از اینرو، نگاهی گذرا به مفهوم وحدت امری بایسته است چرا که بحث از وحدت و همدلی بدون شناخت درست آن محکوم به جزئینگری و شکست است.
وحدت در مباحث فلسفی به این معنی است که دو شیء از خصوصیات فردی خود خالی شده و در قالب شیئی واحد تجلی کنند. این را از شیخ مفید بشنویم که میگوید: الاتحاد صیروة شیئین شیئا واحدا من غیر زیادة و لانقصان. (النکت الاعتقادیه/ ص29). بدیهی است که بر اثر این نوع به هم پیوستگی، دو گانگی از میان میرود و آن دو یکی شده و به صورت شیئ ثالث در میآید اما آنگاه که در مسائل اجتماعی، از وحدت و یگانگی سخن به میان می آید، مقصود این نیست که یکی از دو شیء «الف» و «ب» از بین برود یا یکی از آن دو به دیگری تبدیل گردد و نیز منظور این نیست که آن دو از میان رفته و شیئی سوم پدید آید؛ چرا که در عمل وحدت به این معنا، نه معقول است و نه ممکن، بلکه معنای اتحاد این است که چند شیء در عین کثرتشان مشترک باشند و به لحاظ اشتراکشان نوعی وحدت حاصل کنند. هر جا سخن از اتحاد است، هم جهت کثرت ملحوظ است و هم جهت وحدت؛ شیء واحد از آنرو که واحد است اتحادش امری نامعقول و تحصیل حاصل است و اشیاء متعدد نیز از آنرو که متعددند امکان ندارد که متحد باشند؛ زیرا محال است که دو چیز به لحاظ کثرتشان وحدت یابند و به لحاظ آنکه دو چیزاند یکی شوند، بلکه اتحاد در مسائل اجتماعی تنها در جایی متصور است که اشیاء متعدد، وجه اشتراک داشته باشند و به لحاظ همان وجه اشتراک اتحاد یابند، درست مانند «عام و خاص من وجه» که در عین داشتن وجه افتراق، وجه مشترک نیز دارند.
به دیگر سخن آنکه، وحدتی که در این مقوله مد نظر است «الاتحاد صیروة شیئین شیئا واحدا» نیست، بلکه منظور «الاتحاد انضمام الآحاد معا» میباشد.
بنابراین، آنگاه که سخن از وحدت جامعه اسلامی به میان میآید، تصور ما این نیست که مسلمانان نباید در هیچ امری اختلاف داشته باشند یا اینکه تمامی مسلمانان تحت حکومتی واحد و قانونی واحد زندگی کنند و با کثرت زبان و تنوع نژادی که دارند، همه پذیرای یک نژاد و یک لهجه باشند و از نژاد و لهجهشان دست بردارند؛ چراکه این وحدت برخلاف سنت الهی و طبیعت بشر است و هرگز محقق نشده و نخواهد شد. آنچه به نظر درست میآید، اتحاد و همدلی مسلمانان با وجود ایدهها و عقاید مختلف است، یعنی تمامی فِرَق اسلامی با آنکه به لحاظ زبانی، نژادی، سرزمینی و عقیدتی متفاوت بوده و هرکدام، مشخصات و ممیزات ویژةخود دارند، به یک هماهنگی برسند و با حفظ ممیزات خود، حول مشترکات خویش، به اتحاد و اتفاق دست یابند.
به دیگر سخن آنکه منظور از وحدت وحدت مذهبی نیست تا فِرق اسلامی به منظور دست یافتن به وحدت، معتقدات خویش را کنار نهند و در عقاید و اصول مورد پذیرش خویش مصالحه نمایند، همچنان که مقصود این نیست که در هیچ یک از اصول و فروع، اختلاف نظر نداشته باشند یا نسبت به ممیزات خود بیتفاوت بوده و از آن سخن نگویند. امام خمینی در این باره میگوید:
وحدت اسلامی به این معنی نیست که همه به طور اجبار از یک مذهبی پیروی کنند، بلکه به معنای اتحاد و انسجام برای تحقق آرمانهای جهانی و عمیق اسلام و بیرون راندن دشمنان متجاوز و ضد اسلام است. (صحیفة نور/ ج19، ص2)
رهبر معظم انقلاب آیت الله خامنهای نیز در این خصوص میگوید: «آیا مقصود این است که مسلمانان از مذهب خود دست بردارند و به مذهب دیگری اعتقاد پیدا کنند و عمل نمایند؟ نه، مقصود این نیست ... می خواهیم به همة مسلمانان از شیعه و سنی بگوییم و تذکر دهیم که شما یک نقاط مشترک و یک نقاط اختلاف و افتراق دارید ... و آن نقاط اشتراک بیش از نقاط افتراق است».
اما مخالفان اتحاد و همدلی در جوامع اسلامی، در برداشتی نادرست و غیر منطقی از وحدت در میان مسلمانان، آن را به وحدت مذهبی تفسیر میکنند تا با توجیهی غیر معقول از مفهوم وحدت، آن را ناممکن و غیر قابل تحقق جلوه دهند. شهید مطهری در رد این توجیه نادرست میگوید:
«مخالفین اتحاد اسلامی، برای این که از وحدت اسلامی مفهومی غیر منطقی و غیر عملی بسازند، آن را به نام وحدت مذهبی توجیه می کنند تا در قدم اول با شکست مواجه گردد، بدیهی است که منظور علمای روشنفکر اسلامی از وحدت اسلامی حصر مذاهب به یک مذهب و یا اخذ مشترکات مذاهب و طرد مفترقات آنها نیست که نه معقول و منطقی است و نه مطلوب و عملی. (مرتضی مطهری/ یادنامه علامه امینی، الغدیر و وحدت اسلامی/ 234)».
نظر شما