هنگامی که از راهبردهای سیاسی اربعین صحبت میکنیم باید چند نکته را مورد توجه قرار دهیم. اول آنکه همه این تلاشها و تکاپوهایی که در مراسم و آیین اربعین انجام میشود باید گامی باشد برای زنده نگهداشتن هدف قیام امام حسین(ع).
در میان انبوه این رفت و آمدها فلسفه اصلی قیام که مبارزه با ظلم، ناعدالتی و بدعت بود را نباید فراموش کنیم و اینکه جامعه اسلامی باید به سمت آرمانها و ارزشهای الهی و انسانی حرکت کند. از سوی دیگر به یاد داشته باشیم که اربعین باید زمینههای فکر و اندیشه و تأمل هر چه بیشتر در پرتو شناخت فلسفه قیام امام حسین(ع) را فراهم کند. البته امام حسین(ع) به انحراف و گمراهی در زمان خود هشدار داده بود و دینداری آن دوران را آسیب شناسی کرده بود. آن حضرت(ع) خطاب به همه جوامع بشری و البته مسلمانان میفرماید که آیا نمیبینید به حق عمل نمی شود و از باطل دست بر نمی دارند؟ «اَلا تَرَوْنَ اَنَّ الْحَقَّ لایُعْمَلُ بِهِ، وَ اَنَّ الْباطِلَ لایُتَناهی عنه». بعد از آن امام(ع) میفرماید در این شرایط، مؤمن حق دارد به مرگ و دیدار خدای متعال مشتاق گردد. سپس امام(ع) آن جمله مشهور را میفرماید که «إنّی لَا أرَی المَوتَ إلاّ سَعادَةً وَ لَا الحَیاةَ مَعَ الظّالِمینَ إلاّ بَرَماً» به راستی که من مرگ را جز سعادت نمیدانم و زندگی با ستمکاران را جز ملالت و سرزنش.
سیدالشهدا(ع) در ادامه می فرماید: «إِنَّ اَلنَّاسَ عَبِیدُ اَلدُّنْیَا وَ اَلدِّینُ لَعْقٌ عَلَی أَلْسِنَتِهِمْ یَحُوطُونَهُ مَا دَرَّتْ مَعَایِشُهُمْ فَإِذَا مُحِّصُوا بِالْبَلاَءِ قَلَّ اَلدَّیَّانُونَ» یعنی «مردم بندۀ دنیایند و دین لقلقه زبانشان است و تا وقتی زندگیهاشان بر محور دین بگردد، در پی آنند، اما وقتی که به بلا و گرفتاری دچار و آزموده شوند، دینداران اندک میگردند».
با توجه به این کلمات راهبردی امام حسین(ع) باید تلاش کنیم تا از مراسم اربعین آسیب شناسی کنیم و آسیبهایی که توسط ایشان برای جامعه آن زمان بیان شده است را برای جوامع امروزی و جهان اسلام یادآوری کنیم. هشدارها و آسیبهایی که امام(ع) در جامعه خود دید و برای رفع آنها به پا خاست و جان خود را فدا کرد. باید آن آسیبها را ناظر به جوامع امروزی خود، بشناسیم و برای رهایی از آن تلاش کنیم. عمل به حق، دوری از باطل، دینداری واقعی، دوری از دنیاپرستی و تلاش برای سربلند شدن از آزمایشهای الهی؛ اصول اساسی است که باید در مراسم و گفتمان اربعین مورد توجه قرار بگیرد.
از کلام امام حسین(ع) این نکته نیز قابل برداشت است که جامعه آن روز در مسیر پایداری برای حق، دچار دوگانگی و دنیاپرستی شده و به همین دلیل به حق عمل نکرده و دل در گرو باطل گذاشته بودند و برای مطامع دنیوی دست از دین کشیده بودند چرا که جامعه منسجم اسلامی و امت که به معنای همفرهنگی، همآهنگی و همراهی جامعه اسلامی است؛ اگر وجود داشت، جامعه دچار دنیازدگی و دوری از حق و گرفتار در باطل نمیگردید اما فراموشی ارزشها و دنیاگرایی موجب می شود تا آن مردم، به سادگی اصول اساسی و ارزش های اصیل خود را فراموش کنند و البته دچار اختلاف و دوگانگی شوند و هر کس برای خود، برای «من» و برای منافع شخصیاش تلاش کند. اما اگر به این هشدار امام حسین(ع) توجه کنیم، باید از اربعین درس بگیریم تا از «من» و منافع شخصی گذر کرده و و به «ما» و منافع جمعی برسیم.
