به گزارش قدس آنلاین جلسه نقد پلاس در چهلمین جشنواره فیلم کوتاه تهران با حضور فریدون جیرانی سینماگر پیشکسوت و امیر قادری منتقد سینما و با اجرا و کارشناسی میثم کریمی برگزار شد.
در ابتدای این جلسه فریدون جیرانی کارگردان و منتقد سینما بیان کرد: فیلم کوتاه در ایران سابقه زیادی دارد از زمانی که دوربینهای هشت میلیمتری وجود داشت ساخت فیلم کوتاه هم در جریان بود چون دوربین به یکباره به تمام ایران رفت، یک سری نسل جدید که از سینمای حرفهای راضی نبودند به سمت این دوربینها جذب شدند و ایدههای کوتاه را به فیلم تبدیل کردند. زمانی که تلویزیون ملی ایران در سال ۴۶ فعالیت داشت آن موقع فیلم کوتاه ۱۶ میلیمتری مستند و... به نمایش گذاشته میشد اما دوربین ۸ میلیمتری جوانهای بیشتری را به خود جذب کرد. کیانوش عیاری فیلم خوب «آن سوی آتش» را اول به صورت فیلم کوتاه ساخت. حسن بنی هاشمی در جنوب فیلم ساخت و... پس فیلم کوتاه زمینهای برای تجربه آزمایی شد و ما فهمیدیم که در دنیا هم اینچنین است. بعدا هم که فستیوال فیلم کوتاه راه افتاد بچههای فیلم کوتاه آمدند، بچهها از کشورهای مختلف با هم آشنا شدند، دنیای فیلم کوتاه شناخته شد و به تدریج این دنیا ادامه پیدا کرد. همان زمان مهمترین ویژگی فیلم کوتاه استقلال فکری بود؛ با آنکه که تلویزیون سرمایه در اختیار فیلمسازان میگذاشت اما بچهها استقلال فکری داشتند، از یک جایی به بعد در همان دوره استقلال فکری آرام آرام کمتر شد چون فکر میکردند باید سینمای آزاد را کنترل کنند.
جیرانی توضیح داد: از ابتدا وزارت فرهنگ سختگیرانه برخورد میکرد از سال ۵۷ به بعد هم داستان تغییر کرد چون تلویزیون بعد از انقلاب به دنبال سینمای آزاد نرفت، بعد از انقلاب هم سینمای آزاد دیگر رنگی نداشت چون پیشتر سرمایهگذارش تلویزیون بود که بعدش از سینمای آزاد حمایت نکرد. از همان موقع سینمای کوتاه راه افتاد.
این کارگردان مطرح کرد: روز گذشته در پیچینگ سناریوهایی از بچهها را دیدم که خوشبختانه شعاری نبود و پروپاگاندا نمیکردند، ایدهها بسیار تازه و جذاب بود و این موضوعات برای من جذابیت داشت.
جیرانی درباره فیلمهای کوتاه گفت: من خیلی کم فیلم کوتاه دیدهام و نمیتوانم درباره آنها قضاوتی داشته باشم، من هیچوقت ندانسته حرفی نمیزنم البته یک دوره کوتاهی چند سناریو از بچهها خواندم و به نظرم بد نبودند. یادم است در سال ۶۲ و ۶۴ فیلمهای هشت میلیمتری نمایش داده میشد در آن سالها زمانی که حاتمیکیا هنوز حاتمیکیا نشده بود فیلمی از او به نام «صراط» که درباره یک جانباز جنگی بود، دیدیم که بسیار جذاب بود و علاقهمند شدیم که فیلم بعدی حاتمیکیا را سال بعد ببینیم چون فیلم کوتاهش بسیار درخشان بود. آقای ملاقلیپور هم فیلم کوتاه داشت، فیلم کوتاهی از شمقدری هم دیدم، اما خاطرهای که در ذهن من مانده مربوط به همان «صراط» است که اولین فیلم حاتمیکیا بود.
وی درباره جایگاه سینمای کوتاه در دنیا گفت: سینمای کوتاه در همه جای دنیا جایگاه خود را دارد، سینمای کوتاه خودش هویت مستقل خود را دارد و پلکان بودنش مطرح هست و در ایران همان پلکان بودنش بیشتر به درد خورده است، فیلم کوتاه در ایران به نظرم هیچوقت کامل مستقل نشده چون همیشه نظارتی بر آن بوده و هویت آن را دچار اختلال کرده اما سکویی برای پرواز خیلی از فیلمسازان بوده است. من البته آن را ندیدهام خیلی دوست داشتم فیلمهای کوتاه بچههایی را که اول به حوزه آمده بودند، ببینم اما متاسفانه نشد.
این فیلمساز درباره مقایسه ایران و اروپا بیان کرد: مقایسه ایران و اروپا یک شوخی است، فیلم کوتاه آنجا درآمد دارد اما در ایران مناسبات آن کشورها را ندارد. در اروپا دولت نقش موثری دارد اما جبههبندی ندارد عرصه فرهنگ مستقل از سیاست است اما در ایران چنین نیست سیاست در فرهنگ دخالت داشته است.
