یعنی سال ۱۹۴۹ پس از اینکه سیاستمداران و دولتمردان جهان، شعله دو جنگ جهانی را افروختند، کشتند و کشته شدند، سوزاندند و سوختند و بعد هم خسته و مستأصل پیمان صلح نوشتند، فرصت پیدا کردند، مفهوم حقوق بشر را بیشتر بالا و پایین کنند و بعد هم در کنوانسیونهای ژنو و متنهای حقوق بینالمللی کیفری، درباره مفهوم و تعریف «جنایت جنگی» حرف بزنند.
جابهجا کردن مرزهای جنایت
حقوقدانان بینالملل، دانشمندان و همه دستاندرکاران حقوق بشر با اینکه با پوست و گوشت و استخوان و در جنگهای اول و دوم جهانی و موارد مختلف دیگر جنایت جنگی را حس و لمس کرده بودند، اما لابد چون به تفاهم و توافق سیاسی درستی نرسیده بودند، بیشتر از ۴۰ سال طول کشید تا سال ۱۹۹۸ سرانجام دیوان کیفری بینالمللی راه بیندازند و به تعریف واضح و شفافی از جرم و جنایت جنگی برسند. شاید هم چون دولتهای مدعی حقوق بشر طی آن سالها بیشتر از بقیه مرتکب جنایت جنگی پنهان و آشکار شده بودند، تعریف این واژه را ۴۰ یا ۵۰ سال کش دادند تا آبها از آسیاب بیفتد و جنایتهای قبلی مشمول گذر زمان بشود!
همسنوسالان من و شما و همه زادهشدگان قرن ۲۰ و ۲۱ با این همه تجربه و مشاهداتی که از جنایت جنگی داریم، دیگر نیاز چندانی به تعریف و تشریح آن نداریم. این را هم بهخوبی میدانیم که مرتکبان این نوع جنایت بیشتر آنهایی هستند که اسلافشان سعی کردند حقوق بشر و جنایت جنگی را تعریف کنند و بعد هم قانون ضد جنایت بنویسند. این وسط البته حکایت صهیونیستها جداست. آنها اگرچه ۸۰ سال پیش نبودند و نقشی در بسیاری از جنایات جنگی نداشتند و تلاشی برای نوشتن قانونهای حقوق بشری نکردند در عوض و طی این مدت بارها و بارها حقوق بشر و تعریفش را به چالش کشیدند و حالا هم چند سالی هست دارند مرزهای «جنایت جنگی» را جابهجا میکنند!
پوست کلفتی
البته تماشای ۷۰ سال کشتار فلسطینیان و ساختن کلکسیونی خونبار از آوارهسازی و نسلکشی، تماشایی دردناک است. نسخهای تازه از جنایت جنگی که اسرائیلیها در غزه و بیمارستانش رونمایی کردند حتی بیشتر از دردناک بودن، کشنده است. دردناکتر و کشندهتر از همه اینها، پوست کلفتی و بلکه بیخیالی تنظیمکنندگان اعلامیه حقوق بشر، تنظیمکنندگان انواع و اقسام بیاینههای حقوق بشری، شارحان و قانوننویسان برای «جنایت جنگی» و آنهایی است که با کوچکترین بهانه به دنبال تشکیل دادگاههای بینالمللی برای رسیدگی به جنایاتی هستند که با همه جنایت بودن به گرد پای جنایت بیمارستان «المعمدانی» نمیرسند.
وقتی لابهلای اخبار دردناک و داغ مربوط به غزه میخوانید: «آنتونیو گوترش» دبیرکل سازمان ملل بامداد چهارشنبه بدون اشاره مستقیم و نام بردن از صهیونیستها فقط گفت: «... از کشتهشدن صدها فلسطینی در بیمارستان وحشتزده شدهام... این جنایتی غیرقابل توصیف است و ما در حال بررسی این حادثه هستیم...»، وقتی رئیسجمهور کشوری که مدعی است مهد دموکراسی جهان است امروز از اقدامهای صهیونیستها در فلسطین اعلام حمایت میکند و فردا پس از حمله به بیمارستان المعمدانی فقط میگوید: «هیچ چیز نمیتواند حمله به بیمارستان را توجیه کند»، وقتی همه اروپا در مواجهه با نسخه تازه جنایت جنگی در غزه فقط «بهشدت متأسف» است، آدم حیران میماند که واقعاً و مثلاً تشکیلات حقوق بشری و عریض و طویل «سازمان ملل» را چه میشود؟ شاید شما هم حداقل توی دلتان پرسیده باشید که آقای سازمان ملل، حالت خوب است؟
لیموشیرین تلخ
حکایت تشکیلات بینالمللی و حقوق بشری در غرب هر روز بیشتر از دیروز دارد به طنز تبدیل میشود. دستاورد تلاشهای مثلاً بشردوستانه و بینالمللی طی همه این سالها برای مردم جهان انگار به «لیمو شیرین» شبیه است! اسم و رسم و ظاهرش با شیرینی همراه است و سازمان ملل در بیانیهها و قطعنامههایش آن را پیشاپیش، چهار قاچ میکند، میگذارد خوب تلخ شود بعد پیش روی مردم جهان میگذارد! روز گذشته یکی از خبرگزاریها مطلب جالبی را با عنوان «حقوق بشر؛ یک لیموشیرین تلخ» منتشر کرد و نوشت: «حقوق بشر وقتی حقوق بشر است که برایش فرقی نکند کودکی در اوکراین میمیرد یا غزه. برایش فرقی نکند که جنگ در قلب اروپاست یا وسط خاورمیانه... آنهایی که ادعای حقوق بشر دارند، دلسوزیشان فقط برای آنهایی است که دوستشان دارند... حقوق بشر مثل لیموشیرین قاچ شده است؛ تلخِ تلخِ تلخ. در ظاهر شیرین است اما وقتی آن را میچشی، تلخیاش تا مغز استخوانت میرود...».
