کُلی خودمان را مشغول امورات فرهنگی گردشگرانه کرده و به جز بازدید پرهزینه از اماکن مختلف تاریخی و فرهنگی که هر کدام حداقل ۱۰ و حداکثر ۵۰ یورو برای هر نفر آب میخورد، حتی به بازدید از کلیساهای مختلف آن هم همزمان با برگزاری مراسم دینی رفتهایم . منتها با همه اینها باز هم حس کردیم معنویت خونمان بدجوری پایین و بلکه پایینتر آمده و دارد با محتویات و یوروهای جیبمان مسابقه سقوط آزاد میدهد! برای همین گفتیم یک سر نه، چند سر برویم مسجد بزرگ پاریس شاید افاقه کند. بهخصوص که احتمالاً هزینه ورودی هم نداشت. یعنی با وجود داشتن گیت و این جورچیزها، برادر سکیوریتی، به دلیل اشتغال شدید به رتق و فتق کارهای انبوه جهانگردان غیرمسلمان، فرصت نکرد به ما بپردازد و ما هم از خداخواسته، ادخلوها بسلامٍ آمنین، وارد مسجد شدیم.
سرسبز و زیبا
این مسجد سومین مسجد بزرگ اروپاست و برای قدردانی از فداکاری مسلمانان در جنگ جهانی اول ساخته شده است. مناره ۳۳ متریاش هم در میان مساجد اروپا کمنظیر است. علاوه بر معماری خاص اسلامی مربوط به شمال آفریقا، تزئینات چوبی و کاشیکاریهای مسجد هم بسیار زیباست و علاوه بر باغ و باغچههایی که بنای اصلی مسجد را احاطه کردهاند، حیاط اصلی مسجد هم در واقع باغ فوقالعاده سرسبزی است که آبنمایی زیبا به باصفاییاش اضافه کرده است. داستان ساختن مسجد هم این جوری است که ایده ساخت مسجدی بزرگ در شهر پاریس از قرن ۱۹ میلادی مطرح بود. نخستین بار جایی به نام کمیسیون مستعمرات فرانسوی آفریقا این پیشنهاد را مطرح کرده ولی به دلیل نبودن پول و اعتبار همان طور در حد پیشنهاد و در دست بررسی باقی مانده بود. پس از جنگ جهانی اول یک دولتمرد مراکشی که رئیس «انجمن اوقاف اماکن مقدس» بود دوباره به دولت فرانسه پیشنهاد ساخت مسجد را داد. برخی پیشنهاد تأسیس این مسجد را به سلطان عبدالحمید، سلطان عثمانی نسبت دادهاند. به هر حال امروزعکس هر دو نفرشان را میشود توی کتابخانه مسجد دید و شاید هر دو اینها بهشکلی پیگیر ساخت مسجد بودهاند.
دولت فرانسه هم گویا بدش نمیآمد یک جورهایی از مسلمانان شمال آفریقا که در جنگ جهانی اول مقابل هجوم آلمانیها در کنار نیروهای فرانسه جنگیده بودند، قدردانی کند. بنابراین با تصویب مجلس فرانسه، مبلغ ۵۰۰هزار فرانک به این امر اختصاص پیدا کرد.
منطقه ۵ پاریس
بلافاصله کمیسیون اجرایی شامل چند نفراز شخصیتهای فرانسوی شروع به کار کردند. انجمن شهرهم یک قطعه زمین خوب و بزرگ ۷هزارو۵۰۰ متری در منطقه ۵ پاریس اهدا کرد. کمکهای مردمی از کشورهای مستعمره فرانسه مثل الجزایر، کامرون و هندوچین رسید. تونس و مراکش مبالغی به این امر اختصاص دادند. شخص حاکم تونس و مصر کمک مالی کردند و خلاصه مجموع پولها به ۵ میلیون فرانک رسید. سرانجام در سال ۱۹۲۶ پادشاه مراکش آن را افتتاح کرد. مدیریت مسجد تا سال ۱۹۵۷ بر عهده فرانسویها بود. هشت سال هم یک الجزایری آن را مدیریت کرد و اعلام شد تولیت مسجد به صورت رسمی با الجزایریهاست. خلاصه چند سال اختلاف بر سر این ماجرا ادامه پیدا کرد تا در نهایت یک مسلمان فرانسوی مدیریت را بر عهده گرفت و اختلافات فروکش کرد. در حال حاضر مسجد پاریس در واقع مؤسسهای اسلامی است که مرکز بحث و گفتوگوهای اسلامی در فرانسه بهشمار میرود و دیگر مساجد پاریس را اداره میکند.
فرشهای نفیس
در برخی منابع نوشته شده بود در زمان رژیم پهلوی فرشهای نفیسی از طرف ایرانیها به مسجد اهدا شده است. درست و غلطش را نمیدانم اما فعلاً در داخل مسجد اثری از فرشهای نفیس ندیدم. شاید به موزه منتقل شده و شاید هم بلایی که مدتی پیش سر برخی فرشهای کاخ موزه گلستان آمد، سرشان آمده که ناپدید شدهاند! این را هم برای حسن ختام این بخش سفرنامه بگویم که اتفاقاً بازدیدمان همزمان شد با اذان ظهر. جای شما خالی نماز را هم توی مسجد شانه به شانه برادران اهل سنت و تک و توک شیعه خواندیم و به جای مهر از برگ درخت استفاده کردیم تا نمازمان ارگانیکتر و معنویتر بشود و توی این دو هفته هرچه سهواً و عمداً کفر ورزیده بودیم را بشوید و ببرد!
خبرنگار: مجید تربت زاده
۱۹ مهر ۱۴۰۲ - ۱۵:۲۹
کد خبر: 923554
خدای ناکرده این طوری نیست که طی این دوهفته نفس کشیدن توی قلب اروپا، اشتغالمان فقط کفرورزی غیرعامدانه و کفربینی و غیرهبینی بوده باشد!
منبع: قدس آنلاین
نظر شما