کارگردان «مرگ تدریجی یک رویا» اظهار کرد: بازیگری که به اصطلاح وزن دارد چه در کار کوتاه چه در کار بلند، تاثیرش را میگذارد. مثلا اگر مشهورترین بازیگر به یک فیلم بیاید با خودش وزن و تجربه میآورد و حتی روی کارگردانان حرفهای هم تاثیر میگذارد و ممکن است فیلم را در جاهایی برای خودش کند اما این همیشه یک فرمول نیست ممکن است یک کارگردان خلاق باشد و او را به نگرش خودش دربیاورد اما هیچ اشکالی ندارد بازیگر روی فیلم تاثیر بگذارد چون به هر حال او باعث میشود فیلم تو بهتر شود.
وی درباره نقش کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در مسیر سینما توضیح داد: کانون در آن دوره کمک کرد که ایدههای تازه و نگرشهای تازه در بطن سینمای حرفهای که به تفکر خاص محدود بود ورود پیدا کند و عدهای بتوانند ایدههای خود را مطرح کنند که نمیتوانستند در سینمای حرفهای بسازند کانون یک دوره درخشان از سال ۴۵ تا ۵۳ دارد.
کارگردان «خفهگی» خطاب به فیلمسازان توضیح داد: اینکه میگویند فیلم را فیلمبردار یا بازیگر ساخته درست نیست چون فیلم از ذهن کارگردان بیرون میآید و عوامل فیلم را تکمیل میکنند اما فیلم از آن آنها نیست. فیلم از آن ، ذهن خلاق فیلمساز است خیلی از فیلمبرداران در گذشته میگفتند ما فیلم را ساختیم اما بعداً همان فیلمبردار کارگردان شد و گند زد، آدمهای فنی نمیتوانند خلاقیت به خرج بدهند خلاقیت برای کارگردان است. اگر کارگردان خلاقیت نداشته باشد فیلم با یک بازیگر یا فیلمبردار خوب هم درنمیآید.
جیرانی عنوان کرد: در اروپا مدیریت فرهنگی به این شیوه نیست که با رفتن یکی مدیریت فرهنگی تغییر کند، مدیریت فرهنگی در آنجا مستقل است. اروپا یک دموکراسی نهادینه دارد، در حالیکه در کشور ما نهادینه نشده است. هر کجا دموکراسی نهادینه شده باشد، سینمای کوتاه مستقلتر است. به هر حال فستیوالها در همه جای دنیا خطدهی دارند اما خط دهی سینمای اروپا مبتنی بر فضای جامعه اروپاست. البته آنها هم حذف میکنند اما میزانی که ما حذف میکنیم بیشتر است.
این کارگردان مطرح کرد: حوزه هنری، تلویزیون، ارشاد و همه نهادها باید با هم هماهنگ شوند تا به سینمای کوتاه در همه جای ایران کمک کنند. یعنی قواعدی برای پرداختها داشته باشند و من جوان فیلمساز بدانم که اگر فیلم کوتاه میسازم میتوانم زندگیم را بچرخانم و سلیقه ها نمیتواند همه چیز را دستخوش تغییرات کند.
وی گفت: در ایران مدیریت فرهنگی دائمی نیست یعنی اگر امروز تصمیمی بگیرند فردا ممکن است با دیدن انتقادات تصمیمات را عوض کنند. در دنیا اصول کلی دارند و سر همان اصول کلی دعوا میکنند اما ما بر سر نکات جزیی هم گاهی مساله داریم.
جیرانی هم عنوان کرد: فیلمهایی که در پاتوق فیلم کوتاه دیدم و ۶ فیلمنامهای که در پیچینگ دیدم، فیلمها ایدئولوژیکی نبودند در شرایطی که مدیریت فرهنگی میخواهد سینما را ایدئولوژیک کند اما بچههای فیلم کوتاه اینچنین نیستند. امیدوارم فیلمسازان سینمای کوتاه استقلال فکری خود را حفظ کنند و آنچه که در جامعه میبینند در فیلم خود منعکس. ما نیاز داریم جامعه امروز در سینمای ما باشد. از همه فیلمهایی که در پاتوق دیدم خوشم آمد و نسلی را دیدم که از ایدئولوژی عبور میکند. توصیه میکنم فیلمهای کیارستمی را ببینید من دوباره دارم «کلوزآپ» و «طعم گیلاس» را میبینم. به نظرم در دورهای سینمایی داشتیم که بینظیر بود مثلا افتتاحیه «دندان مار» بینظیر بود. پس من شروع کردهام به تماشای دوباره فیلمهای کیارستمی و لذت میبرم. به شما میگویم هم پا به پای فیلمهای خارجی که خوب هستند فیلم ایرانی هنری خوب ببینید.
