به مصاحبه عبادیپور چه بود؟
مصاحبهای از عطایی ندیدم که به این موضوع واکنش نشان دهد اما من از کل مربیان ایران انتظار داشتم که این نوع ادبیات علیه یک مربی را محکوم کنند و اجازه ندهند این مسئله باب شود. انتظار داشتم عطایی هم در این خصوص مصاحبه کند و هم به میلاد گوشزد کند. البته نمیدانم صحبتی بین او و میلاد درباره مصاحبه این بازیکن شده است یا خیر. البته نه از عطایی و نه از سایر مربیان دلخور نیستم.
پس از جلسه کمیته فنی فدراسیون والیبال، شما از کادرفنی تیم ملی کنارهگیری کردید. دلیل کنارهگیری شما تصمیماتی بود که در کمیته فنی گرفته شد؟
موضوع استعفای من قبل از جلسه کمیته فنی مطرح شد. در هفته دوم لیگ ملتها که به هلند رفته بودیم تصمیمم را هم به اکبر محمدی و هم به مصطفی کارخانه اعلام کردم و حتی به فرانکفورت هم نرفتم. تنها برای ویزای آمریکا به فرانکفورت و پس از آن به آنکارا رفتم. این کار من هم فقط برای تیم بود. این مسئله را رسانهای نکردم تا چالشی برای تیم ایجاد نشود.
با توجه به شرایط فعلی، تیم ملی والیبال میتواند به المپیک صعود کند؟
تیم ملی میتواند به المپیک صعود کند. البته باید ایرادات فنی تیم حل شود. با وجود تمرینات زیادی که داشتیم ما در دریافتهای اول هنوز مشکل داریم. این مشکل هم فنی است و هم ذهنی. اگر این مشکلات رفع شود تیم ملی میتواند بین ۱۰ تیم برتر جهان باشد و به المپیک صعود کند. ضمن اینکه یکسری از مشکلات ما پایهای است. در جلسات آنالیز بارها نکات فنی به بازیکنان تیم ملی گوشزد می شود اما در بازیها اجرا نمیشوند. اینجا فرق ما با تیمهای بزرگ دنیا مشخص میشود.
باز هم به عنوان مربی فعالیت میکنید؟
من همیشه درگیر مسائل فنی بودم. برای ما که والیبالی هستیم همیشه کار فنی جذاب است. البته سالها هم کار مدیریتی انجام دادهام. اینکه به مربیگری برمیگردم یا خیر بستگی به شرایط آینده دارم. فعلا تصمیمی در این خصوص نگرفتهام.
سطح فنی بازیکنان و مربیان والیبال ایران چقدر تفاوت دارد؟
سطح بازیکنان ما در ده سال اخیر به دلیل کار کردن با مربیان بزرگ خارجی بالا رفته است؛ اما این مسئله به این معنا نیست که سطح فنی آنها بالاتر از سطح فنی مربیان ایرانی است. خیلی از مربیان ما وقت میگذارند و تلاش میکنند. البته برخی دیگر از مربیان اینگونه نیستند. ضمن اینکه مربیان ایرانی باید ارتباطات بینالمللی خود را بیشتر کنند و با مربیان بزرگ خارجی در تعامل باشند. شاید اگر تیمها باشگاهی ما حرفهتر شوند بتوانند به مربیان کمک کنند.
صحبت پایانی.
برای اینکه والیبال ایران به اینجا برسد افراد زیادی تلاش کردند. مربیان و بازیکنان زیادی به تیم ملی آمدند و تلاش کردند. البته از سال ۹۰ سرعت پیشرفت والیبال ایران بیشتر شد. اینگونه نیست بگوییم فقط یک نسل خوب بوده است. چه بازیکنان قدیمی و چه بازیکنان جدید ارززشمند هستند و باید یک همدلی بین همه نسلها شکل بگیرد. همه ما مسئول حفظ والیبال ایران هستیم و نباید بگذاریم علاقهمندی مردم نسبت به این رشته کم شود.
نظر شما