همین نکته را امام صادق(ع) در زیارت نامه اربعین نیز یادآور می شود که بار خدایا! گواهی می دهم که آن حضرت، جان خویش را برای رهایی و نجات بندگانت از نادانی و سرگردانی گمراهی فدا کرد: اللّهُمَّ إنّی أشهَد أنَّهُ ... بَذَلَ مُهجَتَهُ فیکَ لِیَستَنقِذَ عِبادَکَ مِنَ الجَهالَةِ وحَیرَةِ الضَّلالَةِ» اما در برابر ایشان، «کسانی که دنیا آنان را گول زده بود و بهره خویش از آخرت را به دنیای پست فروختند، علیه او همدست شدند:«و قَد تَوازَرَ عَلَیهِ مَن غَرَّتهُ الدُّنیا و باعَ حَظَّهُ بِالأرذَلِ الأدنی».
با توجه به این نکات، مهم آن است که گفتمان اربعین گرفتار آسیب دنیاگرایی و دنیازدگی نگردد.
از دیگر سو، به یاد آوریم که در مراسم اربعین، هویت جمعی اسلامی، همراهی، همدلی و هماهنگی برجسته شود. آسیب شناسی که امام حسین(ع) از جامعه ارائه میکند، عدم عمل به معیارهای حق است چرا که دچار دوگانگی است. امروزه باید با وحدت و همدلی بر گرد محور قرآن و سنت بر اساس آموزه های نبوی و حسینی حرکت کنیم. آموزه هایی که در پی خود، عزت، عدالت، آزادی و رهایی از دوگانگی می آورد. باید بر گرد این ارزشها جامعه اسلامی را منسجم کرد و از دوگانگی رهایی داد چرا که هویت اسلامی به دنبال خود علقه، همبستگی و هماهنگی به وجود می آورد.
گلارک و استارک دو جامعه شناس دین هستند که پنج ویژگی را برای دین بیان کردهاند. بعد باوری یا اعتقادی است که آموزهها و آیینهای دینی را به وجود می آورد؛ بعد مناسکی و اعمال دین است که خود را در شعائر، مناسک و آداب و رسوم نشان می دهد؛ بعد عاطفی که ناظر به عواطف و احساسات پیروان یک دین است؛ بعد فکری یا دانشی که شامل اطلاعات و دانسته های بنیادین درباره آن دین است و بعد پیامدی که تاثیر و انعکاس دین در رفتارهای روزمره است. وقتی این پنج مرحله را رصد میکنیم در مییابیم که تمام این مراحل به نحوی در مراسم و گفتمان اربعین حضور دارد و تمام آنها را باید افرادی که راهبر و راهبردنویس اربعین هستند در نظر داشته باشند.
این روزها میلیونها انسان مسیر نجف تا کربلا را طی می کنند. این مسیر باید زمینه رسیدن به راهی فراتر و برتر را فراهم کند و آن حرکت در سمت و سوی سبک زندگی حسینی است. این سبک زندگی؛ عزت آور، عدالت آور، حق طلبانه و اعتماد آفرین است. همگرایی اسلامی را به وجود می آورد و البته آزادی و مبارزه با ظلم را که ما در جهان اسلام بیش از هر چیز به آن نیاز داریم.
همچنین به یادآوریم که امام حسین(ع) می فرماید: من برای اصلاح در امت جدم خروج کرده و اراده به امر به معروف و نهی از منکر کردهام و به راه و روش سیره جدم و پدرم علی بن ابیطالب(ع) حرکت کنم. این سخنان نیز مسئله و مسیر جامعه و گفتمان اربعین را مشخص میکند. جامعه اسلامی باید به این سمت حرکت کرده تا جامعه قدرتمند شود، امر به معروف و نهی از منکر کند و بکوشد تا جامعه به سمت و سوی ارزش ها و آرمانهای مطلوب نبوی و علوی حرکت کند.
طبیعی است که اربعین و گفتمان اربعین میتواند برای جامعه اسلامی مسیرساز باشد و هم راه همگرایی و همدلی را در جامعه اسلامی به وجود بیاورد. زمینههای تقویت قدرت نرم را در جهان اسلام به وجود بیاورد که موجب تقویت همدلی و انسجام میان مسلمانان باشد و البته این امر را می توان از طریق دیپلماسی فرهنگی و رسانه ای، گفتگو و تعامل با همه مسلمانان، تبیین و ترویج فرهنگ اربعین و حسینی بدور از دغدغه های فرقهای مطرح کرد و زمینه های تعامل فکری میان همه مسلمانان را آهسته آهسته به وجود آورد.
نظر شما