از جمله این تمهیدات این است که خداوند در قیامت، زمینههای شرکورزی را زایل و نیست خواهد کرد؛ این بحث را در ضمن بیان آیه زیر توضیح میدهیم.
«وَ یَوْمَ نَحْشُرُهُمْ جَمیعاً ثُمَّ نَقُولُ لِلَّذینَ أَشْرَکُوا مَکانَکُمْ أَنْتُمْ وَ شُرَکاؤُکُمْ فَزَیَّلْنا بَیْنَهُمْ وَ قالَ شُرَکاؤُهُمْ ما کُنْتُمْ إِیَّانا تَعْبُدُونَ، فَکَفی بِاللَّهِ شَهیداً بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمْ إِنْ کُنَّا عَنْ عِبادَتِکُمْ لَغافِلینَ، هُنالِکَ تَبْلُوا کُلُّ نَفْسٍ ما أَسْلَفَتْ وَ رُدُّوا إِلَی اللَّهِ مَوْلاهُمُ الْحَقِّ وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما کانُوا یَفْتَرُون» (28 تا 30 یونس).
ترجمه : و یاد کن روزی را که همه آنان را گرد میآوریم. آن گاه به کسانی که شرک ورزیدهاند میگوییم: «شما و شریکانتان بر جای خود باشید» پس میان آنها جدایی میافکنیم. و شریکان آنان میگویند: «در حقیقت، شما ما را نمیپرستیدید»؛ و گواهیِ خدا میان ما و میان شما بس است. به راستی ما از عبادت شما بیخبر بودیم، آنجاست که هر کسی از آنچه از پیش فرستاده است با خبر میشود، و به سوی خدا مولای حقیقی خود بازگردانیده میشوند، و آنچه به دروغ برمیساختهاند از دستشان به در میرود.
از اقدامات تمهیدی دیگر برای ایمانآوری دوزخیان زائل کردن موقعیتهایی است که برخی انسان را به توهم الوهیت گرفتار میکند؛ خداوند در قیامت این موقعیتهای توهمساز را از بین میبرد تا آنهائی که صاحبان این موقعیت را خدا میپنداشتند بتوانند خود را از عبودیت این معبودان دروغین خارج سازند.
مفاد (28 تا 30 یونس) بر این اقدام دلالت دارد؛ طبق مفاد این آیات خداوند در قیامت مشرکان و معبودان آنها را یک جا جمع میکند. سپس به هر یک از مشرکان و معبودان خطاب میشود که هر یک از شما در جایگاه خود قرار گیرید، جایگاهی که بر اساس داشتههای واقعی هر شخص، معین میگردد نه بر اساس پندارهای دروغین و اعتباریات بیواقعیت.
در دنیا بسیاری از جایگاههای اجتماعی انسانها بر اساس پندارهای دروغین و امور اعتباری بیواقعیت شکل میگیرد. یکی رئیس میشود و دیگر مرئوس، یکی مالک میشود دیگری مملوک، یکی فرمانده است و یکی فرمانبر. این پندارهای دروغین و اعتباریات بیواقعیت در روز قیامت از انسانها گرفته میشود. ازینرو هر کس بر اساس واقعیات وجودی خود جایگاهی خواهد داشت لذا وقتی به مشرکان و معبودان گفته میشود که هر که در جایگاه واقعیاش قرار گیرد «مَکانَکُمْ أَنْتُمْ وَ شُرَکاؤُکُمْ»، معبودان که بهصورت دروغین و اعتباری در دنیا مقام الوهیت و مولولیت یافته بودند، از جایگاه معبودیت اعتباری خود ساقط و حقیقت فقر و نیاز واقعی آنها برای مشرکانی که آنها را میپرستیدند آشکار میشود.
ازینرو با این تمهید الهی، روابط عابد و معبودی بین مشرکان و معبودان دروغین فرو میریزد و بین آنها بریدگی و فاصله میافتد «فَزَیَّلْنا بَیْنَهُمْ»؛ تا جایی که بهحسب همین شخصیت واقعی، معبودان به مشرکان میگویند که ما از عبادت شما غافل بوده و مورد عبادت شما نبودهایم؛ چون معبودان با شخصیت پنداری معبود بودند نه با شخصیت واقعی «إِنْ کُنَّا عَنْ عِبادَتِکُمْ لَغافِلینَ». ازینرو در آن روز هر کس خبر مییابد که حقیقتاً چه چیزی برای خود پیش فرستاده است «هُنالِکَ تَبْلُوا کُلُّ نَفْسٍ ما أَسْلَفَتْ» و با این برنامه الهی، مشرکان و معبودانشان از هم بریده و در عوض، به سوی خداوند که سرپرست واقعی است بازگرداننده میشوند «وَ رُدُّوا إِلَی اللَّهِ مَوْلاهُمُ الْحَقِّ»؛ و تمامی افکار دروغینی که بر اساس داشتههای دروغین بافته بودند از دست آنها خواهد رفت و گم خواهد شد «وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما کانُوا یَفْتَرُونَ»؛ بنابراین مشرکان و معبودان، روابط شرکی عابدی و معبودی باطل خود را رها کرده و به مسیر ایمان به خدا متصل میگردند.
از سویی با توجه به این که پاداش و کیفر در قیامت، عین همان اعتقادات و اعمال ما است که بشکل موجودات لذتبخش یا موذی تجسم مییابند؛ نتیجه خروج مشرکان و معبودانشان از روابط عابد و معبودی دروغین این میشود که آنها به میزان رهائی از آن روابط باطله، از عذابشان کاسته و به میزان ایمان به آراء حقه، از لذتهای اخروی بهرهمند شوند.
نظر شما