خبرنگار: مجید تربتزاده
جابهجا کردن مرزهای جنایت
حقوقدانان بینالملل، دانشمندان و همه دستاندرکاران حقوق بشر با اینکه با پوست و گوشت و استخوان و در جنگهای اول و دوم جهانی و موارد مختلف دیگر جنایت جنگی را حس و لمس کرده بودند، اما لابد چون به تفاهم و توافق سیاسی درستی نرسیده بودند، بیشتر از ۴۰ سال طول کشید تا سال ۱۹۹۸ سرانجام دیوان کیفری بینالمللی راه بیندازند و به تعریف واضح و شفافی از جرم و جنایت جنگی برسند. شاید هم چون دولتهای مدعی حقوق بشر طی آن سالها بیشتر از بقیه مرتکب جنایت جنگی پنهان و آشکار شده بودند، تعریف این واژه را ۴۰ یا ۵۰ سال کش دادند تا آبها از آسیاب بیفتد و جنایتهای قبلی مشمول گذر زمان بشود!
همسنوسالان من و شما و همه زادهشدگان قرن ۲۰ و ۲۱ با این همه تجربه و مشاهداتی که از جنایت جنگی داریم، دیگر نیاز چندانی به تعریف و تشریح آن نداریم. این را هم بهخوبی میدانیم که مرتکبان این نوع جنایت بیشتر آنهایی هستند که اسلافشان سعی کردند حقوق بشر و جنایت جنگی را تعریف کنند و بعد هم قانون ضد جنایت بنویسند. این وسط البته حکایت صهیونیستها جداست. آنها اگرچه ۸۰ سال پیش نبودند و نقشی در بسیاری از جنایات جنگی نداشتند و تلاشی برای نوشتن قانونهای حقوق بشری نکردند در عوض و طی این مدت بارها و بارها حقوق بشر و تعریفش را به چالش کشیدند و حالا هم چند سالی هست دارند مرزهای «جنایت جنگی» را جابهجا میکنند!
پوست کلفتی
البته تماشای ۷۰ سال کشتار فلسطینیان و ساختن کلکسیونی خونبار از آوارهسازی و نسلکشی، تماشایی دردناک است. نسخهای تازه از جنایت جنگی که اسرائیلیها در غزه و بیمارستانش رونمایی کردند حتی بیشتر از دردناک بودن، کشنده است. دردناکتر و کشندهتر از همه اینها، پوست کلفتی و بلکه بیخیالی تنظیمکنندگان اعلامیه حقوق بشر، تنظیمکنندگان انواع و اقسام بیاینههای حقوق بشری، شارحان و قانوننویسان برای «جنایت جنگی» و آنهایی است که با کوچکترین بهانه به دنبال تشکیل دادگاههای بینالمللی برای رسیدگی به جنایاتی هستند که با همه جنایت بودن به گرد پای جنایت بیمارستان «المعمدانی» نمیرسند.
وقتی لابهلای اخبار دردناک و داغ مربوط به غزه میخوانید: «آنتونیو گوترش» دبیرکل سازمان ملل بامداد چهارشنبه بدون اشاره مستقیم و نام بردن از صهیونیستها فقط گفت: «... از کشتهشدن صدها فلسطینی در بیمارستان وحشتزده شدهام... این جنایتی غیرقابل توصیف است و ما در حال بررسی این حادثه هستیم...»، وقتی رئیسجمهور کشوری که مدعی است مهد دموکراسی جهان است امروز از اقدامهای صهیونیستها در فلسطین اعلام حمایت میکند و فردا پس از حمله به بیمارستان المعمدانی فقط میگوید: «هیچ چیز نمیتواند حمله به بیمارستان را توجیه کند»، وقتی همه اروپا در مواجهه با نسخه تازه جنایت جنگی در غزه فقط «بهشدت متأسف» است، آدم حیران میماند که واقعاً و مثلاً تشکیلات حقوق بشری و عریض و طویل «سازمان ملل» را چه میشود؟ شاید شما هم حداقل توی دلتان پرسیده باشید که آقای سازمان ملل، حالت خوب است؟
لیموشیرین تلخ
حکایت تشکیلات بینالمللی و حقوق بشری در غرب هر روز بیشتر از دیروز دارد به طنز تبدیل میشود. دستاورد تلاشهای مثلاً بشردوستانه و بینالمللی طی همه این سالها برای مردم جهان انگار به «لیمو شیرین» شبیه است! اسم و رسم و ظاهرش با شیرینی همراه است و سازمان ملل در بیانیهها و قطعنامههایش آن را پیشاپیش، چهار قاچ میکند، میگذارد خوب تلخ شود بعد پیش روی مردم جهان میگذارد! روز گذشته یکی از خبرگزاریها مطلب جالبی را با عنوان «حقوق بشر؛ یک لیموشیرین تلخ» منتشر کرد و نوشت: «حقوق بشر وقتی حقوق بشر است که برایش فرقی نکند کودکی در اوکراین میمیرد یا غزه. برایش فرقی نکند که جنگ در قلب اروپاست یا وسط خاورمیانه... آنهایی که ادعای حقوق بشر دارند، دلسوزیشان فقط برای آنهایی است که دوستشان دارند... حقوق بشر مثل لیموشیرین قاچ شده است؛ تلخِ تلخِ تلخ. در ظاهر شیرین است اما وقتی آن را میچشی، تلخیاش تا مغز استخوانت میرود...».
خبرنگار: مجید تربتزاده
نظر شما