قادری: متوسطها زیاد شدهاند
سپس امیر قادری درباره تفاوت نقد فیلم کوتاه و بلند اظهار کرد: در دهه ۸۰ فیلم کوتاه را زیاد دنبال میکردم. خاطرم هست در اوایل دهه ۸۰ در جشنواره فیلم کوتاه تهران به دنبال استعداد بودم. یادم است «طوفان سنجاقک» آقای مکری را دیدم و خیلی خوشم آمد. قبلا ماجرا چنین بود که کلی فیلم کوتاه بد داشتیم و سه فیلم بالاتر از متوسط داشتیم. در حال حاضر کلی فیلم متوسط داریم اما فیلم بالا و پایین متوسط کمتر داریم این از یک نظر کار فیلمسازان را دشوار میکند انگار به لحاظ فنی همه بلدند کار را درآوردند، در نتیجه کلی فیلم خوب داریم که تدوین، فیلمبرداری، بازیگری خوب دارند و حرفهای ساخته میشوند اما فیلم بالای متوسط چندان نمیبینیم. قبلا اینچنین بود که کمتر فیلمسازی را میدیدم که بخواهد خودش رااثبات کند و بگوید من میتوانم فیلم بلند بسازم الان ما کلی فیلم متوسط داریم که نمیتوانند یک کارگردان خوب را پرزنت کنند. پیشنهاد من این است که فیلمها شخصی شود، سعی کنید قلاب ارتباط با تماشاگر را بیندازید. بزرگترین نقطه ضعف فیلمهای فعلی را همین میدانم. فیلم کوتاه باید چک بزند اما خیلی از فیلمها آن چک را ندارد.
قادری مطرح کرد: من ۶ فیلم کوتاه در سانس قبلی دیدم که همه در زمینههای فنی اشکالی نداشتند اما هیچکدام هم فیلمی نبودند که بگوییم اگر کارگردانش فیلم بلندش را بسازد غوغا میکند. انگار تعداد افراد متوسط بیشتر شده است.
قادری نیز گفت: سعید روستایی را با استعدادترین فیلمساز ۱۰ سال اخیر میدانم اما فکر میکنم از ابتدای کار، یک هاله تبلیغاتی مشخصی اطرافش بود که من دلیلش را نمیدانم. از او یک فیلم کوتاه دیدم که به نظرم شایسته آنهمه تعریف نبود ولی همان موقع هم دکوپاژ و... خوبی داشت.
وی با اشاره به اینکه رضا نجاتی فیلمهای کوتاه خوبی میساخت اما فیلم بلندش چندان خوب نشد، گفت: فیلم «جنگل پرتقال» را هم سال گذشته دیدم که به نظرم مشخص است در وهله اول فیلمساز منظم و کوشایی است و روی تمام فیلمنامهاش کار کرده است.
وی ادامه داد : خطری که فیلمسازی کوتاه را تهدید میکند این است که فکر میکنند میتوانند ایده فیلم کوتاه خود را بسط بدهند. تماشاگری که فیلم بلند را میبیند دلش میخواهد سفری را تجربه و مسیری را طی کند. در فیلمسازان کوتاهی که وارد سینمای بلند شدند این مشکل وجود دارد که فکر میکنند آن تجربه کوتاه برای تماشاگر کافی است در حالی که اینچنین نیست.
قادری بیان کرد: با توجه به درآمد و شرایط اجتماعی باید بپذیریم که به هر حال فیلمسازان کوتاه به فکر ساخت فیلم بلند خود باشند. به هر حال فیلم کوتاه حیطه خالصتری است.
این منتقد سینما درباره وضعیت فیلم کوتاه هم مطرح کرد: همانطور که تعداد متوسطها زیاد و تعداد غولها کم میشود نشانه توسعه پیدا کردن یک کشور است کلا دنیا بعد از دهه ۱۹۹۰ انگار خودش دارد جلوی دیوانهها و خط شکن ها را میگیرد انگار دنیای آدمهای متوسط است، انگار دیگر یک پدیده دیوانه وار نمیبیند و انگار دنیا همین را میخواهد. دنیا انگار گاهی نگران بالا رفتن استانداردهاست چون ذهن مخاطب را به جایی میبرد که ۵۰ درصد محصولات را کنار بگذارد. این وضعیت در ادبیات، سینما و ... هم وجود دارد. انگار ما الان داریم آخرین بقایای دهه۱۹۹۰ را مصرف میکنیم امیدوارم ایران که درگیر بازار جهانی نیست مبتلا به این مشکلات نشود. ضمن اینکه من از کار فیلمسازان زن تعجب کردم، چون پیش از این فیلمسازی به دلیل اینکه کار یدی است یک حرفه مردانه شناخته میشد اما فیلمهای خانمها را که دیدم به لحاظ مدیریت صحنه، کار فنی، کار اجرایی بسیار خوب بودند.
نظر شما