م ظرافتی/ شما کجارو گرفتی؟ 
* ستون مشاوره روزنامه نیس مگه؟
- چرا هست ...از کجا تماس میگیری پدرجان؟
* از همین‌جا... من الان جلو در هستم می‌خوام اقدام کنم.
- جلو در کجا یعنی؟ بانک؟ اقدام به چی میخوای بکنی؟
* بانک کدومه؟ می‌خوام ازدواج کنم... جان من زودتر بگو عجله دارم من.
- ازدواج امر مهمیه پسرم با عجله نمیشه انجامش داد... اصلاً چرا عجله حالا؟
* گفتم که الان پشت درم. گفتم قبلش یک تحقیقاتی، مشورتی چیزی بکنم... آقا نریم موافقت اینارو بگیریم بعد فردا بریم بانک مارو سر بدونن یا اصلاً بگن وام ازدواج نمیدیم و از این حرفا... .
- ببین عزیز من! الان نفهمیدم چی شد؟ پشت دری، جلو دری؟ یعنی جلو در خونه عروس خانم هستی برای خواستگاری؟ پدر و مادر محترم هم هستن؟  گل و شیرینی و اینا خریدی؟ کت و شلوار نو چطور؟
* آقا من اگه پول داشتم اینایی که گفتی بخرم، دیگه دنبال وام ازدواج و اینا نمی‌رفتم که... پدرخانوم آینده، اینجا توی اداره رئیس یه بخش اداریه... الان سرش خلوته میخوام برم قرار خواستگاری بذارم باهاش. بعد هم وام رو بگیرم اینایی که شما گفتی بخرم و به‌سلامتی بریم خواستگاری هفته بعد.
- خب به‌سلامتی! خیره ان‌شاءالله... ولی پسرم شما الان برای بانک، مدارک ازدواج داری ارائه بدی مگه؟ 
*مگه وام رو با مدرک میدن؟ یعنی خانوم و پدر خانوم آینده یا مثلاً عکسشونو ببرم قبول نیس؟
- میگم شما که میری بانک این‌جوری درخواست بدی، یه درخواست وام فرزندآوری و اینا هم بده کارت جلو بیفته...پدرجان اسمش وام ازدواجه خب اول باید ازدواج کنی تا بهت بدن.
* این‌که شد مثه سابق... ۲۰ سال پیش هم وقتی می‌رفتیم خواستگاری که زن بگیریم، می‌گفتن باید شغل داشته باشی، وقتی هم می‌رفتیم تقاضای استخدام می‌دادیم می‌گفتن باید زن داشته باشی.
 این‌جوری شد که الان نه شغل داریم، نه زن!